سايت جهاننيوز که در محافل سياسي رسماً به سايت چاخاننيوز معروف است، منتسب به آقاي «زاکاني» است که در تمام اين سالها نهايت تلاش خود را کرده تا بالاخره در اين دولت پستي بگيرد و در پي نااميدي از دست يافتن به اين خواسته، مدتهاست به منتقد دولت تبديل شده و حملاتي گسترده را متوجه دولت خدمتگزار ميکند».
در بخش ديگر اين نامه سرگشاده آمده است:
«ابدا قصد نداشتم وارد اين مجادله بيحاصل شوم که ماهيت سياسي و جناحزده آن نيز کاملا آشکار است؛ چرا که شأن خود را عميقاً فراتر از اينگونه مباحث لغو و بيهوده ميدانم، اما نظر به اين که سايت مذکور و گرداننده و حامي اصلي آن، بيمحابا و بدون رعايت اخلاق اسلامي، به صورت کامل از بنده و آقاي بقايي نام بردهاند و با پردهدري و هرزهدرايي، جايي براي حجب و حيا باقي نگذاشتهاند، بنده نيز چند پرسش اساسي و جدي را بيواسطه و صريح در برابر «آقاي زاکاني» مطرح ميکنم:
جناب آقاي زاکاني!
آيا به واقع، سايت تحت امر شما تا اين حد غيرحرفهاي است که حتي فرق خبر تيتر يک با آگهي در صفحه اول را تشخيص نميدهد يا ظاهراً چنان که ميگويند ديگران را هم مثل خود باجبگير و کاسبکار فرض کرده است؟ آيا تاوان اين «نابلدي» دستاندرکاران سايت جنابعالي را بنده بايد بدهم؟!
جناب آقاي زاکاني!
مشهور است و گفته ميشود که شما مدت مديدي است نهايت تلاش و مساعي خود را به کار بستهايد تا پست و جايگاهي را در دولت خدمتگزار به خود اختصاص دهيد که به هر دليل داراي صلاحيت تشخيص داده نشدهايد و چنين خواستهاي تحقق نيافته است. آيا تاوان اين «ناکامي» جنابعالي را بنده بايد بدهم؟!
جناب آقاي زاکاني!
در روزهاي اخير هياهوي حيرتانگيزي از سوي بسياري رسانهها در راستاي گمانهزني راجع به جانشين آقاي بقايي در سازمان ميراث فرهنگي به راه افتاده و در اين ميان در برخي محافل سياسي از علاقه ويژه شما به اين پست سخن ميرود (که البته بعيد هم هست چنين آرزويي تحقق يابد)... آيا تاوان اين «بلند پروازي» جنابعالي را بنده بايد بدهم؟!
جناب آقاي زاکاني!
در برخي محافل سياسي شايعاتي مطرح است که برخي شبه رسانههايي که مانند قارچ هر روزه از جايي سر بر ميآورند و به جاست آن ها را «قارچ نيوز»!! بناميم، مانند پورسانتبگيرهاي حرفهاي عمل ميکنند. اين شبه رسانههاي محفلي، بسياري از نهادها را براي عقد قراردادهاي مختلف تحت فشار قرار ميدهند و هنگامي که در اين زمينه نااميد ميشوند، شروع به هتاکي به نهادي که موفق نشدهاند در آن جايگاه يا امکاني به دست آورند، ميکنند. آيا تاوان «زيادهخواهي» اين نوع سايتها را بنده بايد بدهم؟!
جناب آقاي زاکاني!
در محافل و رسانهها مدام و مداوم از اخلاق اسلامي و رسانه ديني و ضرورت ارتقاء تربيت ارزشي سخن ميگوييد. پس با هم چند تيتر خاص! رسانه مدعي تحت امر شما مرور ميکنيم:
مانکني که با آخرين عکسش هشدار جهاني داد + عکس (که چنين عکسهايي مي تواند دقيقا مصداق اشاعه فحشا باشد!!)
جشن خوابگاه دختران + عکس
با بهناز طباطبايي در خانهاش + عکس
دختر هوادار پرسپوليس در ورزشگاه + عکس
دوستي زرافه و گورخر + عکس
... و به اينها بيفزاييد بيشمار عکس و تيتر و خبر سطحي و تحريککننده و سخيف ديگر را که بهايش جز تخريب وجهه و شخصيت افراد و خادمان مردم، چيز ديگري نيست. تازه اين نتايج، حاصل يک مرور کاملاً کوتاه و گذرا بر سايت تحت امر شماست، وگرنه سايت مذکور که وجه تسميه «چاخاننيوز»اش از همين نمونهها آشکار ميشود، قرار نيست وقت بنده و امثال بنده را بگيرد!
جناب آقاي زاکاني!
از شما ميپرسم: دليل توجه ويژه سايت تحت امر شما به اين حجم اخبار و تصاوير تحريککننده و غير اخلاقي چيست؟ دليل اين که با بهانه و بيبهانه، دم به دم تصاوير «ويژه»اي از مصاديق بدحجابي و بيحجابي را منتشر ميکند، واقعا هشدار و دلسوزي است يا بايد در جستجوي دليل ديگري بود؟!... و در آخر اين که، آيا واقعا مصداق و نشانه فعاليت رسانهاي ديني و ارزشمدارانه، سياست سخيفي است که سايت تحت امر شما در انتشار اين نوع مطالب سطحي و تحريککننده و بيشمار تهمتهاي ريز و درشت عليه همه! دنبال مي کند؟!... آيا تاوان اين همه «هرزهدرايي و هتاکي» سايت شما را بنده بايد بدهم؟!
جناب آقاي زاکاني!
بايد به اين واقعيت تلخ اذعان کنم که متأسفانه بنده از افرادي بودم که با عنايت به اخبار موجود درباره شما از قبيل مدارج تحصيلي و نيز برخي گفتهها و وعدههاي شما، خام شده و در فهرست مورد نظر خود براي انتخابات هشتم مجلس شوراي اسلامي به شما رأي دادم و حتي بسياري از اطرافيان خود را نيز به اين امر تشويق کردم. اما اکنون با مشاهده شيوههاي غير اخلاقي و سياستزده شما و سايت موسوم به «چاخاننيوز» شما، هر دم استغفار ميکنم و از اين که مسبب اين چنين بياخلاقي و هتاکي مداوم سايت تحت امر شما در قبال برادران مسلمان خود هستم، شرمناکم.
روز و شب خود را سرزنش ميکنم که چرا بيهوده و بيدليل رأي خود را سوزاندهام و هر روز بايد شاهد طعنه زدنهاي اطرافيان خود باشم که با ديدن سخنان، رفتارها و به خصوص سايت شما مرا مورد سرزنش قرار ميدهند. واقعا اگر به خود رحم نميکنيد حداقل به آبروي کساني فکر کنيد که همانند من به شما رأي دادهاند و بيش از اين مايه سرافکندگي من و امثال من نباشيد.
حرف آخر اين که: اگر در مجلس شوراي اسلامي نيز شما با چنين رويکردهايي براي موکل خود -که بنده باشم- تقنين ميکنيد، متأسفم که به صراحت بگويم ديگر شما را داراي شرايط نمايندگي خود در مجلس نميدانم. رأي مرا پس دهيد!
انتهای پیام/