در واقع شهرداري تهران آنچنان نگران ميراث کهن است که وظيفه اصلي وقانوني خود را رها کرده وبه اموري که به آن ارتباطي ندارد مي پردازد و از سوي ديگر در حالي که حجم فعاليت تبليغاتي نسبت به عملکردش بيشتر بر طبل مديريت يکپارچه شهري مي کوبد و مي خواهد اختيار تمام امور شهر را در دست بگيرد.اين در حالي است که در حال حاضر از انجام دادن کارهاي مرسوم ومعمول خود ناتوان است وسطح اطمينان مردم و مسئولين را نسبت به خود پائين آورده است.
در همين حال پرداختن به امور غير تخصصي چنان وقت وتوان آنان را سلب کرده است که جان شهروندان را به خطر انداخته است.آخرين مورد از اين موارد فرو ريختن بخشي از بازارچه نائب السلطنه در جنوب تهران است که عصر چهارشنبه رخ داد وتنها خبرگزاري فارس در آن روز گزارش کوتاهي از آن ارايه داد .
حال در اين ميان سکوت رسانه هاي حامي شهرداري در نوع خود دردآور وقابل توجه است اما از سوي ديگر عدم کارائي شهرداري وناتواني آن وکارشناسانش را نشان مي دهد .چرا که بر اساس گزارش ها سقف اين بازارچه که در خيابان ري واقع است از تيرچه هاي چوبي قديمي وورقهاي آهني تشکيل شده است که در اثر فرسودگي وبارش در حال ريختن به طور کامل بوده است. هرچند اين حادثه خوشبختانه حادثه جاني در پي نداشته است اما بيانگر چه چيز مي نواند باشد جز نتاقض رفتاروگفتار شهردار ومجموعه زير دست آن.مگر آقاي قاليباف بارها اعلام نکرده است که هدف شهرداري توسعه همزمان شمال وجنوب شهر تهران است آيا اين گونه جملات بارها از زبان ديگر معاونان شهردار به انحا مختلف ذکر نشده است ؟آيا هنوز نتوانسته اند تهران و نقاط جنوبي آن را بشناسند؟آيا اگر اين بازارچه در يکي از نقاط شمالي تهران واقع بود باز هم دچار فرسودگي و بي توجهي شهرداري مي شد ؟آيا تا به حال بازسازي وتبديل به يکي از اهرم هاي تبليغي شهرداري نشده بود؟
از سوي ديگر بايد شهرداري به اين پرسش پاسخ دهد که آيا بايد حتما مانند حادثه فروريختن بخشي از تونل توحيد جان شهروندان گرفته شود وبه خطر بيافتد تا رفع مشکل شود؟يا اين بار هم به جاي داشتن صداقت وشجاعت که لازمه مديران ومسئولان است باز هم بهانه مي آورند و گناه را بر گردن ديگران مي اندازند.
در همين حال بايد نکته اي را هم يادآوري کرد وآن اين است هنگامي که شهرداري مدعي عملکرد مديريت شهري بر اساس آخرين استاندارد هاي روز دنيا است بايد نگاهي دوباره به آن بياندازند چرا که بر اساس همان استانداردها هريک از مديران ومسئولان به کارهاي مربوط به خود مي پردازد وبه هيچ وجه در حوزه ديگران وارد نمي شود ودخالت نمي کند.چرا که بر اساس همان استاندارد ها اگر هر کس کارهاي محوله را به نحو احسن انجام دهد ديگر نه تنهامشکلي پيش نمي آيد بلکه ديگر لازم نيست که عملکرد ديگر را زير سوال ببرد چرا که کسي به کار وعمل خود اطمينان داشته باشد نيازي نيست براي اثبات خود عمل ديگران را نادرست جلوه بدهد.
100
انتهای پیام/