بهگزارش میراث آریا بهنقل از روابطعمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، سید محمد بهشتی رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری این مطلب را روز گذشته شنبه 29 اردیبهشت 97 در جمع اقتصاد دانان مطرح و از اینکه مبحث میراث فرهنگی مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفته است ابراز خرسندی کرد.
او گفت: «استنباط من از اقتصاد این است که با منابع محدود بتوان نتیجه مطلوب را گرفت و به این اعتبار اقتصاد آن چیزی است که به عنوان نمونه در یک درخت انعکاس پیدا کرده است.»
او با طرح این پرسش که آیا آن چیزی که ما در حال حاضر با آن سر و کار داریم از این جنس است که ما اسمش را اقتصاد گذاشته ایم ،از اقتصاد دانان خواست کتابچه دخل و خرج 1303قمری (نیمه ناصرالدین شاه )که توسط کتابخانه مجلس منتشر شده است را مطالعه کنند.
بهشتی تصریح کرد: «پس از مطالعه این کتابچه تمام پیش ساخته های ذهنی فرو می ریزد ؛به عنوان مثال همیشه گمان می رود که دوره قاجار دوره مبتذلی بوده و حساب و کتابی نداشته ،پول هایی به زور از مردم گرفته می شده و پادشاه تمام آنها را صرف عیاشی و ... می کرده در حالی که بر اساس این کتابچه مشخص می شود که همه چیز در آن زمان حساب و کتاب داشته است.»
او گفت: «آنچه به اسم کتابچه دخل و خرج داریم همان تفریق بودجه ما است که در آن معلوم است منابع و مخارج چیست و باید این دو حتما پهلو بزنند.
در خاطرات ناصرالدین شاه آمده است که شخصی مستمری بگیر دیوانخانه ناصری بوده ولی طبق موافقت خودش ردیف بودجه ای برای او در نظر گرفته نشده بود تا یک محل درآمدی پیدا شود و از آن هزینه اش فراهم شود.»
بهشتی تصریح کرد: «جالب است که در همان سال زرافه ناصرالدین شاه می میرد و خرجش مرتفع می شود و این فرد به شاه نامه می نویسد که من هم قدم بلند است و اگر اجازه دهید مواجب زرافه را به من بدهند ناصرالدین شاه هم ناراحت می شود که چرا این فرد در کارش دخالت کرده ولی در نهایت موافقت می کند و هزینه های نگهداری زرافه را به او اختصاص می دهد.»
وجود هزار خانه مجلل در کاشان
او در ادامه به مقایسه شهر گیلان و کاشان پرداخت و با اشاره به اینکه کاشان برخلاف گیلان که دریا ، جنگل ، زمین کشاورزی و ... دارد منابعی نظیر آب ، مرتع و... ندارد افزود: «طبق اسناد تاریخی ، سال 1304میزان مالیاتی که شهر کاشان به حکومت مرکزی می دهد بیشتر از ایالت گیلان است.»
او با اشاره به اینکه در سال 1300همزمان با پایان دوره قاجار در شهر کاشان 1000خانه مجلل وجود داشته تصریح کرد: «مگر شهر کاشان چقدر جمعیت داشته که 1000خانواده ثروتمند در آن زندگی می کرده اند و از چه محلی درآمد کسب می کردند.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: «از سویی طبق گزارشات، میزان منسوجات ابریشمی موجود در انبارهای کاشان در اواسط حکومت فتحعلیشاه بیش از منسوجات ابریشمی انبارهای لندن است که چین و هندوستان مستعمره اش بوده است.»
او تأکید کرد: «تا سال 1335به لحاظ اقتصادی ارتزاق مملکت ایران از طریق تولید ارزش بود ه است.»
بهشتی با اشاره به این نکته که کاشانی ها پس از دریافت ابریشم خام از گیلان آن را به زر بفت تبدیل می کردند گفت: «ما به التفاوت ابریشم خام به زربفت از مس به طلا بیشتر بوده یعنی صنعت محل کسب درآمد بوده است.»
به فراموشی سپردن تولید ارزش
او افزود: «این در حالی است که از سال 1335 به بعد تولید ارزش را کم کم زمین می گذاریم و آن را امری مسخره می پنداریم به نحوی که در حال حاضر واژه ارزش طوری دستخوش تغییر شده که تولید پراید ارزش است.»
بهشتی با بیان اینکه کشور دیگر تولید ارزش نمی کند تصریح کرد: «تنها صحنه ای که مجبوریم درآن تولید ارزش کنیم صحنه هنر است زیرا که هنر پراید نیست که ماشین آلاتش را وارد کنیم و سر هم کنیم بلکه باید نتیجه خلاقیت خودمان باشد.»
او با اشاره به اینکه موسیقی ، هنر ، سینما و... تنها صحنه هایی اند که در آنها ما تولید ارزش می کنیم اظهار کرد: «اما اقتصاد ما به اینها پشت کرده است در حالیکه تنها با هنر می توانیم سرمان را در مقیاس جهانی بالا بگیریم و بدیهی است که در بخش صنعت قادر به این کار نیستیم و شاید تنها بورکینافاسو و عراق خودروهای ما را به قیمت نازل بخرند.»
