غلامرضا بنی اسدی- زمین ها که به هم گره بخورند ، زمینه ها هم با هم ساز می شوند.لذاست که در زمین های همجوار زمینه های همسان فراوان است حتی اگر زبان شان هم تفاوت پیدا کند. باور هایشان ، فرهنگ شان به هم بسیار نزدیک است ، آنقدر نزدیک که خط و مرزهای جدا ساز کشور ها هم نمی تواند آن هارا چندان از هم دور کند. به هرحال زمین را خداوند یک پارچه آفریده و در هر منطقه انسان ها را به تیره ای ، قبیله ای ، نژادی ، زبانی ، تعریف کرده است ، این هم نه امتیاز برای این یا آن بلکه خط تمیزی است تا یکدیگر را بشناسند . در قرآن مجید نیز قبل از \"انّ اکرمکم عندالله اتقا کم \"، تصریح شده : \"اناجعلناکم شعوبا و قبائلا لتعارفوا_\"این تفاوت برای تعریف این است نه چیز دیگر . اما با وجود این تفاوت بسیاری اشتراکات هست که ما را کنار هم قرار میدهد . از جمله ما و کشور همسایه ، افغانستان که در بسیاری از باورها و پندارها و عملکرد ها بسیار مشترکیم و باز عراق که میراث تمدن مشترک داریم . در عراق نجف است و کربلا ، کاظمین است و سامرا ، که مارا به لحاظ اعتقادی و مذهبی به برادری می رساند و سالانه چندین و چند میلیون زائر عاشق را از ایران به آن سو پرواز میدهد و در این شهرها آنقدر ایرانی زیاد است و آنقدر عراقی ها همراهند که احساس غربت به \"قرابت \"تبدیل می شود . از دیگر سو سالانه حدود دو میلیون عراقی مسافر ایران می شوند و مشهد و قم و... نیز کانون حضور شیعیان عراق هستند که شوق زیارت \"حضرت غریب الغربا \"آنان را به این دیار می کشاند و باز اگر نه زبان مشترک ، باور مشترک و همدلی است که هزار بار کارسازتر از هم زبانی ما را به هم پیوند می دهد . علاوه بر نگاه مذهبی که عراق را در چشم ایرانیان دارای اولویت می کند ، تیسفون و مدائن و ایوان کسری و... نیز هست که پیوند تاریخی دو کشور و دو ملت را چنان گره می زند که هیچ دستی نتواند آن را باز کند حتی جنگی که هشت سال از سوی صدامیان بر ایران تحمیل شد و عرق نیز از این تحمیل به این روزگار افتاد. بله جنگ شد ،8 سال هم طول کشید اما سرانجام به پایان هم رسید و ما در این رهگذار اگرچه تعداد شهدامان به دویست و چهل هزار رسید اما خون پاک آنان درخت عزت ایران را چنان بر کشید که امروز حتی عراق هم باید در زیر سایه آن به امنیت برسد. آن جنگ گذشت ، چنانکه جنگ میان اعضای خانواده هم گاه اتفاق می افتد و باز هم به صلح می انجامد و در صلح است که مشترکات جلوه خود را پررنگ به چشم ها میکشد تا به جلو نگاه کنیم. این نگاه به جلو زمینه ساز تفاهم میان بخش های گردشگری و میراث فرهنگی ایران و عراق است . به همین جهت وزیر گردشگری و میراث فرهنگی عراق اخیرا به ایران آمد .این آمد و شد ها باید رونق بگیرد تا میراث تاریخی مشترک ، درس همزیستی صلح آمیز ، درس همدلی شور انگیز و... را برای مان بخواند و جاذبه های گردشگری نه فقط مردم دو کشور را به هم نزدیک کند که برای جهان گردان وگردشگران بین المللی هم از این فصل مشترک و تاریخ مشترک بگوید.
یادم هست سال ها پیش در یک فیلم سینمایی دیدم کرد های عراقی چقدر دغدغه تندیس \"کاوه آهنگر \"را داشتند ، و آن را چون جان عزیز می داشتند. کاوه ای که برای همه ایرانیان نماد عدالتخواهی و ضحاک کشی است کاوه ای که نامش با فریدون و فریدونی شدن ایرانیان گره خورده است. فریدونی که به داد و دهش و با دستگیری از مردمان پادشاهی می کرد و تختگاه او دل مردمان بود تا کاخ ها و... بگذریم. میراث مشترک ، فرصت های بسیار خوبی است که می تواند و باید هم دل ها را به هم نزدیک کند و هم میراث مشترک ما را در اشتراک مساعی ، فرادید جهانیان قرار دهد. میراث مشترک همچنین \"برادری\" را ثابت و خویشاوندی را صاحب شناسنامه می کند تا دوباره کنار هم برای اعتلای فرهنگ و تاریخ مشترک تلاش کنیم..انتهای پیام/