باستان شناس پيشكسوت به دنبال ردپای انسان‌های نئاندرتال در استان سمنان

 

حسن رضوانی دوم تیرماه ۱۳۲۸ در اهواز به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی و بخشی از دبیرستان را در اهواز گذراند و دیپلم ادبی خود را در سال ۱۳۴۹ در اصفهان و در سال ۱۳۵۳ مدرک کارشناسی باستان شناسی را از دانشگاه تهران گرفت.

وي داراي مدرك كارشناسي ارشد باستان شناسي است و در بهمن‌ماه ۱۳۵۵ به استخدام اداره‌کل حفاظت آثار باستانی درآمده و با تغییر ساختار اداری تشکیلات باستان شناسی، عضو مرکز باستان شناسی ایران شده است.

رضوانی در محوطه‌ها و مناطق مختلفی در ایران مانند کردستان، سیستان و بلوچستان، خوزستان، گیلان، مازندران، همدان، یزد، اصفهان و تهران پژوهش‌های میدانی داشته اما عمده کارهای پژوهشی وی در استان سمنان و بر محوطه‌های پیش از تاریخ آن متمرکز بوده است.

 وي «گزارش نهایی کاوش‌های باستان‌شناختی گورستان لما، یاسوج ـ کهگیلویه و بویراحمد» را بر پایه یافته‌های این منطقه منتشر کرده است.

در نیمه نخست دهه ۱۳۶۰ و هنگام جنگ تحمیلی، رضوانی با گروهی کوچک از همکاران مرکز باستانشناسی ایران موفق به جابجایی اشیاء باستانی موزه آبادان و انتقال آن به اهواز شد.

وی تا سال 1386 در مرکز باستان‌شناسی، پژوهشکده باستان‌شناسی سازمان میراث فرهنگی و اداره میراث فرهنگی شاهرود خدمت کرد.

به بهانه كاوش هاي جديد «حسن رضواني» در منطقه ميرك و دلازيان سمنان، توسط واحد روابط عمومي اداره كل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان سمنان، گفت و گويي صميمانه با اين باستان‌شناس پيشكسوت انجام شد.

 §  لطفا در رابطه با تحقيقات جديد انجام شده در منطقه ميرك و دلازيان توضيح دهيد.

كار بررسي عرصه در منطقه ميرك و دلازيان در حدود يك ماه انجام شد و براي گمانه‌زني و تعيين عرصه دلازيان و ميرك و بررسي حوزه فرهنگي اين مناطق، جنوب سمنان مورد بررسي قرار گرفت.

 §    نتايج بررسي ها چيست؟

در اين بررسي‌ها، آب راهه‌هاي بزرگ و آب‌كندها و مسير رودخانه‌هايي كه از نزديكي ميرك و دلازيان مي‌گذشتند، شناسايي شد و بر اين اساس، احتمال دارد در جنوب سمنان و منطقه ميرك و دلازيان در گذشته، يك درياچه بوده است.

 

§  اين نتايج مربوط به چه دوره تاريخي مي شود؟

از نظر باستان‌شناسي مربوط به زمان استقرار انسان‌هاي نئاندرتال(انسان‌های دوره پارینه سنگی میانی - دوره ای بین 40 تا 50 هزار سال پیش) در اين منطقه مي‌شود.

بر اساس نتايج به دست آمده، انسان‌هاي نئاندرتال، هشت تا 9 ماه از سال را در اين منطقه به دليل وجود آب، شكار و منابع مصنوعات سنگي سكونت داشتند.

يكي از نتايج جالب به دست آمده، وجود معدن قلوه سنگ در اين منطقه است و انسان‌هاي نئاندرتال با استفاده از اين قلوه سنگها، ابزار شكار توليد مي‌كردند.

 

§  آيا بقاياي انسان هاي نئاندرتال در اين منطقه مشاهده شده است؟

تا كنون بقاياي كاركرد و ابزار زندگي انسان‌ها در اين منطقه مشاهده شده كه از آن جمله مي‌توان به بقاياي استخوان حيوانات شكار شده اشاره كرد.