او تصریح کرد: «این در حالی است که نقاشی ، مجسمه و سایر هنرهای هنرمندان ما در حراج های جهان جایگاه والایی دارندو به قیمت های بالا خریداری می شوندزیرا خریدارها ارزش را می خرند.»
بهشتی با اشاره به درویش عبدالمجید طالقانی خوشنویسی که در دوران صفوی شکسته نستعلیق را به حد کمال رسانده بود گفت: »او در مدرسه علمیه کاسه گران در اصفهان زندگی محقری داشته و نیاز هایش را روی کاغذ با خط خودش می نوشته و مغازه داران نیز دست خط وی را به عنوان پول قبول می کردند.»
دانستن ارزش هنر توسط مغازه داران
او با اشاره به وجود تعدادی از این حواله ها در کلکسیون ها گفت: «نکته مهم این است که در آن زمان مغازه داران نیز ارزش هنر را می دانسته اند.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: «ما در حوزه میراث فرهنگی به سرزمینی تعلق داریم که تولید ارزش می کرده و آنچه درموزه ها می بینیم متعلق به همان زمان است ولی از تولیدات امروز نمی توانیم چیزی در موزه ها بگذاریم زیرا که تولید ارزش وجود ندارد.»
او گفت: «اقتصاد دان ها به میراث فرهنگی به مثابه چیزهای نگاه می کنند که ارزش بازدید گردشگران را دارند و این به اعتقاد آنها یعنی این گردشگر است که ارزش دارد نه میراث فرهنگی که اسم این را سوداگری می گذاریم نه اقتصاد ، مانند راننده ای که همه را به چشم اسکناس می بیند.»
او تأکید کرد: «از این منظرهمه چیز باید به حقیر ترین مقیاس تنزل کند تا ارزش بیابد که اقتصاد ما نیز در چنین مقیاسی تنزل پیدا کرده است.»
بهشتی افزود: «ما نمی توانیم به این روش ادامه دهیم زیرا دراینصورت سرزمین ما روز به روز فقیر تر می شود در حالیکه ظاهرا ما خیلی ثروتمند تر از دوره قاجار و ... هستیم ولی این پولداری نیست و از مایه خوردن است و اگرروزی نفت قطع شود دیگر چراغی نداریم که روشن کنیم زیرا چیزی نداریم که پدید آورده باشیم.»
او گفت: «پس مجبور هستیم مسیرمان را تصحیح کنیم و در این صورت باید با فاصله کوتاهی به عقب برگردیم آنوفت می بینیم که هنر ما تولید ارزش بوده است حالا اگر قرار باشد دوباره رجوع کنیم قرار نیست از صفر شروع کنیم بلکه باید از جاییکه گسسته پیوندبزنیم.»
اقتصاد در مسیر بدون هنر
او گفت: «اقتصاد کشور در مسیری گام بر می دارد که عرصه هنر وجود نداشته باشد ، نادیده گرفته شود و به حاشیه برود.»
او با بیان اینکه سازمان مدیریت ، اقتصاد دان ها و ... عرصه فرهنگ و هنر را نادیده می گیرند و این حوزه ناخواسته به حاشیه می رود تصریح کرد: «ولی ببینید این حوزه تا چه اندازه ظرفیت تولید ارزش دارد که هنوز در قید حیات است به عنوان مثال کتاب در شرایطی که 200-300نسخه در ایران چاپ می شود هنوز در قید حیات است و اگر هر حوزه دیگری بود صد بار غبار مرگ آن را گرفته بود.»
او افزود: «اگر روزی قرار شد اقتصاد ما به تولید حقیقی ارزش ، رجوع کند ، اقتصاد سوداگری و تنظیم امور مالی نباشد و اقتصاد واقعی باشد همان چیزی که مثلا در یک درخت انعکاس دارد هیچ راهی به جز مراجعه ما به تجربه تاریخیمان وجود ندارد.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با بیان اینکه وزارت صنایع معتقد است هشتاد یا نود سال است که در جهت صنعتی شدن می کوشد و هنوز هم موفق نشده ایران را کشوری صنعتی کند تصریح کرد: «اگر به تاریخ رجوع کنیم می بینیم کشور ما در زیست ، یکجا نشینی ، اهلی کردن و... کهن ترین سابقه را دارد.»
او افزود: «اروپاییان که در زمان صفویان به ایران آمده اند از اینکه چگونه ایرانیان این سرزمین را برای زندگی انتخاب کرده و چقدر مجلل زندگی می کنند شگفت زده می شدند.»
بهشتی با اشاره به این نکته که از محل صنعت و تجارت اینگونه زندگی می کردیم اظهار کرد: «ولی آنچه در توسعه بحث می شود گویی ایرانی ها هیچ آشنایی با صنعت و تجارت نداشته اند و تنهادامداری واندکی کشاورزی داشته اند و این در حالی است که صنعت و تجارت منبع درآمد ما بوده و کاشان به این اعتبار مالیات بیشتری از گیلان به خزانه پرداخت می کرده است.»
انتهای پیام/