اما بازخواني آتش سوزي مذکور که برخي رسانه ها از آن به عنوان موضوعي مشکوک و ابزاري براي برخورد با هنرمندان منتقد ياد کردند خالي از لطف نيست. هر چند که سازمان تبليغات اسلامي خود را ملزم به پاسخ گويي به رسانه ها، افکار عمومي و هنرمندان نمي داند، ليکن اين موضوع به معناي فراموشي و رها کردن اين موضوع نيست.
بازخواني آتش سوزي و تخريب اموال هنرمندان
سيدحميد شريفي آلهاشم اعلام کرد: «روز گذشته پس از حدود يک هفته پلمپ برخي از کارگاههاي حوزه هنري و اتاق هنرمندان شکسته شده و وسايل موجود در آنجا را برداشته اند. نگارخانه «چليپا» نيز همچنان پلمپ است.»
اين نقاش و هنرمند حوزه هنري ضمن اعلام اين خبر گفت: روز شنبه هفته گذشته تقريبا از 12 شب به بعد تا صبح، درهاي نگارخانه چليپا را شکسته بودند و قفلها را عوض کرده و دوباره درها را پلمپ کرده بودند و روي درها دوربينهاي مخفي مداربسته کار گذاشته بودند . چون پلمپ بعضي از اتاقهايي که وسايل شخصيمان در آن جا بود را باز کرديم، ميخواستند ما را به نيروي انتظامي تحويل دهند.
وي افزود: روز جمعه متوجه شديم که همه درهاي پلمپشده را شکستهاند و نيمهشب تمام اموال شامل آثار و اسناد هنري، کارهاي تحقيقاتي،اسناد شخصي و خانوادگي ما را به غارت برده بودند؛ کسي هم پاسخگو نبود.
او همچنين به کارگراني که درحال نصب داربست در اين فضا بودند، اشاره کرد و ابراز عقيده کرد: امروز با نصب داربست قصد پوشاندن اين عمل وقيح را دارند و هنوز نه رييس سازمان تبليغات اسلامي و نه رييس حوزه هنري هيچکدام در اينباره صحبتي نکردهاند و يا حتي براي بازديد به اين مکان نيامدهاند.
سازمان تبليغات اسلامي مخالف هنرمندان انقلاب؟
در اعتراض به اين اقدامات، هنرمنداني چون کاظم چليپا، مصطفي گودرزي، علي شاهحاتمي، عطا سلمانيان، محمود فرهنگ، مرتضي اسدي، نادر قشقايي، حسين نيرومند، کاميار صادقي، ناصر هاشمزاده در حوزه هنري حضور يافتند.
شريفي گفت: در ضلع شمالي حوزه هنري کتابخانه تخصصي شهيد مرتضي آويني، رواق هنرمندان، کارگاه هنري شهيد سعيد جانبزرگي، سالن شهيد آيت سيفي، آبدارخانه، کارگاه مجسمه علياصغر يوزباشي، حسينيه شهدا، نگارخانه چليپا، اتاق و کارگاه هنري ابوالفضل عالي و کارگاه گرافيک مورد آسيب قرار گرفته و اشياي موجود در آنها ناپديد شده است.
وي در مورد آتش سوزي دو هفته اخير در ساختمان حوزه هنري، فقط اين جمله سئوالي را مطرح ميکند که آيا مسئولان حوزه هنري تمايل ندارند که هنرمندان انقلاب در اين فضا دورهم جمع شوند و با يکديگر تبادلنظر کنند؟
شريفي مدعي شد: اين آتشسوزي روز 18 تير اتفاق افتاد و متأسفانه حوزه هنري آن را 25 تيرماه اعلام کرد که مي توانيد تاريخ دقيق اين آتش سوزي را در وبسايت آتش نشاني تهران ببينيد. در اين آتش سوزي بيش از 200 تابلو از آرشيو اصلي حوزه هنري سوخته است.
عرصه هنر عرصه سياسي کاري نيست
اين هنرمند با اشاره به اين مطلب که اتفاق اخير براي ما قابل درک نيست و منشاء آن مشخص نيست، افزود: اينگونه شايع شده است که تغيير اخير مديريت حوزه هنري به اين دليل بود که هنرمندان انقلاب مشکلاتشان را مطرح کردند و در اين راستا گويا مسوولان فعلي حوزه نيز شايد واهمه دارند که با مطرح شدن موضوع سوختن آثار هنري براي مديريت آنها نيز مشکل ايجاد شود و از اين بابت احساس خطر ميکنند.