بقاياي استخوان‌هاي شكار در حال حاضر در پاريس در حال انجام سن‌يابي است. حيوانات شكار شده از نوع اسب‌سانان و گور خر است  و اميدواريم بتوانيم بقاياي انسان‌هاي نئاندرتال را در اين منطقه پيدا كنيم.

البته اين نكته حائز اهميت است كه مناطق جنوبي استان سمنان از نظر باستان شناسي داراي اهميت خاصي هستند كه از جمله اين مناطق مي توان به سرخه و بيابانك اشاره كرد.

سرخه و بيابانك مركز بسيار عظيمي از زندگي انسان‌هاي نئاندرتال و انسن هاي هوشمند هستند، در بخشي از جنوب سرخه و در منطقه‌اي 100 هكتاري تداوم چهار دوره مهم شامل پارينه سنگي مياني، پارينه سنگي جديد، فراپارينه سنگي و نوسنگي بدون سفال مشاهده مي‌شود.

در مجموع جنوب استان سمنان از گرمسار تا ميامي حائز اهميت است.

 §  مي توان نتيجه گرفت كه ابزارها نقش مهمي در شناسايي اين دوره دارند، آيا صحيح است؟

بله، يكي از فعاليتهاي انسان نئاندرتال ابزارسازي بوده است. با تغيير دوره‌ها، وضعيت ابزارسازي نيز تغيير كرد و تكامل يافت. بنابراين به خصوص در دوره‌هايي كه معماري وجود ندارد، بر نوع و فناوري ساخت ابزارها براي شناسايي دوره ها، بسيار تكيه مي‌شود.

در دوران پارينه سنگي مياني تكنيك \"لُوا لُوا\" به كار گرفته مي‌شد و مي‌توان گفت كه انسان در هر دوره اي ابزار نوع خودش را توليد مي‌كرده و به كار مي‌گرفته است.

در دوران نوسنگي بدون سفال، ابزار نسبت به قبل فرهيخته تر مي‌شود و ابزار كارآمد و متنوع، نشانگر تكامل ابزار است.

و در مجموع، نكته مهم در استان سمنان تداوم دوره‌هاي پارينه سنگي مياني، پارينه سنگي جديد، فراپارينه سنگي و نوسنگي بدون سفال است.

 

§  آيا بقايايي از دوره هاي ياد شده پارينه سنگي در ساير نقاط ايران مشاهده شده است؟

بله، آثار پارينه سنگي مياني از 40 تا 150 هزار سال پيش در ايران ، در زاگرس، شمال البرز، جنوب ايران، جنوب اصفهان، جنوب استان سمنان، ميبد و ... مشاهده مي‌شود.

 

§  جنوب استان سمنان و به طور ويژه منطقه ميرك، براي اولين بار توسط چه شخص يا گروهي به عنوان منطقه باستاني معرفي شد؟

من در سالهاي دهه 70 براي اولين بار ميرك را كشف كردم و اين شناخت بر اساس بررسي‌هاي پيمايشي از دلازيان به طرف ميرك بود.

بر اساس برنامه سالانه سازمان ميراث فرهنگي براي بررسي‌هاي باستان‌شناختي استانها، در سالهاي دهه 70 برنامه بررسي‌هاي باستان شناختي جنوب سمنان را انجام دادم.

البته قبل از آن زمان و تا كنون برنامه‌هاي كاوش و بررسي شناسايي در شاهرود، گرمسار، دامغان و سمنان انجام داده ام.

قبل از گمانه‌زني‌هاي من در ميرك و شناسايي ميرك، بررسي‌هايي در منطقه جنوب سمنان توسط زنده ياد \"محمد مهریار\" معمار و باستان شناس و \"احمد کبیری\" باستان شناس در سال 1363 انجام و دلازيان بيشتر به لحاظ وجود معماري آن مدنظر بود و آن زمان موضوع بررسي دوره هاي پارينه سنگي در اين منطقه مطرح نبود.

