وي افزود: شاخهاي از سبکشناسي زبان به مطالعه و بحث در ادبيات، بهعنوان يک گونه زباني، چه شعر و چه نثر، ميپردازد و ويژگيهاي زباني مؤلّف را بررسي و توصيف ميکند. اين شاخه را سبکشناسي ادبي مينامند. همچنين سبکشناسي آماري (stylostatistics) شاخهاي ديگر از سبکشناسي زبان است که بسامد، يا به سخن ديگر، آمار وقوع عناصر و طرحهاي سبکي را در متون ادبي بررسي ميکند.
به گفته ثمره ، اما سبکشناسي آوايي نقش زيبائيشناختي آوا را در ارتباط با برجستهسازي معنا بررسي ميکند. به سخن ديگر، توالي آواهاي خاص، گاهي علاوه بر ايجاد نوعي موسيقي مطبوع و دلپسند، معني را نيز برجسته ميسازد.
رئيس انجمن زبانشناسي ايران خاطرنشان کرد: متن مورد مطالعه سبکشناسي ممکن است به يک دوره خاص تعلق داشته باشد.
وي همچنين درباره هدف تحليل سبکشناختي اضافه کرد: هدف از تحليل سبکشناختي ممکن است صرفاً توصيفي باشد. به بيان ديگر، ويژگيهاي زباني که شاخص سبک يک متن است مورد توصيف زبانشناختي قرار گيرد. همچنين ممکن است بهمنظور روشنگري انجام شود.
ثمره در ادامه ، با بررسي عملي يک غزل منسوب به حافظ، نمونه عملي از سبکشناسي آماري را ارائه کرد.
وي در اين بررسي، با مطرح کردن عناصري مانند: ويژگيهاي واجي (شامل تحليل هجايي، خوشههاي دوهمخواني و سههمخواني، ترکيبات، وزن و قافيه و رديف) و ويژگيهاي معنايي (شامل موضوع، نحوه ارائه موضوع، تخلّص) آماري به دست داد که بر طبق آن غزل مذکور نميتوانست متعلق به حافظ باشد.
115/
انتهای پیام/