از آنجا که نوعي فاصله عميق ميان مردم با روزنامه هاي زنجيره اي مشاهده شده و اين روزنامه ها دغدغه ها و تسويه حساب هاي سياسي خود را به مسايل ملي و مردمي ترجيح مي دهند،‌ اين موضوع سوژه اي شد تا ببينيم آيا في الواقع تمام کساني که در روزنامه هاي زنجيره اي مشغول به کار هستند نيز به دنبال فعاليت هاي سياسي هستند يا آن که واقعا مشکلات واقعي جامعه و مردم را شناخته و براي ايشان مهم است.
اگرچه اين سوژه اي نبود که بشود در آن به اسم اشخاص به صراحت اشاره کرد، چراکه بنا به دلايلي که در پي مي آيد ايشان نگران مساله امنيت شغلي خود بوده و ما نيز به رسم اخلاق حرفه اي به اين خواسته احترام گذاشته و از اشاره به اسم کساني که در اين گزارش به مصاحبه با آنها پرداخته ايم خودداري مي کنيم.
علت انتخاب اين سوژه که آيا تمامي روزنامه نگاران فعال بنا بر برخي عقده هاي سياسي در روزنامه هاي زنجيره اي مشغول به کار شده اند يا آن که نه مشکلات مردم است که برايشان مهم است، اين بود که من به خوبي مي دانستم که بسيارند روزنامه نگاراني که في الواقع براي رسالت حرفه اي و واقعي مطبوعات و نه جريان و گروهک خاصي، وارد اين شغل شده اند.

سوژه هايمان سوخت مي شود
خانم ... که يکي از روزنامه نگاران شاغل در روزنامه هاي زنجيره اي به شمار مي رود در پاسخ به اين که آيا از اين که در روزنامه اي کار مي کند که هم و غم مردم را نمي توان در تيترهايش ديد راضي است يا نه مي گويد: اين چيزي است که هر روز مورد بحث خود ما در تحريريه است. چراکه ما نمي دانيم به راستي چرا بايد مسايل سياسي و شخصي همواره به سوژه هايي که فراگيري کشوري و ملي دارد،‌ هميشه بچربد.
وي با ابراز ناخرسندي از اين که زحمات و سوژه هاي همکارانش در سرويس اجتماعي يکي از روزنامه هاي زنجيره اي به هدر مي رود مي افزايد: شما خودتان در رسانه کار مي کنيد و مي توانيد حدس بزنيد زماني که روي يک سوژه اجتماعي که بخش بسيار عمده از مردم را در بر مي گيرد و تو به خوبي مي داني اگر چنين موضوعي به تيتر صفحه اول تبديل شود، مخاطب خوبي را جذب مي کند، اما فردا صبح که در يک کيوسک مي بيني موضوع اختلاف سياسي با فلان شخص هنوز مهمتراز مشکلات مردم است، خسته شده و حس بدي به تو دست مي دهد.

اصول کار حرفه اي اينجا متفاوت است
يک مترجم در روزنامه اي زنجيره اي نيز مي گويد: من واقعا تعجب مي کنم که ايشان (خطاب به سردبيران روزنامه) چطور اسم خود را روزنامه نگار گذاشته اند و به خيال خودشان کار رسانه اي مي کنند.
وي ادامه داد: وقتي روزنامه را به کساني بدهيد که الفباي کار مطبوعاتي را نمي دانند و فقط بزرگ شده عالم سياست آنهم از نوع بزن تا بماني هستند، ده روز متوالي يک نفر را به تيتر يک خود تبديل مي دانند. بي آنکه بدانند با اين اصرار مستقيم و تابلو، همه، حتي مخاطب کاملا غير حرفه اي نيز مي تواند بفهمد که قطعا اين يک مشکل شخصي است که در روزنامه درحال پيگيري است.
اين مترجم روزنامه زنجيره اي مي گويد: سخنان رييس جمهوري ايران در خصوص محو اسراييل از صفحه روزگار هم اينقدر مستقيم و هر روزه به تيتر يک بزرگترين روزنامه هاي جهان که در دست صهيونيست ها نيز هست تيتر نشد که روزنامه هاي زنجيره اي سخنان معاون وي را تيتر يک کردند.
وي گفت : اصلا مرسوم نيست دو هفته متوالي يک نفر در دنيا به تيتر يک تبديل شود، بلکه ايشان مي دانند که تبليغات و تخريب مستقيم، گاه به ضد تبليغ تبديل مي شود و نتيجه معکوس مي دهد. بنابراين با روش هاي حرفه اي تري به تعقيب سوژه خود مي پردازند تا ديگر همگان نفهمند که اين يک مشکل شخصي است و نه يک مشکل عمومي!

