کیومرث پوراحمد و روایتی هنرمندانه از میراث ملموس و ناملموس ایران‌زمین

مرگ ناباورانه کیومرث پوراحمد کارگردان نام‌آشنای سینمای ایران‌زمین در صبح شانزدهمین روز از فروردین‌ماه امسال، موجی از بهت و اندوه در میان دوستدارانش به همراه داشت، با این وصف شایسته است تا در خصوص خدمات شایسته این هنرمند ارزشمند به‌منظور روایت هنرمندانه‌اش از مواریث ارزشمند فرهنگی این سرزمین کهن سخنی چند رانده شود.

بی‌تردید بسیاری از ایرانیان نام کیومرث پوراحمد را شنیده‌اند و او را خوب می‌شناسند، به‌گونه‌ای که اگر پوراحمد در طول ایام کاری خود هیچ فیلمی نمی‌ساخت و فقط به ساختن سریال «قصه‌های مجید» در طول ایام فعالیت‌های خود اکتفا می‌کرد، بازهم در میان نسل‌های اخیر ایرانیان فردی محبوب و شناخته‌شده بود، زیرا اکثر مردم ایران حداقل در سه دهه گذشته فیلم‌هایش را دیده‌اند و با آثار و تفکراتش آشنا هستند، اما رمز این محبوبیت و ماندگاری کیومرث پوراحمد از کجا نشأت می‌گیرد؟ و او چگونه توانست حتی پس از مرگ، در اذهان مردم ایران ماندگار شود؟

کیومرث پوراحمد، متولد خطه تاریخی نجف‌آباد در محور شمال شهر تاریخی اصفهان و در قلب فلات تمدن‌ساز مرکزی ایران در سده 1328 خورشیدی بود، زندگی‌نامه او حاکی است که در خانواده پرجمعیتی متولد شد و پس از طی دوران کودکی به دانشگاه رفت و توانست در حوزه تئاتر و کارگردانی درس خواند و پس‌ از آن کار خود را با نقد فیلم‌های دوران خود از سال 1353 آغاز و سپس به‌تدریج پس از شکل‌گیری تفکراتش به فیلم‌سازی روی آورد.

اما آنچه باعث ماندگاری آثار کیومرث پوراحمد شد و باعث شده تا بسیاری از مردم ایران ساعت‌ها از وقت خود را صرف دیدن آثارش کنند و حتی بسیاری از طبقات اجتماعی جامعه ایران به‌ویژه طبقه متوسط جامعه ایرانی با آثارش آشنا هستند به نوع تفکر این هنرمند فقید و سبک فیلم‌سازی او بازمی‌گردد. به‌گونه‌ای که هر ایرانی که آثارش را می‌دید ناخودآگاه احساس می‌کرد که روایتگری این هنرمند که قریب به چهار دهه فعالیت هنری کرد عجیب بر دل‌ها می‌نشیند.

آری کیومرث پوراحمد جزو آن دسته از هنرمندانی بود که اگرچه متفکر و اندیشمند و تحصیل‌کرده دانشگاه بود، اما مهم‌ترین ویژگی فکری او بر این نکته استوار بود که فعالیت‌هایش در بطن حیات اجتماعی جامعه ایرانی در طی این دوران نسبتا طولانی جریان داشت، آثار کیومرث پوراحمد به‌ویژه «قصه‌های مجید» که یکی از بهترین آثار هنری او به شمار می‌رود گویی روایتی واضح و روشن از حیات اجتماعی این ملت بزرگ با تمام جزئیات آن است، همان ملتی که در بیش از چند هزار سال حیات خود که در تاریخ پر فراز و فرود این سرزمین رخ می‌نماید و در مواجهه با انواع مخاطراتی که حیاتشان را همواره مورد تهدید قرار می‌داد با تمسک جستن به انواع خرده‌فرهنگ‌ها، راه خود را در میان این مخاطرات گوناگون به هر ترتیبی که بود بازیابی نموده و به حیات خود هنرمندانه ادامه می‌دادند.

پیچیدگی‌های حیات اجتماعی این ملت بزرگ همواره مورد توجه کیومرث پوراحمد قرار داشت، لذا او با تمسک جستن به داستان‌گویی، این خرده‌فرهنگ‌ها را از دل غم‌ها و قصه‌ها، شادی‌ها و آداب‌ورسوم اقوام مختلف ایرانی بیرون کشید و در قالب هنر هفتم آن‌ها را به زیبایی تمام به همگان ارائه کرد.

