محمد رضا خراسانی- اقتصاد مقاومتی، یک شعار نیست که بر سربرگ ها بنویسند. یک راهبرد است که باید بر زمین بنشیند و ملک را به حرکت درآورد. اگر سربرگی هم به این شعار مزین می شود با این هدف است که مدام این راهبرد را به ما یادآور شود و نقشی که باید ایفا کنیم را به ما گوشزد کند. واقعیت این است که ما همه در این ساحت صاحب نقشیم و نمی توان با شنیدن کلید واژه اقتصاد، شانه از زیر بار مسئولیت سبک کرد که من فرهنگی ام، هنری ام، گوینده ام و... پس کاری ندارم، نه، همه آحاد ملت صاحب جایگاه هستند و زمانی اقتصاد مقاومتی به اقدام و عمل می رسد که همه ، هماهنگ برخیزیم. و جملگی برای تسهیل راه هایی که ما را به موفقیت در این عرصه می رساند تلاش کنیم. روی دیگر این سکه این است که؛ کسی که دم از اقصاد مقاومتی می زند به جنگ  ظرفیت های تو سعه ای و فرصت های مولد و اشتغال آفرین نمی رود.تریبون را باز نمی کند و جبهه های خودی در جنگ تحریم و پساتحریم را بمباران نمی کند. به تصریح می توان گفت، امروز عیاش خواندن و از شهر راندن گردشگران و به تیغ کلام   شوریدن بر صنعت گردشگری، بسان به تعطیلی کشاندن صدها کارخانه و بی کار کردن میلیونها کارگر است و این یعنی بیرون راندن سربازان از پشت خاکریزها. همین چند روز بود که رئیس جمهور در کهکیلویه و بویر احمد به درستی از نقش رهبردی گردشگری  در حوزه اشتغال(بخوانید جبهه اشتغال) سخن گفت؛ کهگیلویه و بویراحمد به لحاظ گردشگری استعداد چشمگیری دارد و جاذبه های آن می تواند مورد استفاده مردم استان های همجوار نیز قرار گیرد و در صورت برنامه ریزی های لازم امکان جذب گردشگران متعددی از کشورهای حوزه خلیج فارس و نقاط مختلف دنیا نیز وجود دارد.روحانی ابراز داشت: یکی از مشکلات کهگیلویه و بویراحمد مساله بیکاری است و راه های مهم کاهش آن نیز توسعه بخش های گردشگری و کشاورزی و توسعه و فراوری گیاهان دارویی خواهد بود.... حال باید از آنانی که گردشگری ایرانی را برنمی تابند و برای دستمالی که معلوم نیست هست یا نیست، قیصریه ای که دارد در پسابرجام قد می کشد را به آتش می کشند ، پرسید امروز ، انقلابی ترین اقدام، ایجاد اشتغال و جذب سرمایه برای رونق ایران اسلامی است یا ایستادن به شعار که اگر برای اندکی نان داشته باشد، آب و نان و حتی ایمان را از سر سفره بسیاری خواهد برد که بیکاری، مادر فقر است و فقر از هر در که در آید ، ایمان را از در دیگر بیرون می راند. گز نکرده، پاره کردن از مردم عادی و عامی ، ناپسند است ، از محترمین و نخبگان نا پسند تر. اگر یک شهروند عادی ، بامش به مساحت صدایش باشد، برفی که می نشیند هم همین قدر خواهد بود و مسئولیت او جا به جا کردن برف اما تریبون دارانی که مساحت صدایشان ، تمام جغرافیای یک کشور و حتی دوردست ها نیز هست، در برابر برف حادثه به اندازه همه \"برف نشین\" مسئولند. گردشگری، و گردشگرانی که پا به راه می شوند اول از آنکه سفر آغاز کنند، نقشه جهان را پهن می کنند ، مقصد را مشخص و در باره دین و آئین  و البته آداب و قوانین  آن تحقیق می کنند و کشور های هدف هم در سایت ها و فرصت های معرفی خود، نکات و مقرراتی که باید گردشگران و میهمانان رعایت کنند را ذکر می کنند. پس بی هوا کسی به سرزمینی نمی رود . می داند کجا می شود بساط ع.ی.ش. پهن کرد و کجا باید دست به عصای قانون حرکت کرد. متناسب با خواست خود انتخاب می کند و نمادش هم همین که هرکس به ایران می آید خود را ملزم به رعایت حجاب می داند و به طلب مشروبات، راهی کوچه و خیابان نمی شود چون از پیش می داند این امور غدقن  است.گرشگر را در قالب قانون گردشگری و میهمان پذیری جمهوری اسلامی ، از خود و شهر خود نرانیم بلکه با حسن گفتار و رفتار ، او را به پیام رسان جمهوری اسلامی تبدیل کنیم این ، نقشی است که باید در حوزه گردشگری به عنوان یک خاکریز مهم در جبهه اقتصاد مقاومتی ایفا کنیم.
 

انتهای پیام/

کد خبر 139505291