شريفي تأکيد کرد: عرصه هنر، عرصه تفکر است، نه نزاع و گروه و سياست و ما اگر انديشهاي داشته باشيم با زبان هنر بيان ميکنيم، اما متأسفانه عدهاي تنگنظر هستند و فقط منافع خودشان را ميبينند.
علياصغر يوزباشي هنرمند مجسمهساز نيز ضمن اشاره به آتشسوزي اخير در حوزه گفت: مسئولان حوزه هنري ميگويند آثار سوخته شده در آتشسوزي اخير متعلق به جوانان بوده است، آيا آثار جوانان ارزشمند نيست و نبايد از آنها نگهداري شود؟!
هفته گذشته و در پي انتشار خبر آتش سوزي، مسئولين حوزه هنري اعلام کردند: تابلوهاي آتشگرفته در شبستان حوزهي هنري مربوط به آثار هنرجويان جشنوارهي هنرهاي تجسمي جوان ميشود که دوسال پيش قرار بوده آثارشان را از حوزه هنري پس بگيرند که مراجعه نکرده بودند و تعداد آنها حدود 30 اثر بوده است.
نامه بي پاسخ شاهحاتمي به رئيس سازمان تبليغات اسلامي
در پي اتفاقات هفتههاي گذشته در حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي، علي شاهحاتمي کارگردان سينما و از هنرمندان قديمي حوزه هنري، به سيدمهدي خاموشي رئيس اين سازمان نامهاي گلايهآميز نوشت.
در بخشي از اين نامه ، «شاهحاتمي» با اشاره به ويرانههاي اتاقهاي داخل طرح حوزه هنري شامل گالري استاد کاظم چليپا (که در آن هفت نمايشگاه از جمله نمايشگاه عاشورا، چلچراغ، قيصر امينپور، بوي بهشت، خط اول و ما محروميم برگزار شد و نيز حسينيه شهدا، کارگاه شهيد جانبزرگي، سالن شهيد آويني و رواق هنرمندان و...) دليل تلاش براي تخريب هرچه سريعتر آن بخش از حوزه هنري را پرسيده است.
وي در بخشي ديگر نوشته است: «شايد مرا متهم کنيد که هنرمندان حوزه تنها در بچههاي بخش دفتر هنرهاي تجسمي پايداري خلاصه نميشود. من نيز منکر آن نيستم اما خود بهتر از من ميدانيد که برگزاري هفت نمايشگاه آن هم در عرض کمتر از يکسال با موضوعات بديع آن هم در شرايطي اينچنين سخت، کاري است کارستان که تنها از عهده کساني برميآيد که تنها و تنها دل در گرو آرمانهاي انقلاب و ارزشهاي هنري آن دارند اين را که انشاالله منکر نميشويد؟!»
در بخشي ديگر از اين نامه سرگشاده که به دفتر رئيس سازمان تبليغات اسلامي رسيده است، «شاهحاتمي» با انتقاد از مديريت سابق حوزه هنري که در عرض نه سال حکومت خود زمين حوزه را شخم زد، نسبت به ميسر نشدن ديدار حضوري به همراه ديگر هنرمندان حوزه با سيدمهدي خاموشي (در پي درخواست شفاهي از مديريت فعلي حوزه هنري) گلايه کرده و انگيزه نگارش اين نامه را اينگونه ترسيم کرده که «اگر گوشي براي شنيدن نداشته باشد حتما چشماني براي خواندن وجود دارد.».
نامه بي پاسخ بهزاد پور به رئيس سازمان تبليغات اسلامي
«بهزاد بهزادپور» نيز در نامه سرگشاده خود به رئيس سازمان تبليغات اسلامي نوشته است: رسيدن به نتيجه مثبت در حيطه اختيارات من نيست ولي اعتراض به تصميمات سرنوشتساز غلط و دفاع از حقيقت جزو وظايف من است و تا جايي که توان دارم در انجام اين وظيفه کوتاهي نميکنم.
