مفهوم نوین میراث فرهنگی، علاوهبر آثار تاریخی منقول و غیرمنقول، شامل میراث فرهنگی ناملموس (مانند سنتها، تجلیات زندگی، دانشها و مهارتها)، میراث مستند، میراث طبیعی، میراث زمینشناختی، و ژئوپارک هم میشود. همه مصادیق گفتهشده را میتوان ذیل مفهوم «میراث فرهنگی و طبیعی» قرار داد. مواردِ برشمرده در پیوستگی با یکدیگر پدید آمده و تکوین یافته و باقی ماندهاند؛ مثلاً قنات قصبه گناباد یک اثر تاریخی است که بیش از 2هزار سال قدمت دارد. این قنات اثر مهندسی پیچیده و دقیقی است. بانیان این قنات، برای غلبه بر کمآبی و مدیریت آب، چنین سازه کارآمدی پدید آوردهاند که با گذشت بیش از 2هزار سال، هنوز رگِ حیات گناباد محسوب میشود. این اثر محصول خرد و هوشمندی بانیان و دستاندرکاران آن است، خرد و هوشمندیای که به اقلیمشناسی، مردمشناسی، علوموفنون، تجارب، اقتصاد و مالکیت، و شیوههای مدیریت و نگهداری تکیه داشته است.
امروز اکثر قریببهاتفاق کشورهای جهان، پاسداری از میراث فرهنگی و طبیعی را وظیفه خود میدانند و برای انجام این وظیفه، قوانین و تشکیلاتِ مناسبی ایجاد کردهاند. ارزش و اهمیت بسیاری از آثار تاریخیفرهنگی ملموس و ناملموس و میراث طبیعی بهحدی است که نهتنها کشورها، بلکه جامعه جهانی خود را موظف به حفاظت و حراست از آن میداند. سازمان آموزشی، فرهنگی و تربیتی مللمتحد (یونسکو) برای پاسداری و حمایت از میراث فرهنگی و طبیعی جهانی، قطعنامهها، برنامهها و توصیهنامهها و نهادهای متعدد و مؤثری پدید آورده است. با وجود نظریهها، قوانین و تشکیلات ملی و بینالمللی، کماکان مانند چند دهه گذشته، حوزهها و مفاهیم میراث فرهنگی و طبیعی بهصورت جداگانه و با کمتوجهی به حوزهها و ابعاد دیگر میراث حمایت، حراست و مدیریت میشود. حال اینکه اساساً این آثار در ارتباط ناگسستنی با دیگر حوزهها و میراث فرهنگی و طبیعی پدید آمده و چنین بهنظر میآید که حمایت و پاسداری از این آثار نیز نمیتواند بدون ارتباط و بهرهمندی از دیگر حوزههای میراث فرهنگی و طبیعی قرین توفیق گردد.
در برخی از تأسیسات تاریخی که همچنان بهصورت سنتی مدیریت و نگهداری میشوند، پیوستگی طبیعی میراث فرهنگی ملموس و ناملموس و طبیعت دیده میشود. فیالواقع، کلید ماندگاری اینگونه مؤسسات همان پیوستگی میان حوزههای ذیمدخل است. وقف، نمونه بارز اینقبیل تأسیسات است. وقف نهادی حقوقی و زنده است که قدمت آن در ایران به قبل از اسلام بازمیگردد. وقف و نهادهای مشابه آن در دیگر کشورها نیز وجود داشته و دارد. وقف از جمله عقود است به این صورت که یکی از اعضای جامعه اصل مال خود را حبس کند و منافع آن را در جهت خیری به مصرف رساند. وقف با نیت ماندگاری ابدی ایجاد میشود، اما مانند هر مؤسسه اجتماعی دیگر بقا و زوال دارد. بقا و دوام وقف به عوامل متعددی بستگی دارد. برای دوام وقف و استمرار نیت واقف در گذر زمان، سازوکار دقیقی بهوجود آمده است. در این سازوکار، افراد و اموال و امور و اعمال در پیوندی ناگسستنی هستند و هر گاه یکی از این ارکان وقف حذف یا دچار خلل شود کل وقف روبهزوال مینهد. وقف و همه ارکان و لواحقش با هم یک مؤسسه را تشکیل میدهند و از میان رفتن یا آسیب دیدن هر یک از ارکان و اجزای آن به خرابی و زوال وقف منجر میشود.
میراث وقف امروز بخش مهمی از میراث فرهنگی ایران را تشکیل میدهد. میراث وقف شامل موقوفات تاریخی، آدابورسوم و آیینهای وقف، وقفنامهها (اسناد وقف)، فقه و حقوق وقف و تشکیلات اداره وقف است. میراث وقف در ایران ــ که جزئی از میراث فرهنگی است ــ از یک سو طبق سازوکار سنتی وقف و از سوی دیگر متأثر از قواعد و ضوابط میراث فرهنگی اداره میشود. امروزه سرنوشت موقوفاتِ تاریخی، متأثر از الزامات و اقتضائات دو نظام «وقف» و «میراث فرهنگی» است؛ بهعبارت دیگر، در مدیریت موقوفات تاریخی، شروط و مقررات این دو نظام چنان بههم بافته شده که نادیده گرفتن یکی از ملاحظات دو نظام مذکور، مدیریت و نگهداری موقوفاتِ تاریخی را دچار خلل میکنذ و حتی در مواردی موجب بروز خسارتهایی جبرانناپذیر میشود؛ ازاینرو، برای پاسداری از میراث فرهنگی یا دستکم برای پاسداری از میراث وقف، گفتوگو و همکاری دو نظامِ «وقف» و «میراث فرهنگی» ضروری است.
وقف امری حقوقی است و تکلیف و سرنوشت همهچیز در آن روشن و وظایف و تکالیف هر کس در آن معین و مشخص است. در نهاد وقف، اموال و امور بهنحوی تدبیر میشوند که این نهاد خودکفا باشد. این موضوع در مدیریت میراث فرهنگی از اهمیت بسزایی برخوردار است و میتواند الگوی مناسبی برای حل مسائل اقتصادی این آثار و رهانیدن آنها از بند بودجههای دولتی باشد.
وقف سازوکاری محافظتمحور است. البته محافظت در وقف مراتبی دارد. میتوان گفت نخستین فایده تنظیم سند وقف ثبت و ضبط شروط واقف و تمهیداتی برای حفظ مندرجات آن است. ابعاد محافظت در وقف از حفظ نام واقف آغاز میشود و ابعاد دیگری از قبیل حفظ مال (مالکیت)، تولیت، انتفاع، مصارف، کارکرد و هر آن چیزی را که در تحقق نیت واقف نقش دارد دربر میگیرد.
پایان کلام اینکه وقف، استعدادهای زیادی برای پاسداری از میراث فرهنگی و طبیعی دارد؛ بااینحال، وقف متکفل حفظ اصالتها و ارزشهای تاریخی و فرهنگی نیست. در نظام وقف، حفظ و نگهداری موقوفات و اجزا و ارکان وقف بیشتر ناظر بر استمرار انتفاع است، اما ضروری است که در صیانت از میراث فرهنگی از سازوکار دقیق و سنجیده و تجارب طولانی وقف استفاده شود.
*. مدیرکل ثبت آثار و حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی
انتهای پیام/