نتايج بررسي‌ها نشان مي داد كه معماري دلازيان با معماري تپه نوشيجان در ملاير مشابه است. اما نكته مهم در ميرك اين است كه بدون در نظر گرفتن معماري، اين منطقه داراي قدمت حداقل 40 تا 50 هزار سال است.

 

§         لطفا كمي بيشتر در رابطه با قدمت و اهميت ميرك و دلازيان توضيح دهيد.

منطقه میرک،محوطه 40 هکتاری روبازی را شامل می‌شود که همراه با تپه‌های موسوم به دلازیان در جنوب سمنان قرار دارد.

بر اساس تحقیقات انجام شده این احتمال وجود دارد که منطقه میرک سمنان جزو چندين محوطه منحصر به فرد عصر پارینه‌سنگی میانی است.

این محوطه با بيش از هزاران قطعه مصنوعات سنگی، از نظر تعداد و پراکنش سطحی دست‌ساخته‌هاي سنگی در جایگاه ویژه‌ای در ایران قرار دارد.

به نظر می‌رسد در 50 هزار سال قبل، این منطقه کویری نبوده و ساکنان آن در حاشیه دریاچه ای که به مرور زمان و تغییرات اقلیمی خشک شده زندگی می‌کردند.

تپه دلازیان در جنوب سمنان معروف به هفت تپه با شماره 1702 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است و در یکی از تپه‌های موجود در دلازیان آثار معماری خشتی مشاهده شده است كه بنا به گفته \"مهريار\" و \"كبيري\" با معماري تپه نوشيجان قابل مقايسه است.

با توجه به شواهد و مطالعات صورت گرفته، انسان‌های دوره پارینه سنگی میانی - دوره ای بین 30تا 40 هزار سال پیش - در این منطقه مستقر بودند.

 

 §  يكي از دغدغه هاي ما اين است كه پس از انتشار اين خبر، حفاران غير مجاز به فكر حفاري در اين منطقه بيافتند.

خيال حفاران غيرمجاز راحت باشد، در اينجا به زعم خودشان گنج و زيرخاكي پيدا نمي شود. اما در مجموع بايد در زمينه جلوگيري از تخريب آثار تاريخي به واسطه حفاري‌هاي غير مجاز، فرهنگ‌سازي شود و مردم بايد نسبت به اهميت باستان‌شناسي و محوطه هاي باستاني و حفاظت آنها آگاهي پيدا كنند.

 § ويژگي يك باستان شناس موفق از نظر شما چيست؟

مقاومت، استقامت، عشق و علاقه به كار، تلاش براي كسب تجربه و تجربه اندوزي از ويژگي‌هاي مهم براي تبديل شدن به يك باستان‌شناس موفق است.يك باستان‌شناس بايد طاقت ساعتها پياده‌روي، كار كردن در گرماي بالاي 50 درجه و سرماي زير صفر، گم شدن در كوير، بي آبي و گرسنگي و ... را داشته باشد.

 

§  يك خاطره از روزهاي سخت كار؟

يك بار در كوير استان سمنان گم شدم . كنجكاوي ديدن يك معدن من را به عبور از تپه ماهورها وادار كرد و با توجه به اينكه عصر بود و تنها بودم، در يك لحظه به خودم آمدم و ديدم راه را گم كرده ام. طوفان شن هم جاي پايم را پاك كرده بود.

تصور كنيد، شدت اين ترس به حدي بالا بود كه شعري در همين رابطه با عنوان\"در هُرم نابكار آفتاب\" سرودم . در لحظه گم شدن، ترس تمام وجودم را گرفته بود، سرگردان بودم و .... باقي ماجرا بماند، زيرا خيلي مفصل است و در همين رابطه داستاني در دست انتشار دارم.

 

§   به عنوان سوال آخر، آيا كاوش ها و تحقيقات  شما در منطقه ميرك و دلازيان پايان يافته است؟

خير، اين منطقه با توجه به اهميت بالا نياز به بررسي وجب به وجب دارد و در هر مرحله از بررسي و كاوش، يافته هاي جديدي مشاهده مي شود.

 

تهيه و تنظيم: سمانه سلطاني پور

انتهای پیام/

کد خبر 1393061024