احتراما عطف به مطلب مندرج در روز پنجشنبه 5/10/87 تحت عنوان آخرين مستندات حاکي از اصالت تاريخي خانه شيخ بهايي، خواهشمند است جوابيه ذيل را در آن رسانه درج کنيد:
بدين وسيله از حساسيت آن رسانه نسبت به حفظ و نگهداري از آثار و بناهاي تاريخي و رسالتي که در اين امر خطير جهت همکاري با سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري داريد تشکر و قدرداني مينمائيم و خوشحاليم که جنابعالي و خبرنگاران محترم آن رسانه در تلاش هستيد تا با اطلاع رساني، دغدغههاي خود را در اين عرصه اعلام نماييد. اما همانگونه که خود نيزواقف هستيد رسانهها به مثابه تيغ دودمي هستند که چنانچه اطلاعات نادرست، غيرکارشناسي و مبتني بر حدس و گمان را مبناي اطلاع رساني قرار دهند، ناخواسته منشاء بروز آسيب جبران ناپذير خواهند شد.
بر اين اساس نکتههايي جهت اطلاع جنابعالي و خوانندگان آن رسانه حضورتان اعلام مينمايم که اميد است مورد عنايت و استفاده قرار گيرد:
1. حساسيت ويژه آن خبرگزاري نسبت به اصالت و هويت برخي اماکن تاريخي ضمن اينکه قابل تحسين است تنها در صورت برخورداري از مستندات دقيق و قانوني قابل اتکا و انتشار است. نمونه اخباري که موضوع توجه آن رسانه قرار گرفت. خانه اي در اصفهان است که متأسفانه تا کنون صرفاً بر اساس شنيدهها به عنوان خانه شيخ بهايي مطرح شده است که لازم است عنوان شود اين خانه در سال 1375 به عنوان يک خانه تاريخي و قابل ارزش در فهرست آثار ملي ثبت شده است نه خانه شيخ بهايي و اگر قرار باشد اين سازمان بر اساس چند شنيده هر خانه تاريخي که عنوان ميشود متعلق به يک شخصيت است با همان عنوان و بدون مستندات ثبت کند، هر روز شاهد ثبت چندين خانه به نام اين اشخاص خواهيم بود. پس ياد آور ميشود که مستندات جهت ثبت آثار متعلق به افراد بايد در اختيار باشد و حکايت خانه شيخ بهايي به نظر ميرسد که تکرار سناريوي خانه مدرس است که بدون اتکا به دلايل دقيق و جامع منجر به راه اندازي موجي منفي شد و حاصلي جز تشويش اذهان عمومي در پي نداشت.
2. اتکاي صرف يک رسانه به مطالب مطرح شده توسط افراد غيرکارشناس ميراث فرهنگي که خود را کارشناس ميراث فرهنگي مينامند مطلب ديگري است که قضاوت اين امر را به عهده مخاطبان فهيم آن رسانه ميگذاريم چرا که با توجه به وجود کارشناسان خبره و تحصيل کرده اين امر چرا بايد توسط فردي که هيچگونه سابقهاي در حوزه کارشناسي ميراث فرهنگي ندارد موضوعي چنين حساس مطرح و باعث تشويق اذهان عمومي شود؟
3. از آن خبرگزاري انتظار ميرود با سوژههاي مربوط به آثار تاريخي برخورد گزينشي نداشته باشد. به عنوان مثال بيتفاوتي آن رسانه نسبت به موضوعات مهمي چون تهديد بناي تئاتر شهر و امامزاده زيد که اتفاقا جزو دغدغههاي اصلي مردم بوده و اعتراضات گسترده مردم و کارشناسان و رسانهها را نسبت به عملکرد شهرداري در اين زمينه در بر داشته است کاملاً مشهود است.
4. در پايان اين سازمان براي بررسي مسائل کارشناسي مورد نظر آن رسانه آمادگي خود را اعلام مينمايد تا کارشناسان با تجربه اين مرز و بوم را که ساليان سال براي حراست از آثار تاريخي تلاش کردهاند، معرفي کند که براي بررسي آثار تاريخي کمتر اشتباهي صورت پذيرد و آن رسانه نيز بتواند واقعيتها را به شکل درست براي مخاطبان فهيم خود منتشر کند./120
انتهای پیام/