فضل اله حبیبی دانشجوی دکترای باستانشناسی و کارشناس باستانشناسی پایگاه میراث جهانی تخت جمشید دریادداشتی نوشت: بر اساس مطالعات در سال ۲۰۲۱، فرونشست زمین در مناطق خشک و نیمهخشک نظیر ایران، با نرخ سالانه تا ۳۰ سانتیمتر، به عنوان یکی از اصلیترین تهدیدات مرتبط با تغییرات اقلیمی شناسایی شده است. این پدیده، که اغلب با فعالیت بیش از ۵۰۰ هزار چاه غیرمجاز در کل کشور و حدود ۵ هزار چاه غیرمجاز در دشتهای تاریخی تشدید میشود، منجر به ناپایداری خاک زیربنای سایتهای میراث فرهنگی شده و میتواند ترکخوردگی دیوارها، فروپاشی سازهها و آسیب به لایههای باستانشناختی را در پی داشته باشد. سازمان زمینشناسی ایران در گزارشهای عمومی اخیر خود، هشدار میدهد که این فرونشست، حاصل چندین دههها مدیریت نادرست منابع آب و تشدید گرمایش جهانی است و در صورت تداوم، میراث فرهنگی را به ویرانی خواهد کشاند. مشابه این تهدید در سایتهای جهانی مانند دیوار هادریان در بریتانیا و جزایر یونان مشاهده شده است، جایی که شکافهای عمیق تا ۷۰ سانتیمتر پدیدار گشتهاند؛ ایران در حال حاضر رتبه سوم جهانی را از نظر گستردگی فرونشست به خود اختصاص داده است.
این پدیده نه تنها ماهیتی فیزیکی دارد، بلکه با تغییرات اقلیمی نیز تشدید میشود. خشکسالیهای اخیر، ناشی از افزایش دما و کاهش بارش، وابستگی به آبهای زیرزمینی را افزایش داده و چرخهای ویرانگر ایجاد کرده است که مدلهای شبیهسازی اقلیمی آن را پیشبینی میکنند. با این حال، لازم است تمایز قائل شد که فرونشست عمدتاً پیامد مدیریت ناپایدار منابع آب است، هرچند تغییرات اقلیمی از طریق تشدید خشکسالی و کاهش تغذیه آبخوانها، این فرآیند را تسریع میبخشد.
محوطههای باستانی میراث فرهنگی ایران، که بر لایههای رسوبی بنا شدهاند، با فرونشست مواجه هستند که این لایهها را جابجا میکند و شواهد باستانشناختی را در معرض نابودی قرار میدهد. مدلهای اقلیمی نشان میدهند که در حوضههای رودخانهای، بارندگی کاهش یافت و جریان رودخانهها به حداقل رسید، که باعث کمبود آب و غذا شد و جوامع را به استراتژیهای چون کوچ نشینی و دامپروری واداشت. امروز، تغییرات اقلیمی مدرن با افزایش دما و کاهش بارش همان الگوها را با سرعت بیشتر تکرار میکند، و فرونشست را به عنوان یک تهدید پویا و چندلایه توصیف میکنند که نیاز به مدلسازی پیشرفته دارد.
کاهش آب دریاچهها و رودخانهها میتواند بقایای باستانشناختی که پیش از این در زیر آب بودند را نمایان کند. اگرچه این یک فرصت پژوهشی است، اما چون این محوطهها قبلاً توسط آب محافظت میشدند (در دمای پایینتر از سطح زمین، و یا شرایط بیاکسیژنی) پس از قرار گرفتن در معرض اکسیژن و دماهای بالاتر در معرض تابش خورشید و باد به سرعت دچار فرسایش و نابودی میشوند.
تنشهای ناشی از کمآبی میتواند منجر به درگیریهای محلی شده و میراث فرهنگی را در معرض آسیب عمدی قرار دهد. از سوی دیگر، مهاجرت و فقر ناشی از خشکسالی، مردم محلی را به سمت حفاری غیرمجاز برای کشف و فروشاشیاء باستانی سوق میدهد. به طوری که آمارها نشان میدهد که حفاریهای غیرمجاز در محوطه تاریخی نسبت به سال گذشته ۱۰۰ درصد افزایش داشته است. خشکسالی و شرایط اقلیمی مرتبط میتوانند تأثیرات مخربی بر بناهای سنگی باستانی، از جمله سازههای سنگی تاریخی داشته باشند. مطالعات بر روی معبد آناهیتا در کنگاور نشان داده است که فرسایش فیزیکی عامل اصلی تخریب سنگهای آهکی آن است. نوسانات دمایی، که اغلب در دورههای خشکسالی شدیدتر میشوند، به همراه ویژگیهای ساختاری و شیمیایی سنگ آهک در این فرآیند تخریب نقش دارند. خشکسالی میتواند با ایجاد چرخههای شدیدتر خشک و مرطوب (هنگام بازگشت بارش) و افزایش نوسانات دمای روزانه منجر به ترکخوردگی، پوستهپوسته شدن و جدا شدن لایههای سنگ شود. خشکسالی طولانی مدت میتواند منجر به خشک شدن بیش از حد و ترکخوردگی در مصالح خشتی شود که این امر پایداری سازه را به خطر انداخته و آن را در برابر رویدادهای بعدی مانند بارانهای ناگهانی آسیبپذیرتر کند.
