عده زیادی از صنعتگران در مناطق شهری، روستایی و عشایری، بهکمک ابزارها و وسایل بسیار ساده و ابتدایی و با بهرهگیری از مواد اولیهای که بهفراوانی و با قیمت ارزان و حتی در مواردی بهرایگان در اختیارشان قرار داشته، به تولید انواع و اقسام فراوردههای مصرفی پرداختهاند.
بهدلیل وابستگی قشرهای عظیمی از عشایر و روستاییان ایران به آداب و رسوم و سنن بومی، با وجود محرومیتهای بسیار، سرگرم تهیه و تولید انواع مصنوعات دستساز هستند.
امکانات بالقوه ایران برای رشد صنایعدستی بسیار متنوع وگسترده است، زیرا از سویی، قسمت اعظم مواد اولیه مصرفی در صنایعدستی یا حاصل فعالیتهای کشاورزی و دامپروری است یا آنکه تهیه و تأمین آن از مناطق روستایی کشور میسر است و در مواردی هم که به مواد اولیه کمکی نیاز باشد اینگونه مواد نقش چندان تعیینکنندهای ندارند و در اکثر موارد بهایی که صرف تهیه مواد اولیه میشود بسیار کم و ناچیز است؛ از سویی، نیروی انسانی متخصص (در سطح تولیدکننده) بهمیزان کافی در دسترس است، و از سوی دیگر بهدلیل وجود سابقه تولید در بیشتر مناطق کشور، توان تولید و استعداد فراگیری در اکثر سکنه شهری، روستایی و عشایری کشور وجود دارد که میتواند بهآسانی آموزش ببیند و به کار تولید بیاید.
افزونبراین، باید توجه داشت که صنایعدستی ایران بهدلیل خصلت کارطلب بودن خود نیاز به سرمایهگذاری چندانی از نظر تهیه ابزار کار تأمین مواد اولیه و احداث واحد تولیدی ندارد و آنچه به محصول ساختهشده ارزش میبخشد بیشتر هنر صنعتگر است که بهعنوان ارزش افزوده متجلی میشود و بهطور معمول 75درصد و در مواردی حتی بیش از 80درصد قیمت تمامشده محصول را تشکیل میدهد.
صرفنظر از عوامل اقتصادی و اجتماعی، که بهطور مختصر به آن اشاره شد، صنایعدستی بهعلت قابلیتهای فرهنگیای که دارد نیز میتواند کاملاً مدنظر قرار گیرد و جالبتوجه واقع شود؛ چراکه محصول صنایعدستی بهدلیل برخورداری از طرحهای اصیل و سنتی، بازگوکننده آداب و رسوم، سنن و بهطورکلی فرهنگ محل تولید خود است و عوامل مذکور، خود، جاذبههای فراوانی برای خریداران ایجاد میکنند و از این رهگذر صنایعدستی میتواند نقش مهمی در تأمین بخشی از درآمدهای ارزی موردنیاز کشور ایفا کند و موجب افزایش میزان صادرات فراوردههای غیرنفتی باشد.
1. مروزی بر انواع صنایع
در تمام کشورهای جهان، بدون استثنا، صنایع به چهار دسته سنگین، سبک، کوچک و دستی تقسیم میشوند که هر یک دارای خصوصیات منحصربهخود است و برای شناخت بیشتر صنایعدستی و اهمیت آن باید ویژگیها و دامنه عمل رشتههای مختلف آن را برسی کرد.
1ـ1. صنایع سنگین
صنایع سنگین، که زمینهساز توسعه اقتصادی هر کشور است و از آن بهعنوان «صنایع مادر» یا «صنایع کلیدی» نیز یاد میشود، نیازمند سرمایهگذاری بسیار زیاد، ماشینآلات و تجهیزات عمده و نیروی انسانی برخوردار از تخصصهای فنی بالاست، نظیر صنایع نفت، پتروشیمی، مس، آلومنیوم و ذوبآهن.
1ـ2. صنایع سبک
صنایع سبک، که در مقایسه با صنایع سنگین نیازمند تجهیزات کمتر و به همان نسبت سرمایه کمتر و نیروی انسانی با تخصصهای نسبتاً پایینتر است، درواقع، حدفاصل صنایع سنگین و صنایع کوچک محسوب میشود و لازمه استقرار آن بهرهگیری از ماشینآلات خودکار و نیمهخودکار است و بیشتر صنایع نساجی، چرم و پوست، مواد غذایی، وسایل الکتریکی خانگی و جز آن را دربر میگیرد.
1ـ3. صنایع کوچک
صنایع کوچک، که عمدتاً حالت کارگاهی دارد و علاوهبر شهرها، قابلاستقرار در روستاها نیز هست، در مقایسه با صنایع سبک به نیروی انسانی کمتر و تجهیزات و وسایل کمتری نیاز دارد و محتاج سرمایهگذاری زیاد نیست. در این رشته از صنعت، بخشی از کار تولید را ماشین و قسمتی دیگر را نیروی بدنی کارگران انجام میدهد و صنایعی نظیر بلوکزنی، تراشکاری، پیچ و مهرهسازی، پلاستیکسازی، عینکسازی، کفش و ماشین را دربر میگیرد.