کیومرث پوراحمد حتی به سختی‌ها، مرارت‌ها و فقر ایرانیان نیز در آثارش می‌پرداخت و آن‌ها را داستان‌وار و روایت‌گونه به زیبایی تمام به تصویر می‌کشید به‌گونه‌ای که بیننده که خود ایرانی است و با همین خرده‌فرهنگ‌ها سالیان سال زیسته بود، می‌توانست با آثار او ارتباطی عمیق برقرار کند.

آری در تاریخ پر فراز و فرود ایران به‌ویژه در تاریخ معاصر ایران به‌سختی می‌توان متفکرینی را یافت که بتوانند با طبقات مختلف اجتماعی ایرانیان به‌ویژه طبقه متوسط حداقل بدون واسط ارتباطی عمیق برقرار کنند و کیومرث پوراحمد توانست این مرز را شکسته و با تمامی اقشار و توده‌های جامعه ایرانی ارتباطی بس عمیق برقرار کند. کیومرث پوراحمد به‌ویژه در آثارش در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد که جامعه ایرانی بخصوص پس از پایان جنگ تحمیلی در آستانه آغاز دورانی جدید قرار گرفت توانست تحولات جامعه ایران را در آن برهه حساس به نیکی دریابد و این تحولات را در آثارش به‌خوبی ارائه کند که نماد بارز آن سریال قصه‌های مجید بود که در کمتر از یک سال با تکیه‌ بر داستان‌های فولکلوریک هنر هوشنگ مرادی کرمانی، در کوچه‌ پس‌کوچه‌های محلات قدیمی و در قلب بافت تاریخی شهر اصفهان که به‌تدریج در حال پوست‌اندازی بود، شکل گرفت.

داستان «قصه‌های مجید» اثر هوشنگ مرادی کرمانی اگرچه الهام‌یافته از حیات اجتماعی مردم کرمان بود، اما به زیبایی تمام در بافت تاریخی اصفهان با هنر فیلم‌سازی کیومرث پوراحمد عجین شد و در قالب سریالی ماندگار به منصه ظهور رسید و جالب‌تر اینکه بافت تاریخی اصفهان که شاید بخشی از آن امروز دیگر موجود نیست و بسیاری از آثار ارزشمند تاریخی اصفهان ازجمله مدرسه تاریخی اتحاد، میدان نقش‌جهان، بافت سنتی چهارباغ و بسیاری آثار دیگر حضوری پررنگ در این اثر ارزشمند هنری دارند.

هنر کیومرث پوراحمد در خلق این آثار به نظر حقیر حداقل بر دو اصل خلاقیت و داستان‌سرایی اصیل ایرانی استوار بود که بر اساس آن‌ها، پوراحمد هنرمندانه بر اساس فیلم‌نامه‌هایش در بطن حیات اجتماعی ایرانیان وارد می‌شد و برخی اوقات با در نظر گرفتن واقعیات حیات اجتماعی پرفراز و فرود ایرانیان، با پرداختن به خیال‌پردازی و حتی قصه‌گویی از دل خرده‌فرهنگ‌های اصیل ایرانی که برگرفته‌شده از آثار نویسندگان اصیل ایرانی همچون هوشنگ مرادی کرمانی بود، در آثارش به خلق امید می‌پرداخت، پس شاید بتوان به‌صراحت چنین عنوان کرد که کیومرث پوراحمد به‌راستی فیلم‌سازی قصه‌گو بود.

به هر ترتیب می‌توان گفت که کیومرث پوراحمد با آثاری که ریشه در حیات اجتماعی مردم ایران داشت به‌نوعی روایتگری بود که هنرمندانه میراث ملموس و ناملموس این ملت بزرگ را با زبان مردم و برای مردم به تصویر کشید، روی همین اصل برای فیلم زیبای «به خاطر هانیه» که در سال 1373 تولید شد، جایزه بهترین کارگردانی را از سازمان وقت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی کشور دریافت کرد.

فرجام سخن اینکه کیومرث پوراحمد همواره در ایام حیات هنری خود برای مردم زیست و برای آن‌ها آثاری ماندگار را تولید کرد که ریشه در فرهنگ و تمدن این ملت کهن داشت، به‌گونه‌ای که هرگاه به آثارش می‌نگریم ما را به زیبایی تمام به میراث ارزشمند فرهنگی ایران‌زمین پیوند می‌زند.

روانش شاد

انتهای پیام/

کد خبر 1402012423674

برچسب‌ها