از جمله تغييرات تغذيهاي ميتوان به استفاده گسترده از انواع غذاهاي آماده و به اصطلاح فست فود، استفاده از انواع غذاهاي فرآوري شده همچون کنسروها، تغيير الگوي ميانوعدهها و استفاده بيرويه از ميان وعدههاي آماده و جايگزيني نوشيدنيهاي صنعتي به جاي نوشيدنيهاي طبيعي اشاره کرد که پديده چاقي را به دنبال داشته است.
از ديگر عوامل بروز چاقي ميتوان به سبک زندگي، کمتحرکي و وراثت اشاره کرد که در اين ميان تاثير تغذيه دربروز چاقي بيش از ديگر موارد است.
در ايران نسبت چاقي زنان بيشتر از مردان است و اين امر از کمتحرکي زنان نشأت ميگيرد، چراکه در ايران بيشتر خانمها خانهدار هستند. از سوي ديگر در ايران محل مناسبي براي فعاليت بدني خانمها وجود ندارد بنابراين بيشتر زنان داراي فعاليت بدني مناسب نيستند.
متأسفانه چاقي در کودکان نيز شيوع پيدا کرده و در حال تبديل شدن به يک اپيدمي است. بنابر آمار موجود چيزي حدود 20 درصد از کودکان و نوجوانان دچاراضافه وزن و چاقي هستند که اين آمار به شدت در حال افزايش است.
لازم است به مسئله چاقي کودکان به عنوان يک مشکل وِيژه بنگريم زيرا چاقي در زمان کودکي ريشه و منشأ بسياري از بيماريهاي دوران بزرگسالي از جمله ديابت و ناراحتيهاي قلبي زودرس است و چنانچه با اين مسئله آگاهانه برخورد نکنيم نتايج سوء آن در دوران بزرگسالي گريبانگير فرد ميشود.
جدا از بحث استفاده از رژيمهاي غذايي، مهمترين عاملي که ميتواند در اين رابطه موثر باشد افزايش آگاهيهاي تغذيهاي کودک است. بهتر است پيش از هر اقدامي ، کودک را با نيازهاي تغذيهاي آشنا و خواص مواد غذايي مفيد، ضروري و تاثير آنها را در حفظ سلامتي به او يادآور شد.
کودک بايد نسبت به مضرات استفاده از غذاها و ميان وعدههاي فاقد ارزش تغذيهاي آگاهي صحيح داشته باشد. با افزايش آگاهي هاي تغذيهاي به طور مسلم اصلاحاتي در برنامه غذايي کودک ايجاد خواهد شد .در اين صورت کودک با آنچه که به تغذيه او مربوط ميشود آگاهانهتر برخورد ميکند./115
انتهای پیام/