2. صنایعدستی
صنایعدستی که میتواند هم حالت کارگاهی و هم حالت خانگی داشته باشد، همانند صنایع کوچک قابلیت استقرار در شهر و روستا را دارد و بدون نیاز به تکنولوژی پیشرفته، بیشتر متکی به تخصص بومی و سنتی است و قسمت اعظم مواد اولیه مصرفی آن از داخل کشور قابلتهیه است. افزونبراین، صنایعدستی دارای ویژگی هنری و مصرفی بهطور توأمان است و علاوهبر داشتن جنبههای مصرفی قوی، برخوردار از بینش، ذوق، اندیشه و فرهنگ تولیدکننده است و درمجموع میتوان آن را یک «هنرصنعت» نامید، چراکه هم ویژگی یک صنعت را داراست و هم ضمن برخورداری از خصوصیات هنری، هنر محض محسوب نمیشود و بهپشتوانه کاراییهای مصرفی و با توجه به اینکه قابلیت تولید و تکرار دارد بیشتر جزو گروه هنرهای کاربردی است.
2ـ1. ماهیت صنایعدستی
صنایعدستی از نظر ماهیت یکی از انواع فعالیتهای اقتصادی است که منجر به تولید کالاهای جدید میشود. آمیختگی زیاد این فعالیت با سنتها، عادات و بینش سازنده و همچنین تأثیر فوقالعاده محیط جغرافیایی در این صنعت ویژگی خاصی به آن داده است، بهطوریکه برخلاف مصنوعات کارخانهای که در مقیاس زیاد و بهطور یکشکل تولید میشوند، فراوردههای دستی هر منطقه و حتی هر صنعتگر از نظر طرح، شکل و اندازه از اشیای مشابه کاملاً متمایز و قابلتشخیصاند.
2ـ2. جایگاه صنایعدستی در نظام برنامهریزی
یکی از اصول اساسی در تدوین برنامههای توسعه اقتصادی و اجتماعی، شناخت و تعیین نقش هر یک از عوامل تأثیرگذار در روند توسعه، ظرفیتهای صادراتی، نیازهای ارزی جامعه و بالأخره تحولات تکنولوژی است. صنایعدستی ازجمله عواملی است که بهعلت داشتن پیوندی نزدیک با هر یک از متغیرهای فوق میتواند بر روند توسعه در بُعد روستایی آن تأثیری انکارناپذیر داشته باشد. البته این ارتباط یا پیوند شاید در برخورد نخست چندان محسوس نباشد ولی تحلیل و بررسی هر یک از متغیرهای مذکور وجود ارتباط و لزوم تعیین نقشی شایسته را برای آن تأیید میکند. توجه به این واقعیت بسیار حائز اهمیت است که تحتتأثیر شرایط موجود در هر زمان باید بهدنبال اهرمهای گوناگونی برای رسیدن به توسعه و رشد در یک جامعه بود.
در وضعیت کنونی دو پدیده عمده در ساختار اقتصادی و اجتماعی کشور ما هر نوع برنامهریزی در زمینه رشد و توسعه صنعت را عمیقاً تحتتأثیر قرار میدهد:
1ـ کاهش منابع درآمد ملی که اساساً متکی به درآمد حاصل از صدور نفت است و کُند شدن سرعت تشکیل سرمایه ثابت را برای هر نوع سرمایهگذاری بهدنبال خواهد داشت؛
2ـ شدت یافتن آهنگ رشد جمعیت که تعداد متقاضیان در بازار کار را هرساله بهطور تصاعدی افزایش میدهد.
طبیعی است طرحها و برنامههایی که برای دستیابی به نرخ رشد اقتصادی معینی در سال بهعنوان هدف مطرح میشوند متأثر از متغیرهای فوق خواهند بود. به این ترتیب، درحالحاضر اولویتها ایجاب میکند که صرفنظر از طرحهای زیربنایی و اساسی کشور، در زمینه تولید بر طرحها و پروژههای کاربر یا کارطلب بیشتر از طرحهایی که عمدتاً سرمایهبر و بهویژه ارزبَر هستند تکیه کنیم.
در این راستا، صنایعدستی با توجه به ویژگیهایی که دارد شاید بیش از هر فعالیت تولیدی دیگر با وضعیت موجود مطابقت داشته باشد و ازاینرو، میتوان نقش شایستهتری در برنامهریزی آینده کشور برای آن درنظر گرفت که از آن جمله افزایش سهم تولید ناخالص ملی خواهد بود.
*. معاون صنایعدستی و هنرهای سنتی ادارهکل میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری ایلام
انتهای پیام/