تاریخ یگانه روزنهای است که این سه عنصر را همچون جانمایهای بهجامانده از هنر، اندیشه و علم ایران و تفکر ایرانشهری در پسکوچههای شهر یزد روایت کرده و امروز این روایت را در گوش جهانیان زمزمه میکند.
جهانی شدن شهر تاریخی یزد، درحقیقت، ورق زدن کتابی قطور برای انسانهاست، کتابی بهجامانده از قرنهایی که همواره بر داشتهها و دانستههای آن افزوده و امروز بهبهانه نایاب شدن، غبار زمانه از آن زدوده تا نگینی باشد از کویر ایران بر تارک جهان.
ثبتجهانی یزد حاوی چند پیام مهم است که درک آن برای تنومند کردن اندیشه حفظ میراثفرهنگی لازم است.
ابتدابهساکن، تریبونی که جهانی شدن این شهر در اختیار ایران قرار میدهد، تریبونی است که هر بیننده و شنوندهای از اقصینقاط جهان برای شنیدن و دیدن آن قصد سفر میکند بدون آنکه کوچکترین تأثیرپذیریای از خبرسازیها داشته باشد. این توریست بهصورت تنها و منفرد، تجزیهکننده فرهنگ و تمدنی میشود که در زمهریر اخبار جهانی درخصوص ایرانی خشونتطلب، چهرهای واقعی و صلحطلب و صلحجو را نظاره میکند و هم او پیامآور و مبلّغی برای تکتک خانههای جهانیان میشود؛ پس این فرصت را باید غنیمتی جهانی دانست که فرصتی برای بازگویی روایتهای تاریخی از تمدنی صلحطلب است.
فرصت دوم نیز آغاز دوره جدید در صنعت گردشگری ایران است، زیرا تابهامروز گردشگران برای رؤیت یک اثر، یک منظره یا اقلیم خاص باید در فرصتی محدود شهرهای متعددی را در ایران طی میکردند، اما امروز با جهانی شدن یزد، درحقیقت، یک فرصت جدید برای گردشگران مهیا شده که از 650 هکتار موزه دیدنی حکایت میکند. این شرایط، بهغیر از زمانی طلایی برای تبلیغ بهتر ایران و نقاط دیگر آن، میتواند شروع یک دوره طلایی را برای اقتصاد صنعت توریسم ایران نوید دهد که با توجه به تغییرات اقتصاد جهانی، یکی از نیازهای اساسی امروز کشور تلقی میشود.
اما فرصت سوم که ازقضا نگارنده آن را مهمترین فرصت میداند، پیوند داشتههایمان به اندیشههای نو است که قطعبهیقین افقی روشن برای امنیت و اقتصاد ایران بهبار میآورد. حفظ داشتهها و پاسداری و نگاهداری از آنها در کنار اندیشه و سیاست جهانی تعامل درعین عزت، امری است که بیش از موارد دیگر به آن نیازمندیم. اگر پیش از ثبت شدن جهانی یزد، دولت تدبیر و امید باب گفتوگو با جهان را نگشوده بود، این فرصت نیز همچون مرواریدی خفته در صدف میماند که هیچگاه عرصهای جهانی برای ایران بهبار نمیآورد. عرصه گردشگری عرصه سخن گفتن و همنشینی با اندیشهها و فرهنگهایی است که به هر روی، با یکدیگر تفاوتهایی دارند، اما همواره در زیر یک پرچم و با صلح با هم مدارا کردهاند و آن مشترکات بشری است. فرهنگ، تمدن و هنری که یزد را در طی سالیان دراز استوار ساخته، درحقیقت، همان فصل مشترک بشری است که هیچگاه درگیر خطوط پررنگی به نام مرزها نمیشود، زیرا رُسته از فطرت پاک آدمی است.
پس امروز دیگر یزد تنها یک شهر نیست بلکه اندیشهای است که در جهات مختلف نیازمند بسط و گسترش آن هستیم. در این مسیر نقش زهرا احمدیپور، معاون رئیسجمهوری و رئیس سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری، را که بهحق با تلاشها و پیگیریهای خود و معاونان و مشاوران توانسته در عرصه بینالمللی چنین فرصتی را فراهم کند و راهگشای مسیری جدید در افق صنعت گردشگری باشد باید قدر دانست و از بابت آن سپاسگزار بود که کیمیایی جدید از خاک یزد برای تمدن ایران بهبار آوردند.
آن که ده با هفت و نیم آورد بس سودی نکرد
فرصتت بادا که هفت و نیم با ده میکنی
حافظ
* مدیرکل میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان مرکزی
انتهای پیام/