اين باستان شناس افزود :يکي از نکات سياسي و فرهنگي که در آن مقاله ذکر شده ،موضوع مرهشي يا پاراهشوم بود که به ترتيب در نامگذاري سومريها و آکادميها به کار رفته بود.
وي ادامه داد :منابع موجود به خط ميخي حاکي از وجود گنجينهاي از اطلاعات گرانبها پيرامون مرهشي است .به ويژه نشانگر آن است که مرهشي ،از ديدگاه سياسي ،اقتصادي و تجاري قدرتي متنفذ در شرق ايران و در تماس مستقيم با بابل قديم طي دو دوره بوده که حداقل 500 سال به طول انجاميده است.
وي با بيان اينکه پيرامون موقعيت جغرافيايي مرهشي اسناد بر جاي مانده به ثابت ميکند که مرهشي مابين دولت انشان در غرب و سرزمين ملوها در شرق واقع شده بوده است اظهار داشت:
از اين رو احتمال مي رود مرهشي بايد ناحيه اي در کرمان بوده باشد.
استنکلر ،خاطرنشان کرد :ديگر نقاط منحصر به فرد هزاره سوم پيش از ميلاد عبارت بودند از تپه يحيي و تل ابليس که اندازه اولي بسيار کوچک و دومي هم تقريباً به طور کامل از بين رفته است .
وي افزود :از اين رو ،هنوز مدرک قانع کننده اي براي اثبات مرهشي يا کرمان وجود نداشت تا اينکه با کاوشهاي اخير در جيرفت چنين مدرکي به دست آمد که حاکي از وجود دره هليل رود است.
اين باستان شناس تاکيد کرد :اينکه \"هالي پيتمن\" در کنفرانس اخير خود از اين سرزمين به عنوان يک سومر کوچک نام برده نظريه وجود يک مجتمع بزرگ را جداً تقويت مي کند. اين واقعيت به راستي نشانه آن است که منطقه جيرفت همان قلب گم شده مرهشي است که من تا سال 1982 در بازيابي آن ناکام مانده بودم.
116
انتهای پیام/