لنج در نزدیکی ساحل ساخته میشد. بعد از چند ماه، کار ساخت لنج به اتمام میرسید و درنهایت، صاحب لنج میبایست آن را به دریا بیندازد. اوشار سه تا چهار روز طول میکشید تا این جهاز به داخل آب انداخته شود. اوشار ازجمله آیینهای دیرپای مردمان ساحلنشین هرمزگان بهویژه بندرکنگ (از بنادر مهم در تاریخ دریانوردی ایران) است که در گستره چندین قرن، در مراسم به آب انداختن لنج اهمیت خاصی داشته است.
آیین اوشار
در بندرکنگ وقتی فردی برای سفارش ساخت جهاز نزد استادان لنج ساز میرود نوع جهاز را با توجه به تعداد خدمه و بودجه انتخاب میکند و قرارداد بسته میشود. بهطورمعمول، در کارگاه لنج زمانی که جهاز جدیدی در حال ساخت است، فردی را بهعنوان نگهبان برمیگزینند تا شبانهروز مراقب باشد که مبادا زنی از روی چوب اصلی وسط لنج عبور کند؛ زیرا معتقدند این امر، نحسی به همراه خواهد داشت و علاوه بر آن، هرسال چند نفر از خدمه جهاز خواهند مرد. هنگامیکه ساخت جهاز به پایان رسید و برای به آب انداختن آماده شد، طی مراسمی آن را به آب میاندازند. این کار با همکاری صد تا دویست نفر از افراد انجام میشد و به دلیل فقدان امکانات لازم در آن دوران، برحسب اندازه جهاز بین سه چهار روز تا یک هفته به طول میانجامید. جهازی که ساخته میشد روبهدریا نبود، بلکه به سمت شرق یا غرب قرار داشت و آن را به پهلو حمل و به دریا میبردند. هنگام حمل جهاز بهسوی دریا، از دو عدد گافیه (نوعی قرقره) در پشت جهاز کمک گرفته میشد؛ چون سنگینتر بود. برای حمل قسمت جلو به کمک دست و با استفاده از استوانههای چوبی، حصیرهای بافتهشده از نخل را پر از خاک میکردند و زیر جهاز قرار میدادند تا چوب اصلی وسط جهاز روی آن قرار بگیرد. همچنین برای جلوگیری از افتادن و سرخوردن جهاز، از بیستتا چهل سوند استفاده میکردند زمانی که همهچیز برای حرکت آماده میشد، یک نفر آوازی میخواند که صلی نام داشت و جماعتی که حضور داشتند، بدینصورت پاسخ میدادند:
تکخوان: امت محمد صاحب الدین صلی و سلم علیه یا رسولالله.
جواب جماعت: هی یا هی؛ هی و الله
تکخوان: هی و الله الکریم
جواب جماعت: هی و الله
تکخوان: یا الرحمن یا الرحیم
جواب جماعت: هی و الله
تکخوان: ام جابرین فی امانالله
جواب جماعت: انشاء الله (دریایی، 1384 :172)
میخوانند: هولو دایمی یا الله، هولو دایمی یا الله، و این نهمه تا رسیدن سپس نهمه جهاز به آب ادامه داشت. جهاز را یکبار بر روی سینه حرکت میدادند و یکبار از طرف عقب و به این صورت، زیگزاگ به سمت دریا برده میشد.
اینک این مراسم به دلیل عدم ساخت جهازهای بزرگ (بوم)، از رونق افتادن تجارت دریایی و بیاهمیت شمردن آن از سوی نسلهای بعد، به فراموشی سپردهشده است.
روز آخر که جهاز به آب انداخته میشد، مردم با خوشحالی نزد صاحب جهاز یا ناخدا میرفتند و او را روی دست بلند میکردند و به دریا میانداختند.
در این روز صاحب جهاز، حیوانی را قربانی میکرد و پوست آن را به بدنه جهاز میچسباند.
تحلیل آیین اوشار
اوشار بهعنوان یک متن، در بافت اجتماعی خاصی قرارگرفته و با انبوهی از رمزگان و نشانهها احاطهشده است. این همنشینی نشانهای در کنار یکدیگر به متن معنا میبخشد و نحوه شکلگیری همبستگی اجتماعی را بیان میکند.
متن (اوشار) بهواسطه لایههای متنی دیگری که وجود دارد و هر یک خود از عملکرد تعاملی رمزگان و متون دیگر در یک کنش متقابل معنا گرفته است، تولید معنا را ممکن میسازد. در این آیین، نظام نشانهای به شکل پیچیدهای هم دلالتهای گستردهای دارد و هم از ویژگیهای خود پرده برمیدارد. نقش نظام آیینی اوشار، ایجاد همبستگی اجتماعی برای حمایت از صاحب جهاز بهعنوان اصلیترین اعضای این گروه است که بهوسیله این مراسم، از او درراه اندازی جهاز و برگزاری یک آیین فرهنگی که همان همیاری و مشارکت اجتماعی در به آب انداختن جهاز است، حمایت میشود.
