او ادامه داد: از سوي ديگر تعداد گردشگران ورودي به ايران زياد نيست، بنابراين رستورانها بيشتر روي سرو انواع کباب و فستفود تمرکز دارند، چراکه ايرانيها بيشتر براي خوردن اين نوع غذاها به رستوران ميروند؛ از سوي ديگر بيشترين تفريح ايرانيها نيز رفتن به رستوران است.
«چراغوند» تصريح کرد: اگرچه تمايل ايرانيها به انواع کباب و فستفود بالا است، اما يکنواخت بودن غذاي رستورانها موجب ميشود گردشگران خارجي در انتهاي سفر از خوردن مداوم کباب و جوجهکباب خسته شوند؛ چراکه نه تنها در تهران بلکه در شهرستانها و شهرهاي کوچک نيز معمولاً منوي غذاها مشترک است و غذاهاي محلي کمتر سرو ميشوند.
او تعداد رستورانهايي که به سرو غذاهاي سنتي در استانها ميپردازند را معدود خواند و گفت: همين تعداد رستورانها نيز چندان شناخته شده نيستند و براي گردشگران پيدا کردن آنها سخت است، مگر در چند شهر خاص مثل اصفهان، کرمانشاه و همدان که اين رستورانها تقريباً شناخته شده هستند.
معرفي غذاهاي ايراني نيازمند سرمايهگذاري دولتي
اين راهنماي گردشگري معرفي نکردن غذاهاي سنتي را دليلي بر عدم تمايل گردشگران براي انتخاب اين نوع غذاها عنوان کرد و گفت: از راههاي آشنايي گردشگران و حتي مردم کشورمان با اين نوع غذاها ايجاد موزه غذا است تا حداقل جايي براي تجربه اين نوع غذاها وجود داشته باشد.
او ادامه داد: به اين منظور يک ارگان دولتي بايد بتواند اين نوع غذاها را معرفي کند، چراکه گردشگر زماني که در رستوراني يکي 2 مورد از اين غذاهاي محلي را ميبيند به دليل آشنا نبودن با غذاهاي سنتي ايران و نوع ترکيبات آنها جرأت نميکند چنين غذاهايي را انتخاب کند.
«چراغوند» با بيان اينکه اخيراً تعداد معدودي رستوران در تهران هستند که غذاهاي سنتي استانها را سرو ميکنند، گفت: تا زمانيکه يک سرمايهگذاري دولتي در اين زمينه انجام نشود، فکر نميکنم بخش خصوصي بتواند در راهاندازي رستوراني صرفاً توريستي که تمام غذاهاي محلي ايران را سرو کند، موفق باشد.
شبيهسازي غذاهاي ايراني براي گردشگران خارجي
اين کارشناس گردشگري درباره نقش راهنما در معرفي غذاهاي ايراني به گردشگران گفت: راهنما ميتواند با شبيهسازي غذاهاي ايراني با غذاهاي کشور گردشگر او را به خوردن غذاهاي کشورمان ترغيب کند؛ همچنين ميتواند غذايي محلي را براي خود سفارش داده و به گردشگر اجازه تست کردن آن غذا را بدهد تا از اين طريق حتي اگر گردشگر نميخواهد غذايي خاص را براي خود سفارش بدهد بتواند با مزه آن آشنا شود.
او همچنين اضافه کرد: راهنما ميتواند در سفر به هر شهر گردشگر را با غذاهاي خاص آن منطقه، ترکيبات و شيوه تهيه آن آشنا کند؛ همچنين اگر از مراسمهاي خاص يک منطقه براي گردشگر ميگويد بهتر است در مورد غذاهايي که در آن مراسم سرو ميشوند و پيشينه و باورهايي که پشت يک غذاي خاص است توضيحاتي بدهد.
«چراغوند» خاطرنشان کرد: همانطور که براي يک گردشگر تفاوتهاي موجود در آثار تاريخي و فرهنگي به ويژه معماري دورههاي تاريخي و مناطق مختلف که از اقليم هر منطقه تاثير گرفته، جالب و مهم است، تفاوتهاي غذايي موجود که از تفاوتهاي اقليمي به وجود آمده نيز اهميت دارد.
او افزود: راهنما بايد به گردشگر توضيح بدهد که تفاوتهاي غذايي موجود در مناطق کوهستاني، کويري يا شهرهاي شمالي و جنوبي به چه دليل است؛ بنابراين راهنمايان بايد به اين موضوع توجه داشته باشند.
«چراغوند» خاطرنشان کرد: از ديگر اقدامات تاثيرگذار در اين زمينه معرفي غذاهاي اصيل ايراني در سفارتخانههاي کشورمان در ديگر کشورها است، براي مثال سفارت ايران در ژاپن حدود 2 سه سال گذشته اقدام به معرفي غذاهاي ايراني در داخل سفارت کرد، اما عمده غذاهايي که در اين مراسم نيز معرفي شد، شامل انواع کباب بود.
او يادآور شد: تعدادي از سفارتخانههاي کشوهاي ديگر در ايران نيز چنين اقدامي را انجام دادهاند، براي مثال سفارت ترکيه در ايران يک بسته کامل از تمامي غذاهاي اين کشور را در قالب کارت پستالهاي شکيل تهيه کرده و از اين طريق به معرفي هر غذا، ترکيبات و شيوه پخت آن پرداخته است.
اين کارشناس گردشگري خاطرنشان کرد: سفارتخانههاي ايران نيز ميتوانند با چنين اقدامي تنوع غذايي موجود در ايران را به گردشگراني که قصد سفر به کشورمان را دارند معرفي کنند.
برگزاري ضعيف جشنوارههاي غذا
«چراغوند» همچنين با اشاره به اهميت برگزاري جشنوارههاي غذا در معرفي فرهنگ غذايي هر کشور گفت: برگزاري چنين جشنوارههايي در سطح بينالملل قطعاً ميتواند موثر باشد، اما سطح برگزاري اين جشنوارهها در ايران همواره ضعيف بوده است.
او خاطرنشان کرد: متاسفانه جشنوارههاي غذا به مکاني براي عرضه يکسري غذاهاي ثبات و چند نوع شيريني خاص که همه ميشناسند تبديل شده است، حتي افرادي که از استانهاي مختلف در چنين جشنوارههايي شرکت ميکنند از پيشينه غذاهاي استان خود اطلاع ندارند./115
انتهای پیام/