به گزارش ميراث‌آريا( CHTN)، سوزن‌دوزي بلوچستان ،‌هنري ارزشمند است که از آن به‌عنوان نور چشم، سند هويت، موجوديت و پشتوانه زنان بلوچ نام برده مي‌شود.

سوزن‌دوزي با زندگي روزمره‌ زنان بلوچستان آميخته است و هر دختري به موازات آموزش اصول زندگي،‌ سوزن‌دوزي را نيز فرا مي‌گيرد و ‌با نقوشي هندسي ( گلها ، ‌بوته‌ها و ترکيب رنگ‌ها ) جهاني خيال‌انگيز را به نمايش مي‌گذارد، تمامي زنان بلوچ، چه آنها که در ايران و در استان سيستان و بلوچستان زندگي مي‌کنند و چه آنها که در پاکستان،‌ افغانستان و يا درديگر نقاط دنيا ساکن هستند،‌ فقير و غني از سوزن‌دوزي براي تزيين لباس‌هايشان استفاده مي‌کنند.

سوزن‌دوزي هنري است با قدمت و سابقه‌اي به بلنداي تاريخ بلوچستان، از اين رو به‌ آن بلوچي‌دوزي‌ هم مي‌گويند. اين هنر- صنعت ريشه درتارو پود زندگي عشيره‌اي منطقه،‌ بازتاب ذوق و خلاقيت زنان در آيينه نقوش و طرح‌هاي جاودانه دارد.

ريشه‌هاي اين هنر را مي‌توان درلايه‌هاي زيرين تاريخ قومي منطقه يافت، ‌همراه زنان بلوچ،‌ بي هيچ واسطه هرکجا که ردپايي از زنان بلوچ يافت شود،‌ سوزن‌دوزي نيز عظمت خويش را به ديده مي‌کشاند.

درحال حاضر درتمام بلوچستان زنان سوزن‌دوز به‌اين هنر مشغول‌اند. ازجمله عمده ترين مراکز سوزن‌دوزي استان مي‌توان به مناطق اسپکه، هريدک، قاسم آباد، بمپور، نکوچ درشهرستان ايرانشهر، کوپچ،‌ پيپ،‌ مته سنگ،‌ چانف،‌ مهنت درشهرستان نيک شهر، ايرندگان،‌ مارندگان،‌ اسماعيل آباد درشهرستان خاش، گشت، سوران،‌ جالق،‌ کله‌گان درشهرستان سراوان و همچنين شهرستان زاهدان اشاره کرد.

از مشهورترين و مرغوبترين نمونه‌هاي سوزن‌دوزي توليدات مناطق قاسم‌آباد و نکوچ ايرانشهر و چانف درنيک شهر است. اين نکته نيز ضروري است که سوزن‌دوزي‌هاي مناطق شمالي استان ( سرحد ) مشهورتر ازسوزن‌دوزي‌هاي مناطق جنوبي ( مکران ) است.

ازجمله تفاوت‌هاي سوزن‌دوزي اين دومنطقه بايد به رنگ‌هاي تيره تر و نقوش ريز و پرتر مناطق جنوبي استان درمقابل رنگ‌هاي روشن با نقوش ساده‌تر سوزن‌دوزي‌هاي مناطق شمال استان اشاره کرد.

سوزن‌دوزي،‌ نخ‌دوزي يا گلدوزي يکي از روش‌هاي ديرينه آرايش جامه است ولي به‌عنوان شيوه‌اي در پارچه‌بافي،‌ استحکامي ندارد. درغرب ايران، قطعاتي از منسوجات سوزن‌دوزي شده با نقش‌هاي پيچيده که تاريخ ساخت آنها به شش هزار سال پيش از ميلاد مي‌رسد پيدا شده است. نقش‌هاي ديواري قبور مصر،‌ جامه‌‌هاي اعيان ‌روي نقش‌ برجسته‌هاي تخت جمشيد نيز حکايت از رواج گلدوزي درآن زمان مي‌کند.

اسکندر چندان از شکوه و زيبايي گلدوزي‌هاي ايراني به شگفت آمد که نمونه‌هايي از آنها را براي هم ميهنانش فرستاد. خوشبختانه نمونه‌هاي بسيار عالي گلدوزي اين دوره از کشفيات \"پازيريک\" به‌دست آمده است.

روي يک زين پوش ،‌تصاوير گل و گياه نقش شده‌ و نمونه‌هاي ديگر به تصاوير حيوانات و اشکال هندسي منقش هستند و گاه سبک آنها کاملا امروزي به نظر مي‌آيد. زربفت‌هاي متعلق به سده‌ سوم پيش از ميلاد درحفاري‌هاي جنوب روسيه درنيمه سده نوزدهم کشف شد، نخ زريني که به ظرافت تابيده و به پارچه پشمي دوخته شده تصوير برگ‌هاي مو و پيچک را پديد آورده است.