نمي توانيم حرفه اي کار کنيم
يکي از روزنامه نگاران شاغل در روزنامه هاي زنجيره اي به تلخي از فقدان امنيت شغلي خود در روزنامه هاي زنجيره اي ياد کرده و مي گويد: باور کنيد من دارم بين اين مردم زندگي مي کنم و به خوبي شاهدم که همان سوژه اي که مثلا در يک روزنامه اصولگرا کار مي شود را اگر ما هم کار کنيم متهم به سياسي کاري و سياه نمايي مي شويم.
وي ادامه داد: چراکه در حوزه هاي خبري به ما مي گويند که شما که از روزنامه هاي مخالف دولت هستيد و قاعدتا بايد به دنبال سوژه اي براي جنجال و سياسي کاري باشيد! در حاليکه من اصلا کاري به سياست کاري ندارم و در واقع همان سوژه را پيگيري مي کنم که يک همکار در يک روزنامه غير زنجيره اي پيگيري مي کند. اما پاسخ به پرسش هاي ما به صورت کاملا کلي مطرح مي شود و نمي توانيم به پاسخ هايي که مي خواهيم دست پيدا کنيم.
اين روزنامه نگار با اشاره به اين که از لحاظ حرفه اي به واسطه کار در يک روزنامه زنجيره اي آسيب پذير شده است گفت: کساني که در مطبوعات کار مي کنند مي دانند که اگر مثلا در يک حوزه کاملا غيرسياسي و تخصصي به کسي انگ سياسي کاري و جنجال سازي بخورد چه اتفاقاتي رخ مي دهد.
وي گفت: براي مثال من مدت ها درخواست هاي مصاحبه با مسوولان دولتي متعددي را دارم که همه اين درخواست مصاحبه ها بي پاسخ مانده است و جالب آن که بقيه همکاران در ساير جرايد به راحتي وقت مصاحبه مي گيرند و به کار حرفه اي خود مشغولند.
وي ادامه داد: زماني که علت را از روابط عمومي ها جويا مي شويم به هر ترتيب و در لفافه به ما مي گويند با توجه به اين که شما در يک روزنامه زنجيره اي و تخريب کننده دولت کار مي کنيد، مديران نيز تمايلي براي گفت و گو با شما ندارند،‌ چراکه از اين واهمه دارند که سخنانشان تحريف شده و فقط يک تيتر درشت منفي از آن دربيايد!
به گفته وي تقريبا همه مديران و منابع خبري به نوعي در حال فرار از ايشان هستند که اين موضوع امکان کسب اطلاعات و تهيه انواع مطالب را برايشان سخت کرده است.

از کار کردن در روزنامه هاي زنجيره اي خسته ايم
يکي ديگر از روزنامه نگاران نيز با اشاره به اين که انگار در محدود چند روزنامه زنجيره اي خاص گير افتاده نيز مي گويد: من از کار کردن در روزنامه هاي زنجيره اي خسته شده ام و دوستان ديگر من هم نظر مشابهي را دارند ولي وقتي به روزنامه هاي غير زنجيره اي مراجعه مي کنيم و از ما سابقه مي خواهند به محض ديدن اسم يکي از روزنامه هاي زنجيره اي در سوابق ما، پشيمان شده و مي گويند به شما اطلاع مي دهيم!
وي از اين که همواره به خاطر عقده ها و خودخواهي هاي مديران روزنامه هاي زنجيره اي، در سايه تهديد توقيف به سر مي برد و امکان برنامه ريزي بلند مدت براي زندگيش را ندارد، خسته شده و به فکر تغيير شغل خود افتاده است.
وي مي گويد: به صورت نيمه وقت در يک شرکت کار بازاريابي و روابط عمومي انجام مي دهم و قصد دارم رفته رفته از کار مطبوعاتي خود با شرايط موجود کناره گيري کنم.

انتهای پیام/

کد خبر 1387060429