اين اسطورهشناس، مضمون اصلي اين سخنراني را تاثير کوروش بر تاريخ فرهنگ جهان اعلام کرد و با طرح پرسشهاي کليدي که آيا به راستي کوروش شخصيتي تاريخساز است؟ گفت: آيا ميتوان او را شخصيتي دانست که در سطحي جهاني بر تاريخ تمدن تاثير گذارده است؟ اگر اين چنين بوده چگونه و بر مبناي چه متغيرهاي استوار و روشني ميتوان چنين ادعايي کرد؟
وي با طرح پرسشي ديگر با اين مضمون که آيا ميتوان تاريخ تمدن ايران زمين و شايد تاريخ تمدنهاي ديگر را نيز هم به دو دوران پيش و پس از کوروش تقسيم کرد؟ يادآور شد: چه عوامل و گذارهاي تاريخي را ميتوان يافت که اين ادعا را تقويت کند؟
اين کارشناس تاريخ دليل تاثيرگذار بودن شخصيت کوروش را ويژگيهايي چون؛ منش، باورها و چارچوب اخلاقي او دانست که وي را به عاملي چنين تعيين کننده در تاريخ ايران زمين تبديل کرده است.
وي با بيان اينکه تاريخ ايران زمين به طور خاص و تاريخ تمدنهاي شهرنشين به طور کلي ميتواند بر مبناي متغيرهايي فنآورانه، سياسي، و فرهنگي به دو دوره پيش و پس از کوروش تقسيم شوند بيان داشت: در عصر پيشاکوروشي با دوراني از پراکندگي سياسي، واگرايي مسيرهاي تمدني و جنگهاي دايمي و فرساينده ميان دولتهاي همسايه در قلمرو مياني ايران زمين، مصر، آناتولي، سوريه سر و کار داريم.
اين مدرس دانشگاه ادامه داد: بعد از کوروش اين وضعيت به نظم و صلحي پايدار و فراگير تبديل ميشود که در بستر آن تمدنهاي همسايه به تبادل تجاري و فرهنگي با يکديگر پرداخته و در يک کليت جهانگير به نام دولت هخامنشي با هم ترکيب ميشوند.
وي منش و اخلاق سياسي کوروش همراه با ايدهي تکان دهنده امکان ترکيب تمام واحدهاي سياسي موجود در يک ابر دولت جهاني را دستاورد اصلي کوروش اعلام کرد و افزود:چارچوب نظري آيين زرتشتي و يکتاپرستي نهفته در آن، همراه با پشتيباني حلقههاي نخبه و مبلغان ديني بانفوذ (انجمن مغان) نيز راهبردي بوده که چيرگي کوروش بر قلبهاي مردم تابعش را ممکن ساخته است.
اين اسطورهشناس، شالوده تمدن هخامنشي را پرهيز از جنگ، تلاش براي آباداني گيتي از راه ترويج کشاورزي و پاسداشت شادماني و بهروزي مردمان از راه افزودن بر ثروت و ميراث معنوي ايشان عنوان کرد و افزود: پايداري و دوام دولت هخامنشي و تاثير شگرف آن بر ساير تمدنها در اين نظريه سياسي نوظهور ريشه داشته است. /118
انتهای پیام/