مراسم افتتاحيه اين نمايشگاه بزرگ که مقامات زيادي از کشور انگلستان را در خود جاي داده بود، يک ميهمان ويژه نيز داشت. جک استراو وزير داگستري انگلستان، وزير سابق امور خارجه بريتانيا و عضو هيئت امناي موزه بريتانيا به عنوان يکي از سخنرانان اين مراسم، سخنان بي سابقه و متفاوتي را در خصوص روابط سياسي و مواضع کشور متبوع خود در قبال ايران از چند دهه قبل تا کنون ايراد کرد.
اين مقام ارشد سياسي کشور انگلستان در سخنان خود ضمن پوزش از ملت بزرگ ايران و اعتراف به مواضع نادرست چند دهه گذشته انگلستان در قبال کشورمان، به مسايل و محورهاي کاملاً قابل توجهي اشاره کرده که نظر به اهميت و تاثير گذاري اين سخنراني، متن کامل اظهارات وي در ادامه مي آيد:
قائم مقام محترم رئيس سازمان ميراث فر هنگي خانم‌ها و آقايان محترم ايراني و مهمانان حاضر، مايه خرسندي من است که امروز در مراسم افتتاحيه نمايشگاه ايران عصر صفوي در موزه بريتانيا شرکت کرده‌ام.
در ابتدا بايد بگويم که پيشينه تقويت روابط مستقل دو ملت بزرگ {ايران و انگلستان} در پرتو علوم ديني به قرن شانزدهم باز مي گردد.
مقصود من اينجا شباهت هاي بين اين دو ملت است نه تفاوت بين آنها.براي بعضي از شما ممکن است عجيب به نظر برسد که جمهوري ايران، \"جمهوري اسلامي ايران\" ناميده شده است. اگر شما هم از آن دسته افراد هستيد که اين سوال در ذهنتان است، يک نگاه به پوند،واحد پول انگليسي بياندازيد، و علامت اختصاري لاتين به معناي ملکه حامي دين است را پيدا کنيد. ديني که به ما کمک کرد تا از استقلال خود دفاع کنيم .
روابط ايران و بريتانياي کبير از زمان شاه عباس در هم پيچيده شد، چه به طور مستقيم و چه از طريق حضور بريتانيا در هندوستان که بزرگترين شريک تجاري ايران به حساب مي‌آمد. اما براي بريتانيا رابطه با ايران از طريق هند در سطح مناسبي نبود.
امتياز نامعقول انحصاري فروش تنباکو در قرن نوزدهم که در تمام کشور ايران تحريم شد. ماجراي حفاري نفت در آغاز قرن بيستم که يک اخاذي آشکار به شمار مي‌آمد. ناديده گرفتن رضا شاه هنگامي که سعي داشت با تقليدي کورکورانه از کمال آتاتورک فرامين او را در ايران اجرا کنند.اشغال ايران با همکاري اتحاد جماهير شوروي به مدت پنج سال (از سال 1941 تا 1946 ) و همکاري مستقيم ما با ايالت متحد آمريکا براي برداشتن نخست وزير منتخب مردم، دکتر مصدق در سال 1953 و البته اشتباه ديگر بريتانيا که جاي پوزش دارد حمايت از شاه حتي بعد از اين که او جايگاه خود را در بين ملت ايران از دست داد، بود.
اگر ايران مسبب اين اتفاقات براي بريتانيا بود قطعا ما ديدگاه متفاوتي نسبت به ايران داشتيم. همانگونه که آقاي نيل در مجله فايننشينال تايمز دو هفته پيش توضيح داده بسياري از مردم در بريتانيا اين حوادث را فراموش کرده‌اند. اما بين سال هاي 1820 و 1950 سايه بريتانيا بر زندگي سياسي مردم ايران مشهود شد و مسبب بسياري از اتفاقات سياسي از آن تاريخ به بعد در ايران، انگلستان بود.
اما ايرانيان اين مسائل را همچنان در خاطر دارند، اگرچه مردم بريتانيا آن خاطرات را فراموش کرده باشند. ولي امروز زمان آن فرارسيده تا خاطرات گذشته را دوباره به ياد آوريم چراکه ملت بدون تاريخ همچون انسان بدون حافظه است.
با برپايي اين نمايشگاه در انگليس دوباره به خاطر آورديم که ايران بهترين و موثرترين کشور در کل منطقه است. ايران کشوري مهم است که نقشي استراتژيک در حل بحران افغانستان ،مناقشه اسرائيل و فلسطين و لبنان و همچنين ايجاد ثبات وامنيت در عراق ايفا کرد.
شناخت هر چه بيشتر ايران و تاريخ اين کشور منجر به درک بهتر روابط دنياي غرب با ايران شده و به ما کمک مي کند تا خودمان و تاريخ مشترکمان را بهتر بشناسيم.
برپايي چنين نمايشگاه بسيار تحسين برانگيز است، من به همه دست‌اندرکاران برگزاري نمايشگاه، قائم مقام محترم رئيس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع‌دستي و گردشگري رئيس موزه ملي و همکارانش و نيز دولت و ملت ايران تبريک مي گويم.
همچنين لازم است از زحمات آقاي نيل مک گريگور و همکاران ايشان در موزه بريتانيا تشکر نمايم.
اين نمايشگاه جذاب و سحر انگيز درباره گذشته و تاريخ کنوني مردم ايران به ملت بريتانيا خصوصاً جوانان کمک مي‌کند تا به شناخت بهتري از ايرانيان دست يابند.افتتاح رسمي اين نمايشگاه عظيم، افتخار بزرگي براي من است .
با تشکر فراوان از شما
انتهای پیام/