فلوروس\" FLORUS \" تاريخ‌نويس شرح داده است که چگونه در سال 53 پيش از ميلاد سپاهيان خسته‌ رومي در واپسين نبرد با ايرانيان درشام، هنگامي دست از نبرد برداشتند که ايرانيان درفش‌هاي خود را که از پارچه‌هاي زربفت و به رنگ‌هاي درخشان دوخته شده بود گشودند.

به روايت تاريخ دودمان‌هاي شاهي چين، ‌نخستين نمايندگان چين در سال 105 پيش از ميلاد به دربار اشکاني وارد شدند در هدايايي که به اين مناسبت مبادله شد،‌ پارچه‌هاي ابريشمي و زربفت نيز بود، زيرا آيين فرمانروايان چيني آن بود که اقوام همسايه را با چنين هدايايي با خود بر سر مهر آوردند. در سال 174 پيش از ميلاد ، امپراطور چين مي‌نويسد که جامه‌اي زربفت را که خود پوشيده بوده است و حاشيه‌اي ابريشمي و گلدار داشت با يک قباي بلند زربفت و ده قطعه ابريشم زربفت به خارج فرستاده است.

\"فيليس اکرمان\" با بررسي دقيق خود نشان مي‌دهد که سوزن‌دوزي يا گلدوزي سه نوع است: در نوع زمينه‌ اساسي بافت را سراسر از بخيه‌ مي‌پوشانند و به‌اين صورت زمينه‌ تازه‌اي از رنگ و نقش بوجود مي‌آورند. شيوه‌ دوم مانند زري‌بافي است که درآن زمينه، همکار و همبازي نقش‌هايي است که به رويش دوخته مي‌شود؛ بيشتر گلدوزي‌ها و سوزن‌دوزي‌هاي ايراني امروزه از همين نوع است. نوع سوم‌ سوزن‌دوزي خالص‌ترين شکل آن است که بايد آن را نمودار
بالاترين پايه پيشرفت اين هنر دانست.

مواد اوليه و ابزارآلات سوزن‌‌دوزي هنري است که تنها به سرپنجه دستاني هنرمند و توانا و به ياري سوزن و نخ شکل مي‌گيرد و قلمرو آن را با ماشين و چرخ و … نسبتي نيست. مواد اوليه سوزن‌دوزي نخ و پارچه است. سوزن‌دوزها برحسب امکانات و سليقه‌ از نخ دمسه (D.M.C )، ‌نخ‌هاي رنگين ابريشم،‌ نخ‌هاي پاکستاني و يا از نخ‌هاي ويسکوز دولا است که ماده‌اي است شبيه ابريشم که هنکام تابانيدن نخ پنبه به جهت استحکام به همراه آن تابيده مي‌شود، در بعضي از نمونه‌هاي سوزن‌دوزي از آئينه نيز استفاده مي‌شود.

پارچه‌هايي که درسوزن‌دوزي بلوچ مورد استفاده قرار مي‌گيرد،‌ بايد داراي دو ويژگي عمده جهت سهولت دوخت باشد اول اينکه داراي تار و پودي مشخص باشد و دوم داراي تار و پودي راست باشد يعني کج راه نباشد.

ابزار کار سوزن‌دوزي شامل سوزن يا سوچه،‌ قيچي يا مقراض، انگشتانه يا شستي است.

سوزن‌دوزي‌ها به سه نوع پرکار،‌ ميان‌کار و کم‌کار تقسيم مي‌شوند، نوع پرکار روي پارچه‌هاي ريز بافت و تمام سطح قطعه پارچه مورد نظر سوزن ‌دوزي مي‌شود، درنوع ميان‌کار قسمت بيشتر پارچه سوزن‌دوزي شده و درنوع کم کار فواصل طرح‌ها براساس تشخيص سوزن‌دوز پر مي‌شود.

درمناطق جنوبي استان (مکران) درمورد انواع کار تقسيم بندي ديگري نيز وجود دارد يکي \"خرد کار\" که سخت‌تر است و نقش‌ها ريزتر و پرتر دوخته مي‌شوند با نقشه‌اي خوب و ديگري \"تويي\" که درآن نقش‌ها گشاد و نامرغوب‌تر و کم کارتر است.

براي سوزن‌دوزي‌هاي پرکار ازپارچه‌هاي پنبه‌اي ريز بافت و براي سوزن‌دوزي‌هاي کم‌کار و ميان‌کار از پارچه‌هاي درشت بافت استفاده‌ مي‌شود که از تکنيک‌هاي دوخت نيز مي‌توان به دوردوزي براي انتقال طرح بر روي پارچه \"ظريف دوزي\"، \"پريوار دوزي\" ، \"گراف دوزي\" و \"آئينه‌دوزي\" يا \"پيت‌دوزي\" اشاره کرد.