امروزه، تغییرات اقلیمی مدرن با افزایش دما و کاهش بارش چرخهای ویرانگر را تشدید میکند: خشکسالیهای طولانیمدت و افزایش تبخیر، فشار بر منابع آب زیرزمینی را چند برابر میکنند و برداشت بیرویه از این منابع را اجتناب ناپذیرتر میسازد. این فرآیند، سرعت و گستره فرونشست زمین را به شدت افزایش میدهد. در نتیجه، میراث فرهنگی نه تنها با خود پدیده فرونشست، بلکه با ترکیب مرگبار «خشکسالی اقلیمی + مدیریت ناپایدار آب + فرونشست زمین» روبرو است. این تهدید چندلایه، درک و مدلسازی پیچیدهای را میطلبد که تنها با استفاده از مدلسازی پیشرفته اقلیمی-هیدروژئولوژیک و پایش مستمر با فناوریهایی مانند سنجش از دور امکانپذیر است.
دادههای میدانی و نقشههای مبتنی بر سنجش از دور به وضوح نشان میدهند که بسیاری از کانونهای بحرانی فرونشست زمین در ایران، بر مهمترین محوطههای تاریخی کشور منطبق هستند. برای نمونه، دشت مرودشت و دشت مرغاب که میزبان مجموعه جهانی تخت جمشید و پاسارگاد و دیگر محوطههای ارزشمند ادوار تاریخی است؛ از مناطقی است که با نرخهای بالای فرونشست دستوپنجه نرم میکند. این همپوشانی جغرافیایی، هشداری جدی است که نشان میدهد میراث بیبدیل ایران زمین، بهطور عینی در مرکز یک بحران زیستمحیطی قرار دارد.
باید از راهکارهای مهندسی و مدیریتی اثباتشده بهره گرفت که مستقیماً بر عامل اصلی فرونشست - یعنی مدیریت ناپایدار منابع آب زیرزمینی - تمرکز دارند. درسهای به دست آمده از باستانشناسی نشان میدهد که تمدنهای گذشته، از جمله ایلامیها، هخامنشیان و ساسانیان با توسعه قناتها و سیستمهای مدیریت آب هوشمند، قرنها در برابر نوسانات اقلیمی مقاومت کردند. امروزه، کشف و مطالعه این سازههای کهن نه تنها گواهی بر اهمیت مدیریت پایدار آب است، بلکه راهکارهای ارزشمندی برای الگوبرداری در اختیار ما میگذارد. تجربیات موفق بینالمللی نشان میدهد که تلفیق این خرد کهن با فناوریهای نوین در قالب یک رویکرد یکپارچه میتواند مؤثر واقع شود. پیشنهادهای عملی مبتنی بر این تجربیات عبارتند از:
• مدیریت یکپارچه منابع آب: اجرای فوری طرحهای تعادلبخشی آبخوانها با استفاده از فناوریهای نوین مانند سنجش از دور (InSAR) برای پایش دقیق فرونشست و کنترل برداشتهای غیرمجاز. این فناوری با مقایسه تصاویر راداری ماهوارهای در بازههای زمانی مختلف، قادر به ردیابی میلیمتری جابهجاییهای سطح زمین است. تجربه موفق کشورهایی مانند آلمان در کاهش ۴۰ درصدی برداشت از منابع زیرزمینی با این روش، گواهی بر کارآمدی آن است.
• پایش مستمر و پیشآگهی: استقرار شبکهای از حسگرهای (IoT) برای اندازهگیری لحظهای پارامترهای مؤثر همچون سطح آب زیرزمینی و تنش سازهای، همراه با مدلسازیهای پیشرفته. (GIS) این سیستم پویا، امکان پیشبینی روند فرونشست و اتخاذ اقدامات پیشگیرانه را فراهم میسازد.
• آموزش و مشارکت محلی: اجرای کمپینهای ترویج کشت محصولات کمآببر و توسعه مشاغل پایدار مرتبط با میراث فرهنگی.
همراه کردن جوامع بومی، که قرنها حافظان واقعی این میراث بودهاند، تضمینی برای تداوم موفقیت طرحهای حفاظتی خواهد بود.
• تقویت سازهای و تأمین مالی: تزریق اعتبارات ملی برای مقاومسازی فنی پایه سازههای تاریخی در معرض خطر و به کارگیری شبیهسازیهای رایانهای برای پیشبینی اثرات بلندمدت تغییرات اقلیمی
. این امر مستلزم عزمی ملی و اختصاص بودجه ویژه است.
این اقدامات، فرصتی است برای تبدیل میراث فرهنگی از \'قربانی\' تغییرات اقلیمی به \'منبعی\' برای آموختن تابآوری. تاریخ به ما میآموزد که بقا با انعطاف و خردورزی ممکن شده است اکنون زمان آن است که با تلفیق دانش نوین و تجربه کهن، این میراث را نه تنها برای نجات بلکه برای الهامبخشی به آیندگان حفظ کنیم.
انتهای پیام/

نظر شما