پهلوان مذهب، سنتهاي ديني و فضاي فرهنگي که تحت تأثير آنها ايجاد ميشود را عامل حفظ و تداوم اين عناصر بومي دانست و ادامه داد: فراموش نکنيم که تعزيه فقط نمايش مصائب امام حسين نيست؛ بلکه تماميالحان و خرده فرهنگهاي ايران، شامل لالاييها، چاوش خواني، اذانها و... را در دل خود دارد.
مؤلف «دايره المعارف دف و دايره» با تأکيد بر اينکه موسيقي ايران بر پايه آواز و لحن است نه ساز، تصريح کرد: صحنههاي مختلف تعزيه، تنها با آواز مطرح پيش ميرود و تعداد سازهاي آن فقط سه-چهار ساز بومي بوده است، مثلاً طبل تنها براي تغيير موضوع گفتارها استفاده ميشده نه براي شور و هيجان. بنابراين ميتوان گفت که با وجود آنچه اين روزها جريان دارد، ساز در موسيقي، استحاله شده است و اگر در بعضي دورهها بيش از اندازه از آن استفاده شده است براي نمايشي تر شدن آن بوده است.
اين پژوهشگر در بخش ديگري از سخنان خود، به رواج تعزيه در بعضي دوران، از جمله قاجار، اشاره کرد و گفت: در آن دوره تعزيه خوانهاي نقاط مختلف، گرد هم جمع شدند و دوباره براي هر قطعه، اصواتي نوشته و متنها تنظيم شد. همچنين براي هر بخش يک معين البکا مشخص شد و حتي مدرسه تعزيه راه اندازي شد. نتيجه اين فعاليتها رواج و زنده نگه داشتن تعزيه و از طرف ديگر تعريف موسيقي و تئاتر در تعزيه شد.
وي افزود: اما در دوره رضاخان، تعزيه حذف شد و فضاي فرهنگي آن نيز از بين رفت. امروز نيز که صرفاً به موسيقي آن اهميت ميدهند و فضاي تعزيت براي يک اسوه و اسطوره، روزبهروز کم رنگتر ميشود.
پهلوان يکي از عوامل مؤثر در کم رنگ شدن اين آيين را ارائه شکل غلط و غيراصولي آن از صدا و سيما عنوان کرد و افزود: مذهبي بودن در ذات مردم ايران است، پس ما بايد ببينيم که چرا با اين وجود فضاي فرهنگي تعزيه و آيينهاي مشابه آن رو به نابودي است؟
وي در پاسخ به اين سؤال توضيح داد: به نظر من خاطره تاريخي مردم در حال فراموشي است. براي تقويت اين خاطره فرهنگي و فرهنگ سازي، بايد افرادي را تربيت کنيم که با اين خاطره فرهنگي بخوانند.
وي بار ديگر خاطر نشان کرد: فضاي فرهنگي هر منطقه در تعزيه آنجا جلوهگر ميشود، پس تعزيه ايران، يعني فرهنگ موسيقايي مجموعه ايران زمين که بايد در چارچوب اصيل خود حفظ شود.
115/
انتهای پیام/