«رناتو داويلا» کاشف اسکلت مذکور گفت: اسکلت کشف شده به دليل گذشت زمان، تغييراتي داشته ولي به هيچ عنوان از زندگي فضايي برخوردار نبوده بلکه يک کودک بوده است.
به رغم تکذيب اين باستانشناس، بسياري از باستانشناسان روسي و اسپانيايي که اسامي آنها به دلايلي عنوان نشد، در مقالهاي بر فرضيه نخست اصرار ورزيدند و جمجمه مورد نظر را متعلق به «بيگانه»ها دانستند.
در بخشي از اين مقاله آمده است: اسکلت، ظاهري انساني ندارد و به وضوح ميتوان از طريق جمجمه مثلثگونه و بزرگ آن که به اندازه بدن يک نوزاد است، فضايي بودن آن را تشخيص داد.
اما به گفته برخي از مخالفان اين فرضيه، جمجمه مذکور ممکن است به يک کودک بيمار که دچار بيماري استسقاي سر بوده است تعلق داشته باشد و يا مرتبط با قبايلي باشد که جمجمه کودکان را در هنگام تولد با روشهايي خاص تغيير شکل ميدادهاند.
به گزارش ميراث آريا، جمجمههايي از اين دست در ميان بقاياي کشف شده از نئاندرتالها با قدمتي 45 هزار ساله نيز به دست آمده است. اين آثار همچنين در ميان انسانهاي قرن دوازدهم پيش از تاريخ نيز ديده شده است؛ تغييراتي که با نصب دستگاههايي خاص بر سر نوزادان در هنگام تولد آنها به وجود ميآمد و در ميان خانوداههاي متمول رايج بود.
با توجه به دلايل عنوان شده از سوي باستانشناسان، ديگر محققان نيز اين يافتهها را متعلق به انسانها دانسته فضايي بودن آن را رد کردند.
/109
انتهای پیام/