به گزارش خبرنگار میراث آریا، ذاتالله نیکزاد روز شنبه ۶ دی ماه جاری در سلسله نشست های تخصصی ارائه به همکار پژوهشکده ابنیه و بافت، با موضوع «تاریخ نامههای محلی از شهرهای تاریخی چه میگویند؟ سیمای شهر آمل در تاریخ طبرستان» اثر ابناسفندیار پرداخت و بر اهمیت تاریخنامههای محلی در شناخت شهرهای تاریخی ایران تأکید کرد.
به گفته این پژوهشگر، منطقه طبرستان در متون کهن با نامهای مختلفی شناخته میشده و گسترهای فراتر از مازندران امروزی را در بر میگرفته است. این منطقه در منابع یونانی، کتیبههای هخامنشی از جمله کتیبه داریوش و آثار دوره ساسانی مانند کعبه زرتشت مورد اشاره قرار گرفته و پس از اسلام نیز بهطور گسترده در متون تاریخی بازتاب یافته است.
او با اشاره به موقعیت جغرافیایی آمل اظهار کرد: قرارگیری آمل در حدفاصل دریا، جنگل و کوهستان و ارتباط آن با دره هراز ـبهعنوان مسیر تاریخی اتصال فلات مرکزی ایران به شمال ـ تأثیر عمیقی بر شکلگیری، تداوم زیست و ساختار فضایی این شهر داشته است.
نیکزاد محور اصلی سخنان خود را بر کتاب تاریخ طبرستان متمرکز دانست؛ اثری که ابناسفندیار آن را در سال ۶۱۳ هجری قمری و همزمان با حکومت باوندیان تألیف کرده است.
او توضیح داد که ابناسفندیار در نگارش این کتاب از منابع متعددی بهره برده، از جمله کتابهای کهنی که امروزه از میان رفتهاند؛ مانند کتاب ابوالحسن بن محمد یزدادی که از آن بهعنوان یکی از نخستین تاریخهای محلی طبرستان یاد میشود.
معاون پژوهشی پژوهشگاه میراث فرهنگی افزود: ابناسفندیار در سفر به ری، از کتابخانه شاهنشاه رستم بن علی بن شهریار استفاده کرده و به منابعی دست یافته که نقش تعیینکنندهای در اعتبار تاریخی اثر او دارند. همچنین ترجم ‘نامه تنسر’ از عربی به فارسی در این کتاب، یکی از بخشهای بسیار ارزشمند آن بهشمار میرود.
او با اشاره به روششناسی این پژوهش گفت: مطالعه ساختار فضایی شهر آمل با رویکرد تاریخی- تحلیلی انجام شده است؛ به این معنا که دادههای متنی تاریخنامههای محلی با شواهد محیطی، معماری و شهرسازی تطبیق داده شدهاند تا تصویری دقیقتر از شهر در گذشته به دست آید.
نیکزاد خاطرنشان کرد که تاریخنامههای محلی، به دلیل نگارش توسط مورخان بومی و حضور مستقیم آنان در رویدادها، از جزئیات ارزشمندی برخوردارند که در تاریخهای عمومی کمتر دیده میشود. این متون نشان میدهند که برخلاف تصور رایج، بخش مهمی از تاریخ ایران بهصورت مکتوب و در قالب قباله ها و اسناد خانوادگی و محلی حفظ می شد.
معاون پژوهشی پژوهشگاه میراث فرهنگی به روایت ابناسفندیار از بنیاد شهر آمل اشاره کرد و گفت: هرچند این روایت با عناصر داستانی همراه است، اما در دل آن اطلاعات دقیق فنی و مهندسی درباره منظومه شهری، مکانیابی شهر در کنار رودخانه، منابع آب، ساختار حصار، خندق و دروازههای چهارگانه شهر نهفته است؛ عناصری که با الگوهای شناختهشده شهرسازی ساسانی همخوانی دارند. این شهر در همان دوره ساسانی و پس از بنیاد توسعه یافت و پس از سده دوم هجری و با ورود مسلمانان، به تدریج دچار دگرگونی در فضاها و مجموعه های شهری و بافت اجتماعی شد و توسعه بیشتری یافت.
او تصریح کرد: خوانش انتقادی و تحلیلی تاریخنامههای محلی، ظرفیت مهمی برای بازشناسی تاریخ شهرهای ایران دارد و میتواند مبنایی معتبر برای پژوهشهای میانرشتهای در حوزه تاریخ، معماری و شهرسازی باشد.
انتهای پیام/
نظر شما