میراث آریا: تمام عید یک طرف آن توپ جذاب که لحظهی تحویل سال میترکانند یک طرف، سالتحویل بدون آن صدا و ترکش اصلاً صفا ندارد لااقل توی خانهی ما که ندارد. همین سال قبل بود که خواهرم با من بحثش شد سر این که کدام کانال تلویزیونی موقع سالتحویل روشن باشد؛ من میگفتم یک او میگفت سه، خلاصه در این نبرد و کشاکش من پیروز شدم و رفتیم روی شبکهی یک که متأسفانه لحظهی تحویل سال هیچچیزی نترکید و توی شبکه سه گویا ترکید.
خواهر من قهرها کرد سر این داستان که چرا و به چه علت، حرف او را قبول نکردند که اگر قبول میکردند الان سالتحویلمان با صدای توپ و ترکش بود. خلاصه که صدای مهمی است؛ بهغایت مهم؛ حتی مهمتر از خود عید. دقیقاً به مهمی چیدن سفرهی هفتسین که چه کسی بچیندش انگار مدال المپیاد ریاضی و نوبل ادبی میدادند طوری جدل بر سر پهن کردن و چیدن و تزیین بود که اصلاً اصلیترین رسم عید را که همدلی و آشتی و مهربانی بود فراموش میکردیم و تا میتوانستیم بحث میکردیم و دعوا. بعضی از دوستان که دعوا و کتککاری هم داشتند که این افتخار را چه کسی کسب کند.
خرید جذاب ماهی عید
از دیگر مسائل بحثبرانگیز و جذاب سفرهی عید، ماهی قرمز بود قدیمها همه ماهی قرمز یا گلی میخریدند بعضی به تعداد اعضای خانه بعضی به تعداد فرزندان خانه بعضی زوج و بعضی فرد که تمام این خریدنها در کمترین و سادهترین حالت با حاشیه و دعوا همراه بود اگرچه شیرین و جذاب بود.
ولی جدیداً روال بر این شده که برای عدم آزار حیوانات ماهی گلی نخرند و بر سر سفرهی هفتسین نگذارند یا اگر میگذارند مصنوعی بخرند و نمیدانم بعضی میگویند این رسم از اول نبوده و بعد وارد شده و بعضی میگویند بوده، که واردشدن به این حیطه و موضوع در این مقال نگنجد و خلاصه که اینگونه سال نو و عید نوروز را شروع میکردیم.
عیدی که جشن باستانی ما ایرانیهاست و هر ساله ۱۳ روز اول فروردینماه مختص این عید بزرگ و باستانی است عیدی که حتی در قدیم مردمانی از شبهجزیره عربستان نیز این روز را گرامی میداشتند خصوصاً پادشاهان حیره که سنتهای خود را با آیین ساسانیها منطبق کرده بودند و همچنین در نزد ترکان نیز جشن بزرگی بوده و سغدیان آن را «نو سرد» به معنای «سال نو» مینامیدند و به روش مرسوم خود به دوستان و نزدیکانشان شیرینی میدادند.
یاد عید دادنها بخیر
به همین علت نوروز را در ترکیه «جشن شیرینی» یا «شکر بایرامی» مینامند نوروزی که متعلق به ماست و هر چه از زیباییاش بگویم کم گفتهام. پر از اتفاقات عالی و زیبا، از شادی و تلاش و تکاپوی مردم قبل از تحویل سال تا دیدوبازدید بعدش و از همه شیرینترش عیدی دادن که به نظرم باشکوهترین رسم نوروز است که متأسفانه علیرغم آنچه باید باشد و نشان میدهد فامیلهای پولدار، کمتر به این مهم بها میدهند و هر چه داراتر خسیستر!
چشمانمان برق میزد وقتی صاحبخانه دست میکرد در جیبهایش انگار خرج یک ماه خانه را قرار بود بدهند به ما طوری هیجان وجودمان را فرامیگرفت و به قولی گفتنی چشمانمان دلار میزد که سر از پا نمیشناختیم؛ ولی افسوس و صد حیف که لحظهای زودگذر و این بود؛ چون بهمحض بیرون آمدن با یکچشم غرهی مادر، نهتنها آن پول بلکه هر چه در جیبمان داشتیم را دودستی تقدیم مادر جان میکردیم و برای همیشه با داشتهی جیبمان خداحافظی میکردیم اگرچه وقتوبیوقت هم از خجالت خانواده در میآمدیم و هر لقمه نانی را که میخوردند مدیون آن عیدی مثلاً بیشمارمان میدانستیم.
