در حال حاضر علاوه بر اينکه از بوق براي اعلام خطر استفاده ميشود بلکه به عنوان دم دستترين وسيله رانندگان براي سلام و احوالپرسي ، چاکرم و مخلصم گفتنها ، پيدا کردن مسافر ، اعتراض به ساير اتومبيلها ، دادن علامت به ساير رانندگان به هر منظور و حتي به جاي زنگ در خانه نيز کاربرد دارد.
متاسفانه ايستادن در پشت چراغ قرمز و حتي ترافيکهاي ناخواسته که هيچ راه گريزي از آن نيست براي تعدادي از رانندگان به حدي طاقتفرسا است که بدون کمترين ميزان تفکر بوق اتومبيل خود را به صدا در ميآورند.
اگرچه نواختن اين بوقها و آلودگي صوتي حاصل از آن براي همه ما به امري عادي تبديل شده و در ترافيک شهري پايتخت نهادينه شده است اما در اين ميان آنچه که باعث آزار و اذيت ميشود شنيدن بوقهاي ممتد و طولاني است که اثرات مخرب آن تهديدکننده سلامت جسمي و رواني شهروندان است.
عوارضي همچون سردردهاي ميگرني ، ناراحتيهاي گوارشي، تحريک و آسيبپذيري سيستمشنوايي، استرس و ساير تنشهاي عصبي و رواني ناشي از نواختن بيتفکرانه بوق است.
اين توقع دور از انتظار نيست که راهنمايي و رانندگي به عنوان مرجع رسيدگي به تخلفات بوقزدنهاي بيمورد را نيز در ليست تخلفات رانندگي بگنجاند و براي آن جريمه در نظر گيرد ، اما چرا براي موضوعي به اين سادگي که ميتواند تنها با کمي تفکر و تامل رعايت شود فرهنگ اجتماعي خود را زير پا گذاريم و تنها زماني که دست زور را بالاي سر خود احساس کرديم خود را مجبور نه موظف به رعايت قوانين بدانيم./115
انتهای پیام/