او تصريحکرد: چنين افرادي عملکردشان، در تمام امورات زندگي پايين ميآيد و ذهنشان درگير توهمات ميشود؛ به طوري که مدام خود را در حالتي ميبينند که مشغول کندوکاو هستند و چيزي پيدا ميکنند که زندگيشان را از اين رو به آن رو ميکند.
اين روانشناس ادامهداد: البته چون اين افراد در دنياي واقعيت ميگردند و چيزي نمييابند دچار درماندگي شده و پس از مدتي افسرده ميشوند و رفتارهاي تکانهاي پيدا ميکنند. يعني چون آنان با ناکامي مواجه ميشوند و ناکامي نيز يکي از علتهاي پرخاشگري است، آنان در زندگي خانوادگي نيز دچار اختلالات شديد شده و ديگر وقتي براي رسيدگي به مسائل خانوادگي پيدا نميکنند.
«پرورش» در اين باره خاطرنشانکرد: در سيستم طبيعي، رشد و پيشرفت تابع يک فرايند است که از صفر شروع ميشود و پس از تلاش به نقاط بالا ميرسد؛ اما آنهايي که ميخواهند يکباره به ثروت برسند، اين مسير را طي نميکنند و دچار خيالپردازي مرضي ميشوند و روزها با خيال رسيدن به گنج دست به کوليگري رواني ميزنند و فکرشان را بر يافتن گنج و چگونگي هزينهکردن آن معطوف ميکنند.
اين روانشناس در خصوص علت روي دادن چنين روندي در ذهن و روح افراد نيز اظهارداشت: علت اين است که در اين افراد، شخصيت روند سالم رشد خود را طي نميکند، يعني آنها نياموختهاند که چطور شبکه زندگي را به جلو ببرند؛ در حالي که بيشتر آنان نيز در هدفيابي دچار اشتباهند و هويتشان، نيازهايشان و تواناييهايشان را نميشناسند. در واقع آنان در يک هويت معلق قرار دارند و حتي دست به قماربازي مرضي هم ميزنند به ديگر سخن اين افراد تنها شيفته ثروت نيستند، بلکه چندين اعتياد را همزمان با هم دارند.
پرورش افزود: بيشتر اين افراد دچار شخصيتهاي ضداجتماعي هستند و خطر را به جان ميخرند، پس خانوادههايشان نميتوانند آنان را کنترل کنند، پس لازم است بويژه پدر در الگودهي به آنان کوشا باشد.
/118
انتهای پیام/