بهگزارش میراثآریا بهنقل از روابطعمومی موزه ملی ایران، نتایج این پژوهش به تازگی در نشریه معتبر \"علوم\" (Science) منتشر شده است. این مطالعه جدید با مشارکت چهل پژوهشگر از کشورهای مختلف انجام شده که 11 پژوهشگر از مراکز علمی ایران تحت سرپرستی مرجان مشکور، پژوهشگر وابسته به موزه ملی ایران، در آن مشارکت داشته اند.
طبق گفته مرجان مشکور نتایج مربوط به حوزه ایران حاصل پژوهشهای مشترک بخش استخوانشناسی موزه ملی ایران، بخش باستانجانورشناسی آزمایشگاه باستانسنجی دانشگاه تهران، موزه تاریخ طبیعی پاریس و مؤسسۀ ژنتیک اسمورفیت در ترینیتی کالج دبلین ایرلند است که ده محوطه باستانی را در برمیگیرد.
او در ادامه افزود: «نمونههای استخوان بز از چندین محوطه ایران از جمله کلک اسد مراد و تپه عبدالحسین از دوره نوسنگی بدون سفال در لرستان، رحمت آباد از دوره نوسنگی با سفال و مسسنگی قدیم در فارس و چندین مکان دیگر در زنجان، آذربایجان غربی و خراسان شمالی هستند.»
طبق گفته مشکور تجزیه و تحلیل دیانای باستانی نمونه های بز نشان میدهد که روند اهلی سازی بز حدوداً از 11 هزار سال پیش در سه منطقۀ مختلف خاورمیانه آغاز شده که یکی از مراکز اصلی فلات ایران است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل 83 نمونه ژنوم بز از کل غرب آسیا (شامل 51 نمونه با پوشش کامل ژنوم) از دوران پارینه سنگی تا اواسط دوران اسلامی، نشاندهندۀ فرایند گسترش اهلیسازی در شروع دوره نوسنگی (حدوداً 11 هزار سال پیش) هستند.
او تاکید کرد که از جمله نتایج مهم این پژوهش، شناخت فرایندهای پیچیدۀ اهلیسازی در سه منطقه متفاوت در سرتاسر غرب آسیا است که شامل فلات ایران، ترکیه و شرق دریای مدیترانه میشود که باور قبل در مورد انتشار اهلیسازی از یک مرکز به مناطق دیگر را نقض میکند.
این پژوهشگر در ادامه گفت: «مطالعه جدید نشان میدهد که در دوره نوسنگی جمعیتهای بز کاملاً از یکدیگر قابل تفکیک بودهاند. اما در اواخر نوسنگی و پس از آن همسان سازی رخ داده که مشابه وضعیت امروزی و غالب شدن هاپلوتایپ A است. این نتایج نشاندهندۀ انتقال دانش و فناوری جوامع به یکدیگر هستند و حاصل مهاجرتهای انسان همراه با حیوانات اهلی خود نبوده است. دادههای ژنتیک جمعیتهای انسانی نوسنگی زاگرس که نتایج آن در مجله معتبر \"علوم\" در سال 1395 منتشر شد، مؤید همین امر هستند. شایان ذکر است که چنین فرایندی برای اهلیسازی غلات هم مشاهده میشود.»
مشکور در پایان افزود: «فرایند اهلیسازی در بز منجر به سازگاری به شرایط جدید زندگی در کنار انسان، تغییر خوراک و بروز امراض جدید و زندگی در خارج از زیستگاه معمول، تغییرات ژنتیکی زیادی را بر این حیوان وارد کرده که مهمترین گزینشهای ژنتیکی مشهود در این پژوهش کاهش اندازه، ازدیاد شیر، افزایش ظرفیت زاد و ولد و از همه مهمتر، رنگ مو است. شاید انتخاب رنگها به دلیل نیاز به تفکیک حیوانات در ارتباط با مالکیت آنها بوده است که اولین نشانههای رشد ساختارهای اقتصادی اجتماعی پیچیده در جوامع اولیه انسانی است.»
او تصریح کرد: «حدود 8000 هزار سال پیش، پس از دو هزار سال تجربه دامپروری و کشاورزی، ژنوم بز اهلی که از دیرباز یار جدا نشدنی انسان بوده، تحت تاثیر گزینشهای انسان از جمله برای رنگ مو، قد، تولید شیر، ظرفیت زاد و ولد، کم کم به شکل امروزی تغییر یافته است.»
انتهای پیام/