رسم پرزحمت خانهتکانی
ولی دنیای قشنگی بود در همهی آن بده و بستانها که دیگر هرگز مزهاش را نچشیدیم و از همه منحوستر، خانهتکانی قبل از عید بود که مامان ِآدم بابای آدم را درمیاورد و حتی لای جرز دیوار را هم باید میشستیم. آخر چه رسمی است! آن مال قدیم بود که دو دست رختخواب بود و دوتکه وسایل، نه الان که سه تا کامیون هجده چرخ در خانهی هر کسی وسیله هست.
خدا شاهد است گاهی دیدم و شنیدم از اول بهمن شروع میکنند که آخر اسفند خانهتکانیشان تمام بشود تا بتوانند بنشینند پای سفره هفتسین. البته از قدیم گفتند هر قشنگی ای زشتیهای خودش را هم دارد و این یکتکه از رسوم نوروز هم از دید من زشتیاش محسوب میشود.
دیدوبازدیدهای قشنگ عید
و البته از قشنگیهای دیگر نوروز دیدوبازدید عید است، جدای از عیدی، دیدن بعضی فامیلها خیلی خوشحالکننده است و البته بعضی عجیب، مثلاً حتماً باید دیدن نوه عمهی خواهرزن عموی شوهر هم رفت آن هم ساعت ۱۲ شب و فقط به مدت ده دقیقه و باز جالبتر از آن عیددیدنی ای بود که مثلاً میرفتیم خانهی عمو و بعد باز با عمو همگی میآمدیم خانهی ما کلاً دنیای شاد و طنز و سراسر عجلهای داشتیم نمیدانم چرا آنقدر عجول بودیم.
ولی در این دیدوبازدیدها دیدن دخترعمهام از همه عالیتر بود که البته ما به او میگفتیم عمه، عمه زهرا که دهه هشتاد زندگیاش را سپری میکرد، معمولاً شش ماه اول سال درگیر ساعت قدیم و جدید بود و تا میآمد عادت کند مجدد میرفت روی چرخهی تغییر ساعت که گویا با تصویب قانون امسال مجلس، تغییر ساعت رسمی کشور انجام نخواهد شد و ما از دست قدیم و جدید عمه جان راحت خواهیم شد.
عمه جان خیلی شیرین است درست مانند شیرینیهایی که از سال قبل نگه داشته و هر سال از فریزر در میاورد و به خورد عزیزانش که دستبرقضا ما باشیم میدهد، تا خدایی نکرده کوچکترین اسرافی نکند عمه جانم فقط سه دندان دارد آخر میگوید حقوق بازنشستگی شوهر خدابیامرزش جوابگوی خرج دندان و دندانپزشکیاش دیگر نیست، همان قدر که بتواند بخورد و زنده بماند کفافش را میدهد.
کاش مسئولان مربوطه برای این امر فکری کنند تا دغدغهی کمتری نصیب جامعهی پیر و سالخوردهی کشورمان بشود اگر چه عمه جان خداوند و تمام دنیا را با همان سه دندان و چشمان ضعیفش هر روز پنج نوبت شکر میگوید و معتقد است دنیا را با هر شکل و شمایلی بنگری با همان روال برایت طراحی میکند.
خلاصه که برای من همیشه قشنگترین لحظهی دیدوبازدید عید بعد از صدای ترکش البته؛ دیدن عمه جان است تا بتوانم تمام سال را با منش و نگاه او به جلو ببرم و شکرگزار باشم.
نوروز بمانید که ایّام شمایید
بیاییم همه امسال را با نگاهی زیباتر شروع کنیم و از بدبینی و نفرتپراکنی و جنگ و دشمنی دست برداشته و همگی دست بر زانو گذاشته و به مسئولان و دولتمردان کمک کنیم تا ایرانمان را زیباتر از همیشه بسازیم و اجازه ندهیم هیچ دشمن و دشمنتراشی حتی برای لحظهای دل ایرانمان و مردمان صبورش را غمگین کند.
گزارش: شبنم کاظمی مطلق
انتهای پیام/
انتهای پیام/