تلاشی که جاشوان و ملوانان برای به آب انداختن جهاز از خود نشان میدهند، نقش اجتماعی آنان را در آینده این جهاز نشان میدهد. درواقع، آنان با حضور پرشور و فعال، کار خود را از هماکنون بر روی جهاز اوشاری آغاز کردهاند. این نقش اجتماعی با حضور رمزگانی درون لایههای این متن، خود را نشان میدهد.
1ـ نام مراسم؛ 2ـ جهت؛ 3ـ نام سازنده؛ 4ـ نام ناخدا؛ 5ـ مکان؛ 6ـ تابو بودن زنان؛ 7ـ به دریا افکندن صاحب جهاز؛ 8ـ قربانی کردن
1ـ اهمیت نام اوشار، در ارزش آیینی بخشیدن به جهازی است که تازه ساختهشده؛ زیرا در آن موقعیت هیچ جهازی با این نام وجود ندارد؛ اما این نام علاوه بر کارکرد قراردادیاش در حوزه آیینی، ارزش نشانهای دیگری از رمزگان زبان میگیرد که بهواسطه رابطه تمایزی آن در نظام زبان، با دیگر نشانههای زبان حاصل میشود. در فرهنگ دریایی خلیجفارس، این معانی برای اوشار ذکرشده است:
الف) به آب انداختن هر نوع شناور و بارکش دریایی (بوشهر)؛
ب) لنجی که بهتازگی ساختهشده و زمان به آب انداختن آن است (بندرکنگ).
هر یک از این معانی در بافت اجتماعی خود، ممکن است بهواسطه رمزگان زبان منطقه فعال شود و در همنشینی با لایه متنی جهاز که حالا در همنشینی با لایههای دیگر، ارزش اجتماعی یافته است، بازی متنی تازهای را آغاز کند. انتخاب این واژه در لایه متنی نام، از شاخص جانشینی که به امکانات رمزگان زبان منطقه بازمیگردد، با همنشینی با جهاز اوشاری، بخشی از متن تازهای را شکل میدهد.
2ـ هنگامیکه جهاز در حال ساختهشدن است، وضعیت قرار گرفتن آن رو به شرق و غرب است و هیچ ارتباطی با دریا ندارد. این وضعیت تا زمان کامل شدن ساخت آن ادامه مییابد و در روز مراسم اوشار، جهاز روبهدریا تغییر جهت میدهد؛ بدین معنا که از چینش چوبها و نشانههای قسمتهای مختلف (اتاقک، صلیدون، زولی، خن و ...) در کنار یکدیگر، جهاز کامل میشود و از همنشینی این رمزگان در کنار یکدیگر، به یک متن واحد یعنی جهاز اوشاری تبدیل میشود. بهعلاوه، با قرار گرفتن جهاز به سمت دریا، کنش ارتباطی شکل میگیرد و با هر چه نزدیکتر شدن آن به دریا، این ارتباط شدت بیشتری مییابد تا زمانی که جهاز به دریا انداخته شود و کنش ارتباطی تکمیل شود.
3ـ بر اساس رمزگان قراردادهای اجتماعی، نام سازنده جهاز براثری دلالت میکند که سازنده دارد و آن سازنده با خلق آن، میخواهد آن را بهعنوان اثری متعلق به خود نشان دهد. نام سازنده بهخصوص با طراحی و حکاکی نقشهای متفاوت که در مقایسه با سایر جهازها خود را متمایز میسازد، ارزش بینامتنی دارد که یادآور آثار تذهیبی و هنری است. وقتی هیچ جهازی در نقش کاربردیاش چنین نقوشی نداشته باشد، نام سازنده بخشی از متن است؛ لایههای متنی که در مجاورت با لایههای دیگر عمل میکند و از همه مهمتر، به جهاز ارزشی دلالت گر میبخشد که نام سازنده را بر خود دارد. بدیهی است شکل طراحی و ساخت جهاز نیز بر اساس رمزگان هنری شناختهشده و بر نوعی قرارداد اجتماعی نانوشته، بر نام سازنده دلالت میکند.
4ـ نام ناخدا یا صاحب جهاز نیز به لایههایی از لایههای همنشین در این متن تبدیلشده است. این نام، ارزش دلالتمند خود را از نظامنامهای خاص دوره بهخصوص از تاریخ دریانوردی میگیرد و بهجای دلالت بر یک فرد با یک تاریخ تولد و محدود در اعداد شناسنامهای مشخص، بر رویکردی تاریخی دلالت میکند؛ یعنی خود رابطهای بینامتنی با بخشی از تاریخ جامعه دریانوردی کنگ بهطور خاص و تاریخ دریانوردی ایران بهطور عام برقرار میکند.
5ـ قرار گرفتن کارگاه لنج سازی در نزدیکی دریا خود بهعنوان لایهای از متن، در دلالتهای آن دخالت دارد. این کارگاه بهعنوان لایهای دلالتگر، بهنظام رمزگانی دریا پیوند میخورد و ارزش نشانهای خود را از کارکرد آیینهای دریایی چون اوشار، محل تجمع و حضور فعال دریانوردان و اجرای مراسم دریافت میکند.
6 ـ تابو بودن عبور زنان از بیس جهاز بهعنوان رمزگانی دیگر، از لایههای متنی این مراسم محسوب میشود که ارزش خود را در همنشینی با لایه متنی دیگری (بیس جهاز) بازمییابد. نقش نشانهای در اینجا تمایز خود و دیگری را با حضور زن و قرار گرفتن در محل نامتعارف نشان میدهد و میتواند با عبور از آن باردار شود و به قدرت زایش دست یابد. درواقع با این کنش، هویت دیگری را از آن خود میکند. البته این تمایز را جریان غالب فرهنگی به وجود آورده است و با گذاشتن نگهبان شبانهروزی در محل، تلاش به تحکیم این تمایز دارد؛ (زیرا معتقدند با عبور زن، هرساله تعدادی از جاشوان جهاز کشته میشوند.) نظام نشانهای در تمایز آفرینی بین خود و دیگری، در سطوح متفاوتی ایفای نقش میکند؛ این تمایز علاوه بر سطح جنسیتی که دلالت صریح این نظام نشانهای است. سطوح دیگری نیز دارد که به بیان دلالتهای ضمنی میپردازد؛ ازجمله سطوح قومیتی و طبقاتی.
7ـ مورد دیگر، درباره تمایز خود و دیگری در مرحلهای است که جهاز اوشاری به درون آب وارد میشود و جماعت دریانوردان به هرسم شادی، ناخدا یا صاحب لنج را روی دست بلند میکنند و به دریا میاندازند. تنها در این زمان است که تمایز نقشی بین خود و دیگری کاهش مییابد و فاصله طبقاتی کمرنگ میشود؛ زیرا جریان فرهنگی آیین اوشار سعی دارد این فاصله را برای مدت اندکی کم کند و جامعه یکپارچه و همگنی را به وجود آورد. 8 بنا به روایت جورج فریزر (1387)، حکایت چسباندن پوست قربانی، شاید حاکی از وجود مراسمی آیینی است که در آن خدای مرده را پوست میکندند و پوستش را بر درخت بلوط میآویختند تا موجب رستاخیز مجدد او و بنابراین حیات نباتی در بهار شود.
در قربانی کردن، خون بهعنوان رمزگانی از لایههای متنی این آیین، نقش نشانهای بازدارنده را ایفا میکند و بر جلوگیری از بلایا و مصیبتها دلالت دارد، و اینکه از سفرهای بزرگ چندماهه بهسلامت بازگردند. این رمزگان، ازآنجا ارزش نشانهای خود را بازمییابد که لایه متنی قربانی به فرا متنی بالاتر (خداوند) ارتقا یابد.
منابع و مآخذ
دریایی، احمدنور (1384)، مراسم آیینی و فولکلور مردم بندرکنگ، تهران: احسان
رایین، اسماعیل (1356)، دریانوردی ایرانیان، جلد دوم، تهران: جاویدان.
رودنبولـر، اریکدبلیـو (1389 ) آیینی، ترجمه عبدالله گیویـان، تهـران: دانشگاه امام صادق
سجودی، فرزان (1388)، نشانهشناسی از نظریه تا عمل، تهران: علم.
ـــــــــــــ . (1390) نشانهشناسی کاربردی، تهران: علم.
سنسـون، گـوران (1390)، مفهوم متن در نشانهشناسی فرهنگی، در نشانهشناسی فرهنگی تألیـف یوری لوتمان و دیگـران، گروه مترجمان، تهران: علم.
فریزر، جیمز جورج (1387)، شاخه زرین، ترجمه کاظم فیروزمند، تهران: آگاه.
كوزر، لوئیس (1377)، زندگی و اندیشه بـزرگان جامعهشناسی، ترجمه محسن ثالثی، تهران: علمی.
لوتمان، یوری و بـی. ای. اوسپنسکی (1390)، در بـاب سـازوکار نشانه شناختی فرهنگ، در نشانهشناسی فرهنگی تألیف یوری لوتمان و دیگران، گروه مترجمان، تهران: علم.
نوربخش، حسین (1374)، بندرکنگ شهر دریانوردان و کشتیسازان، چاپ دوم، تهران: چاپخانه علامه طباطبایـی، ناشر مؤلف.
* گزارش از بنیامین انصارینسب
انتهای پیام/