ثبت جهانی میراث ناملموس ایران، بازخوانی هویت جمعی در آینه جامعه‌شناسی

ثبت جهانی میراث ناملموس ایران در فهرست یونسکو، فراتر از یک افتخار فرهنگی، فرآیندی اجتماعی است که بر هویت جمعی، سرمایه اجتماعی و روابط میان سنت و مدرنیته اثر گذار است.

محمد شجاعی جامعه‌شناس به بهانه ثبت جهانی « هنر آینه‌کاری در معماری ایرانی » به عنوان بیست و هفتمین عنصر میراث ناملموس ایران در یادداشتی نوشت: ثبت جهانی میراث ناملموس ایران در فهرست یونسکو، صرفاً یک رویداد فرهنگی یا افتخار ملی نیست، بلکه پدیده‌ای چندلایه با پیامدهای عمیق جامعه‌شناختی است که بر هویت جمعی، روابط اجتماعی، سرمایه نمادین و حتی الگوهای توسعه فرهنگی و اقتصادی جامعه اثر گذار است.

میراث ناملموس شامل آیین‌ها، سنت‌ها، مهارت‌ها، موسیقی، زبان‌ها، جشن‌ها و دانش‌های بومی زیست‌جهان روزمره مردم را شکل می‌دهد و ثبت جهانی آن به نوعی به رسمیت شناختن رسمی این زیست‌جهان، در سطح جهانی است.

 از منظر جامعه‌شناسی هویت، ثبت جهانی میراث ناملموس موجب تقویت «هویت جمعی» و احساس تعلق اجتماعی می‌شود، جوامع محلی که حاملان اصلی این میراث هستند، با دیده شدن آیین‌ها و سنت‌هایشان در سطح بین‌المللی، نوعی بازتعریف مثبت از خود را تجربه می‌کنند، این فرآیند احساس غرور فرهنگی و خودآگاهی تاریخی را افزایش داده و در برابر روندهای یکسان‌ساز جهانی‌شدن، به حفظ تنوع فرهنگی کمک می‌کند.

 در جامعه‌ای مانند ایران که تنوع قومی، زبانی و فرهنگی بالایی دارد، ثبت جهانی میراث ناملموس می‌تواند نقش مهمی در هم‌افزایی هویت ملی و هویت‌های محلی ایفا کند و شکاف مرکز _ پیرامون را تا حدی کاهش دهد و از منظر سرمایه اجتماعی، ثبت جهانی میراث ناملموس اغلب به تقویت شبکه‌های اجتماعی محلی می‌انجامد.

فرآیند مستندسازی، حفاظت و انتقال این میراث نیازمند مشارکت فعال افراد، گروه‌ها و نهادهای محلی است و این مشارکت اعتماد اجتماعی، همکاری جمعی و حس مسئولیت‌پذیری را افزایش می‌دهد.

 آیین‌ها و سنت‌هایی که پیش‌تر ممکن بود در حاشیه یا رو به فراموشی باشند، دوباره به کانون توجه بازگشته و نسل‌های مختلف را در یک کنش مشترک فرهنگی گرد هم می‌آورند، این پیوند بین‌نسلی از منظر جامعه‌شناسی فرهنگی، عاملی مهم در پایداری اجتماعی به شمار می‌رود.

در سطح قدرت نمادین، ثبت جهانی میراث ناملموس نوعی مشروعیت بین‌المللی برای فرهنگ بومی ایجاد می‌کند، این مشروعیت نه‌تنها در عرصه دیپلماسی فرهنگی، بلکه در سیاست‌گذاری‌های داخلی نیز اثرگذار است،. زمانی که یک عنصر فرهنگی در فهرست یونسکو ثبت می‌شود، نگاه سیاست‌گذاران، رسانه‌ها و نهادهای رسمی به آن تغییر می‌کند و زمینه برای حمایت‌های قانونی، آموزشی و اقتصادی فراهم می‌شود.

با این حال، از نگاه انتقادی جامعه‌شناسی، این فرایند می‌تواند با خطر «کالایی‌شدن فرهنگ» نیز همراه باشد؛ جایی که آیین‌ها و سنت‌ها صرفاً برای نمایش یا جذب گردشگر بازتولید می‌شوند و معنای اصیل اجتماعی خود را از دست می‌دهند.

 از منظر توسعه، ثبت جهانی میراث ناملموس می‌تواند به توانمندسازی جوامع محلی منجر شود، به‌ویژه زمانی که با رویکرد مشارکتی و مردم‌محور همراه باشد، مهارت‌های سنتی، موسیقی بومی و آیین‌های محلی، در صورت مدیریت صحیح، می‌توانند به ایجاد اشتغال فرهنگی و تقویت اقتصاد خلاق کمک کنند؛ اما اگر این فرآیند بدون توجه به ساختارهای اجتماعی و نیازهای واقعی جامعه محلی پیش برود، ممکن است به نابرابری، حذف حاملان اصلی میراث و سلطه نگاه بیرونی بر فرهنگ بومی بینجامد.

 در نهایت، ثبت جهانی میراث ناملموس ایران را می‌توان فرصتی اجتماعی دانست، فرصتی برای بازاندیشی در نسبت میان سنت و مدرنیته، داشته‌های بومی و جهانی، هویت و توسعه؛ بهره‌گیری آگاهانه از این فرصت نیازمند نگاه جامعه‌شناختی، مشارکت فعال مردم و پرهیز از رویکردهای صرفاً نمایشی است و تنها در این صورت است که میراث ناملموس، نه به عنوان یادگاری از گذشته، بلکه به مثابه سرمایه‌ای زنده برای آینده جامعه ایرانی ایفای نقش خواهد کرد.

انتهای پیام/

کد خبر 1404092601909
دبیر محمد آوخ

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha