پیام‌های معنایی آینه‌کاری

آینه‌کاری با بهره‌گیری هم‌زمان از ظرفیت‌های فیزیکی نور و سازوکارهای ادراک بصری انسان، فضایی می‌آفریند که فراتر از ابعاد مادی خود عمل کرده و تجربه‌ای استعاری، نمادین و باشکوه از فضا را به مخاطب القا می‌کند.

 به مناسبت ثبت جهانی «هنر آینه‌کاری در معماری ایرانی» فرشاد مؤذنی ریزی، کارشناس هنر و معماری، در یادداشتی نوشت: آینه‌کاری یکی از شاخص‌ترین هنرهای تزیینی در معماری ایران است؛ هنری که در پیوندی عمیق با مفاهیم نور، فضا، ادراک بصری و معنا شکل گرفته و طی سده‌ها، به‌عنوان زبانی مستقل در آرایه‌های معماری تکامل یافته است.

ورود آینه‌های شیشه‌ای به ایران به دوره صفوی و گسترش روابط تجاری با اروپا بازمی‌گردد. آینه‌ها در آغاز، به‌صورت محدود در فضاهای درباری و تشریفاتی به‌کار گرفته می‌شدند و به‌دلیل ارزش بالا و شکنندگی، استفاده از قطعات شکسته (بر اثر حوادث و یا حمل و نقل) و یا اضافات قطعات مصرف شده آن‌ها در آرایه‌های معماری رواج یافت؛ روندی که در نهایت به شکل‌گیری آینه‌کاری انجامید.

از اواخر دوره صفوی، آینه‌کاری در کنار گچ‌بری در بناهای مذهبی و کاخ‌ها گسترش یافت. در دوره‌های افشاریه و زندیه، این هنر به عنصری مؤثر در سازمان‌دهی بصری فضا، به‌ویژه در تالارها و فضاهای آیینی، تبدیل شد و اوج شکوفایی آن در دوره قاجار رقم خورد؛ جایی که با تنوع الگوها و ترکیب با عناصر گچی، نقشی اساسی در القای شکوه فضایی ایفا کرد. در دوره پهلوی، با رواج معماری مدرن، کاربرد آینه‌کاری کاهش یافت و امروزه این هنر بیشتر در بناهای مذهبی برای القای حس معنوی به‌کار گرفته می‌شود.

ویژگی برجسته آینه‌کاری ایران، وابستگی کامل آن به بستر معماری است؛ به‌گونه‌ای که همواره در تعامل مستقیم با فضای معماری، نور و دیگر آرایه‌ها همچون گچ‌بری، مقرنس، نقاشی و کتیبه‌نگاری شکل می‌گیرد. در این میان، رعایت قرینگی، تکرار موزون نقوش و ترکیب حجم و سطح، از اصول بنیادین آینه‌کاری به‌شمار می‌روند. قطعات آینه نه به‌صورت یکنواخت، بلکه بر اساس نظم هندسی و متناسب با خوانش فضایی بنا سامان می‌یابند.

از منظر فنی، آینه‌کاری بومی ایران متکی بر شناخت دقیق رفتار مصالح است. استفاده از آینه‌های جیوه‌ای یا نقره‌ای، ملات‌ گچ و سریش و لایه‌های گچی بر روی بسترهای متفاوت، همگی نشان‌دهنده درک استادکاران از محدودیت‌ها و قابلیت‌های مواد بوده است.

از نظر مفهومی و ادراکی، آینه‌کاری در معماری ایران حامل معانی نمادین و کارکردهای پیچیده‌ای است. بازتاب و تکثیر نور در سطوح آینه‌ای، نه‌تنها موجب افزایش روشنایی فضا می‌شود، بلکه از منظر بصری، به گسترش مرزهای فضایی و تضعیف خوانش صریح سطوح صلب می‌انجامد. مطالعات مرتبط با روان‌شناسی نشان می‌دهد که سطوح بازتابنده، با انعکاس تصاویر، باعث افزایش حس عمق و ارتفاع در فضاهای بسته می‌شوند؛ به‌ویژه در سقف‌های آینه‌کاری‌شده که ارتفاع فضا را بیش از ارتفاع واقعی آن جلوه می‌دهند.

در این چارچوب، شکست نور، تکرار تصویر و جهت‌های مختلف بازتاب‌ها در آینه‌کاری صرفاً جلوه‌ای تزئینی نیست، بلکه واجد پیام‌های معنایی است. این ویژگی‌ها در بسیاری از بناهای تاریخی با مفاهیمی چون تجلی نور، کثرت در وحدت و تعالی معنوی فضا پیوند می‌خورند؛ مفاهیمی که به‌ویژه در فضاهای آیینی، تشریفاتی و حکومتی نقش پررنگی دارند. بدین‌ترتیب، آینه‌کاری با بهره‌گیری هم‌زمان از ظرفیت‌های فیزیکی نور و سازوکارهای ادراک بصری انسان، فضایی می‌آفریند که فراتر از ابعاد مادی خود عمل کرده و تجربه‌ای استعاری، نمادین و باشکوه از فضا را به مخاطب القا می‌کند.

بر این اساس، آینه‌کاری ایرانی را می‌توان نه صرفاً یک هنر تزئینی، بلکه بیانی از جهان‌بینی و زیبایی‌شناختی فرهنگ ایرانی دانست؛ هنری که در آن، فضا، نور و معنا در تعامل با هم کارکرد دارند.

از سوی دیگر، هنر آینه‌کاری در سنت معماری ایران صرفاً هنری متکی بر استفاده از آینه به‌عنوان عنصری مستقل نبوده، بلکه غالباً در ترکیب و هم‌نشینی با دیگر هنرهای تزئینی، به‌ویژه گچ‌بری، غنا و پیچیدگی بیشتری می‌یافته است. در بسیاری از نمونه‌های شاخص، ابتدا حجم‌سازی‌هایی چون قطاربندی‌ها، مقرنس‌ها، حاشیه‌های برجسته و قاب‌های سه‌بعدی با گچ اجرا می‌شده و سپس آینه‌کاری بر روی این احجام صورت می‌گرفته است؛ رویکردی که با هدف تقویت عمق بصری، شکست نور و افزایش بعد فضایی به‌کار می‌رفته است. در مقابل، در برخی بخش‌ها نیز گچ‌بری‌های بسیار ظریف مستقیماً بر سطح آینه‌کاری اجرا می‌شده‌اند که این شیوه، ضمن حفظ درخشندگی آینه، لایه‌ای از ظرافت و پیچیدگی هنری به ترکیب نهایی می‌افزوده است.

افزون بر این، در آینه‌کاری‌های دوره‌های متاخر به‌ویژه نمونه‌های نفیس قاجاری، به‌کارگیری نقوش غیرهندسی، آزاد، گیاهی و چندلایه در کنار الگوهای هندسی متداول رواج داشته است؛ امری که به پویایی بصری و زیبایی این هنر می‌افزوده و آن را از رویکردهای ساده‌سازی‌شده و تکراری آینه‌کاری‌های متأخر متمایز می‌سازد. این چندلایگی فرمی و مفهومی، یکی از ویژگی‌های شاخص آینه‌کاری اصیل ایرانی به‌شمار می‌رود که در بسیاری از نمونه‌های متأخر کمتر به چشم می‌خورد.

ثبت جهانی آینه‌کاری ایران در فهرست میراث فرهنگی ناملموس یونسکو، بر اهمیت این هنر به‌عنوان دانشی زنده و انتقال‌یافته میان نسل‌های استادکاران تأکید می‌کند. این ثبت جهانی، ضرورت حفاظت و مطالعه هم‌زمان کالبد فیزیکی آثار و فضاهای آینه‌کاری‌شده و نیز دانش فنی، منطق اجرایی و زبان بصری این هنر را در مداخلات مرمتی دوچندان می‌سازد و لزوم پرهیز از بازسازی‌های ناآگاهانه یا مداخلات مخل اصالت را یادآور می‌شود. با این حال، حفاظت صرف نمونه‌های تاریخی آینه‌کاری، بدون مطالعه‌ای عمیق و همه‌جانبه بر ابعاد فنی، معناشناختی، فضایی و نمادین آن، نمی‌تواند به درک منطق شکل‌گیری و جایگاه واقعی این هنر در معماری ایران بینجامد.

شناخت جامع آینه‌کاری، امکان فهم پیوندهای آن با نور، فضاسازی، کارکردهای آیینی و زیبایی‌شناسی معماری ایرانی را فراهم می‌کند و زمینه‌ای برای بازخوانی و امتداد مفهوم و کارکرد این هنر در معماری معاصر به وجود می‌آورد. در چنین رویکردی، حفاظت از آثار تاریخی نه نقطه پایان، بلکه آغازی برای پاسداشت آگاهانه، انتقال دانش و به‌روزرسانی خلاقانه این هنر در قالب زبان معماری امروز است؛ امری که می‌تواند به تداوم حیات آینه‌کاری ایرانی به‌عنوان میراثی زنده و پویا کمک کند.

انتهای پیام/

کد خبر 1404092902218
دبیر مرضیه امیری

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha