نقش مؤثر تجربه‌ زیست در صنایع‌دستی استان گلستان

در گرایش انسان‌شناسی فرهنگی، انسان‌شناس محصولات صنایع‌دستی را در بستر زنده و پویای جامعه‌ای قرار می‌دهد که آن را تولید کرده یا مصرف می‌کنند. در واقع در این رشته، موضوعی را نمی‌توان فهمید و تحلیل کرد مگر این‌که آن را در زمینه‌ای قرار داد که در آن رخ می‌دهد و این زمینه‌مندی یعنی «تجربه‌ زیسته».

تجربه در لغت به معنای «آزمون و آزمودن» و در اصطلاح به معنای ملاحظه و مشاهده مکرر توالی دو امر است؛ به‌گونه‌ای که برای ذهن یقین حاصل شود که بین آن دو امر، رابطه علیت یا تلازم وجود دارد و اتفاقی‌ بودن آن از ذهن زایل شود. به نظر ارسطو، برای انسان از ادراک حسی، حافظه حاصل می‌شود و از حافظه و یادآوری‌های بسیار یک‌چیز، تجربه به دست ‌می‌آید و از تجربه و مفاهیم بسیار ناشی از تجربه، ادراکی کلی درباره جزییات یک نوع و به عبارتی فن یا صناعت پدید می‌آید.

از این دیدگاه هر جامعه تجربیات بومی خود را دارد، تجربیاتی که حاصل پیوستار فرهنگی، معیشت و موقعیت زیستی آن‌هاست. این تجربیات همانند یک میراث از نسلی به نسلی دیگر منتقل شده است، همان‌گونه که دختران ترکمن از مادرانشان قالی‌بافی را آموخته‌اند، همان‌گونه که زنان قزلباش به دختران خود، چادرشب‌بافی و مادران کتولی به دخترانشان، نواربافی را آموخته‌اند.

تداوم این سنت‌های ساخت در بسیاری از مناطق کشور از جمله در استان گلستان با هویت خانوادگی افراد پیوند خورده است و این خانواده‌ها با همین مشاغل شناخته می‌شوند و امروزه حتی می‌توان در فامیل خانواده‌ها نام‌ها و نشان‌هایی از صنایع‌دستی را مشاهده کرد؛ که شیوه‌های ساخت هنرها به یک راز خانوادگی و یا تبحر تبدیل شده است و این تبحر به یک اعتبار برای تولیدات بشمار می‌آید.

همچنین در گرایش انسان‌شناسی فرهنگی، انسان‌شناس محصولات صنایع‌دستی را در بستر زنده و پویای جامعه‌ای (زیست‌بومی) قرار می‌دهد که آن را تولید کرده یا مصرف می‌کنند. در واقع در این رشته، موضوعی را نمی‌توان فهمید و تحلیل کرد مگر این‌که آن را در زمینه‌ای قرار داد که در آن رخ می‌دهد و این زمینه‌مندی یعنی «تجربه‌ زیسته».

در همین راستا، استان گلستان با داشتن پیشینه‌ای طولانی، بی‌گمان یکی از اصلی‌ترین قطب‌های تولیدکننده صنایع‌دستی در ایران است که از آن‌ها می‌توان به گلیم، فرش ترکمن، قالیچه، نمدبافی، سوزن‌دوزی، ساخت آلات موسیقی، زیورآلات ترکمنی، پارچه‌بافی، ابریشم‌بافی و... اشاره کرد.

یکی از مهم‌ترین دلایلی که سبب شده این استان از چنین صنایع‌دستی متنوع و کم‌ مانندی برخوردار باشد، بود و باش نزدیک به 20 قومیت‌ مختلف در این استان است. استان گلستان از قدمتی هفت‌ هزارساله برخوردار است و به دلیل دارا بودن ویژگی‌های ویژه اقلیمی و جغرافیایی و نیز روح مدارا، در درازنای روزگاران، پذیرای اقوام گوناگونی بوده است.

بر این اساس، تجربه‌ هنرمندان صنایع‌دستی این استان، استوار بر تنوع قومیت، تنوع اقلیم، و روحیه مدار است. به این سه ویژگی، تعاملات بینا فرهنگی اقوام گلستانی را نیز بیفزایید. این‌ها بنیان‌های تجربه‌های هنرمندان استان شده است.

صنایع‌دستی به‌ویژه در استان گلستان به‌شدت فرآیندی بوم‌آورد است؛ هنر صنعتی که از جغرافیای پیرامونی محل زیست هر جامعه بهره می‌گیرد و بر اساس تجربه‌هایی که در میان اقوام نهادینه‌شده است فرآوری می‌شود. صنایع‌دستی این استان را می‌توان همان‌گونه که از جنوب تا شمال آن حرکت می‌کنیم از آثار ساخته‌شده از صنایع‌دستی چوبی همچون ظروف چوبی تا جلگه که محل تولید نساجی سنتی است تا قالی‌های ترکمن مشاهده کرد.

در واقع محصولات صنایع‌دستی گلستان، نخستین تجربه‌های زیسته هنرمندان این استان را به تصویر می‌کشد؛ به این معنا که واقعیت‌های اجتماعی را در مکانیسم‌های گوناگون پدیده‌های اجتماعی برای ما بیان می‌کند. هنرمندان گلستانی به‌مثابه نمایندگان واقعی اقوام، به امر شناخته‌شده، جنبه‌ای ناشناخته و غریب می‌بخشند، زیرا دست به آشنایی‌زدایی پدیده‌ای عادی می‌زنند.
از همین رو، بسیار ضروری است که بانک نقوش استان گلستان در نخستین فرصت ممکن ایجاد شود تا نقوش استان گلستان که نمود و یادگار تجربه‌های هنرمندان صنایع‌دستی است ثبت شود و نیز در امر پژوهش‌های حوزه صنایع‌دستی استان با تحلیل این نقوش به تجربه‌های زیسته‌ انسان گلستانی در روزگاران رفته دست‌یافت و نیز به بسط و گسترش زبان و ادبیات صنایع‌دستی این استان یاری رساند.

انتهای پیام/

کد خبر 14020321118761

برچسب‌ها