نحوه دوخت آن به اين شکل است که در ابتدا سوزن‌دوز از پارچه قطعه‌اي دلخواه را جدا کرده و سپس طرح مورد نظر را بر روي آن منتقل مي‌کند و در ادامه با استفاده از روش دوردوزي، خطوط محيطي طرح را دوخته و آنرا از باقي پارچه مجزا مي‌کند.

براي آموزش سوزن‌دوزي معمولا از سه تاري شروع و به مرور با دوخت ده تاري اين آموزش تکميل مي‌شود که منظور از سه‌تاري اين است که سه‌تار از پارچه را گرفته و سوزن را از آن مي‌گذرانند و ده‌تاري هم با گرفتن ده‌تار از پارچه شروع مي‌شود.

لباس زنان بلوچي از شش قطعه سوزن‌دوزي شده تشکيل شده است. از اين قطعات آن‌که براي پيش سينه است را جي، يا زي و قطعه ديگري که به شکل محراب پنج ضلعي بوده و در قسمت پايين پيراهن به صورت عمودي به موازات پيش سينه از کمر پيراهن تا نزديکي‌هاي پايين دامن دوخته مي‌شود را اصطلاحا پندول يا گوپتان مي‌نامند، دو قطعه نيز زينت بخش سر آستين پيراهن و دو قطعه نيز زينت بخش سرپاچه‌هاي شلوار زنان بلوچ است.

دربعضي از مناطق بلوچستان به‌آن کريک، بدنک و جيک نيز گفته مي‌شود.

هنرمند بلوچ مي‌کوشد تا واقعيات زندگي ، محيط اطراف،‌ مردم منطقه و باورهاي قومي خويش را درآثارش منعکس و جاودانه کند، هنرمندان از موجودات و حيواناتي که هر روز با آنان سرو کار دارند و جزيي از زندگي آنان است نقش مي‌زنند، حيواناتي چون بز که عمده‌ترين وسيله براي امرار معاش خانواده‌ي سوزن‌دوز است،‌ شتر حيوان نجيب و صبوري که يار جدا ناشدني مردم منطقه‌ بوده و کاراترين وسيله نقل و انتقالات درمحيط و‌ نعمتي خدادادي که درسفال کلپورگان ماندگار شده‌‌است. عقرب، مار و … که از نقوش رايج دربلوچستان است. نقوش بلوچستان،‌ الهام گرفته ازحيوانات و گياهاني بوده که به مرور دست خوش تغيير و تحول گشته و به صورت اشکالي هندسي ماندگار شدند، که هندسي بودن نقوش نيز از ويژگي‌هاي طرح‌ها و نقش‌هاي قديمي ايران و بلوچستان است.

نقش و نگارهاي سوزن‌دوزي، نسل به نسل بوسيله‌ مادران به دختران آموخته مي‌شود و درلايه‌هاي زيرين ذهن زنان بلوچستان رخنه مي‌کند. هرکدام از نقش و نگارها داراي نام و مشخصات جداگانه بوده و هر بخش نقش هرچند کوچک خود مستقل بوده و داراي رنگ،‌ شکل و نام ويژه خود است ‌که همگي درحافظه قوي زن بلوچ به يادگار سپرده شده است.

در سوزن‌دوزي گلها به ابعاد و اشکال گوناگون‌اند و نقش‌ها نيز اغلب هندسي و هنرمند بلوچ بدون طرح و الگو و براساس ذهنيات خويش به سوزن‌دوزي مي‌پردازد. قرينه‌سازي در طرح‌ها‌ي سوزن‌دوزي اساس زيبايي شناختي آنان است.

عمده‌ترين رنگ‌هاي به‌کاررفته در سوزن‌دوزي بلوچستان نيز عبارتند از 80 درصد قرمز ،‌ سبز ،‌ بنفش
،‌ نارنجي و عموما رنگ‌هاي تيره و تند که تنها براساس سليقه‌ سوزن‌دوز درکنارهم چيده مي‌شوند.

نقش و نگارها برگرفته از زندگي مردم و تجلي گاه آرزوهاي زنان هنرمند است و خاستگاه‌ اين نقوش ‌ ذهن و تخيل هنرمند،‌ گل و گياهان،‌ ابزار آلات و وسايل زندگي،‌ عناصر طبيعت چون ماه،‌ خورشيد،‌ کوه و حيوانات منطقه است.

هر طرح و نقش داراي شکل، ‌رنگ و نام و ابعاد و اشکال گوناگون است. نقوش سوزن‌دوزي تماما هندسي و بيشتر اشکال مثلث ،‌ لوزي ومستطيل بوده زاويه سازي و قرينه سازي درطرح‌هاي سوزندوزي اساس زيبايي آنان است.

112/

انتهای پیام/

کد خبر 1386062156