«بهزاد بهزادپور» بازيگر و کارگردان سينما و تئاتر و از هنرمندان قديمي حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي، در اين يک نامه سرگشاده که نسخهاي از آن را به خبرگزاري ها ارسال کرده خطاب به حجةالاسلام خاموشي رئيس سازمان تبليغات اسلامي نوشته است: «جناب آقاي خاموشي سلام، مديران جديد حوزه هنري که منصوب حضرتعالي هستند شب جمعه گذشته به دفاتر هنرمندان قديمي حوزه حمله کردهاند، قفلها را شکستهاند، اموال و آثار و مدارکشان را بردهاند و اتاقهايشان را پلمپ کردهاند. ساده لوحي است اگر از شما بپرسم که آيا در جريان اين وقايع هستيد يا نه؟ چرا که شأن شما در جريان بودن يا نبودن نيست،
شأن شما جريانسازي است و طراحي و مديريت اتفاقاتي از اين قبيل. شما همان زماني که مديريت جديد حوزه هنري را منصوب ميکرديد مطمئنا چنين اتفاقي را (اگر نگويم طراحي) لااقل پيشبيني ميکرديد و کاملا مطلع بوديد که حکم نابودي حوزه هنري را صادر ميکنيد و قطعا نميتوانيد ادعا کنيد که از سر بياطلاعي و ندانمکاري چنين فاجعهاي را رقم زدهايد،
چرا که در همان زمان يعني قبل از صدور حکم، کم نبودند افراد پيشکسوت و دلسوز و کار آشنايي که تبعات اين حرکت را برايتان روشن کردند و شما را از انجام آن بر حذر داشتند ولي شما طبق روال متداولتان همان زمان که نصايح مشفقانه هنرمندان و کارشناسان متعهد و دلسوز و پرتجربه را تأييد ميکرديد و قول انصراف از اين اقدام را ميداديد، بر سرعت و سماجتتان بر انجام اين کار ميافزوديد و براي زمينهسازي و جا انداختن مدير موردنظرتان تلاش ميکرديد و انصافا هم کاري سخت و باري سنگين و تلاشي طاقتفرسا را پيش رو داشتيد.
اميدي به تغيير در سازمان تبليغات اسلامي نيست
بهزادپور در بخش ديگري از اين نامه نوشته است: من درحال نوشتن اين نامه نه تنها اميدي به تغيير و تحول مثبت در حوزه هنري ندارم که با يک نگراني جديتر دست بگريبانم و آن اين که در پي اعتراضها و مخالفتهايي که نسبت به اين تصميم غلط شده و ميشود، پس فردا اتفاقي رخ دهد که به همين اندازه که امروز قدر آقاي بنيانيان را ميشناسيم فردا قدردان آقاي مؤمني شويم! ممکن است بپرسيد که اگر من اميدي که به بهتر شدن اوضاع ندارم پس چرا زحمت نوشتن اين نامه را به خودم ميدهم، جواب اين است که رسيدن به نتيجه مثبت در حيطه اختيارات من نيست ولي اعتراض به تصميمات سرنوشتساز غلط و دفاع از حقيقت جزو وظايف من است. من تا جايي که توان دارم در انجام اين وظيفه کوتاهي نميکنم.
يک دهه مديريت خاموشي در سازمان تبليغات اسلامي
بر اساس اين گزارش چندي پيش نيز تعدادي از کارکنان و مبلغان سازمان تبليغات اسلامي به فضاي ناشي از مديريت ده ساله آقاي خاموشي در اين سازمان اشاره داشته و گفتند: امکان هر گونه اعتراض و انتقاد به عملکرد و مديريت اين سازمان فراهم نبوده و با کوچکترين انتقادي به شدت برخورد مي شود.
برخي مبلغان و کارکنان سازمان تبليغات اسلامي نسبت به دور شدن اين سازمان از ماموريت هاي اصلي خود در ده سال گذشته اعتراض کرده بودند.
به گفته ايشان، آقاي خاموشي که قريب به يک دهه رياست اين سازمان را بر عهده دارد، بيشتر علاقه مند به انجام فعاليت هاي رايانه اي و اينترنتي بوده و ساير فعاليت هاي اصلي اين سازمان جنبه حاشيه اي پيدا کرده است.
اين در حالي است که رياست سازمان تبليغات اسلامي اصولا اهميتي به اعتراضات و توقعات مطروحه در سطح جامعه و رسانه ها نشان نمي دهد.
انتهای پیام/