در اين راستا، اداره کل روابط عمومي، فرهنگي و اجتماعي سازمان، اقدام به انتشار جوابيه اي نمود که در ادامه، به آن اشاره خواهد شد:

موضوع انتقال بخش هايي از سازمان ميراث فرهنگي به استان هاي اصفهان و فارس، که در راستاي اجراي مصوبه دولت محترم مبني بر ضرورت انتقال دستگاه هاي دولتي از تهران انجام شد، با مخالفت رسانه هاي وابسته به شهرداري تهران همراه شد. اين مخالفت ها نيز در حالي صورت گرفت که تقريبا موضوع اين انتقال نه تنها با حمايت تصميم گيران و مسوولان بخش هاي مختلف نظام انجام شد، بلکه استقبال بي شمار مردم تهران را نيز در پي داشت؛ موضوعي که خبرگزاري مهر ( از رسانه هاي وابسته به شهرداري تهران) به علت عدم حضور در ميان مردم و دستور براي نگارش گزارش هاي تخريبي در اتاق هاي در بسته، درکي از آن ندارد.

اما همانگونه که رويه نيز نشان داده،‌ کليه اقدامات، طرح ها و برنامه هاي دولت خدمتگذار به ويژه در دوره دوم، با مخالفت رسانه هاي اجاره اي وابسته به شهرداري تهران مواجه بوده و مواجه نيز خواهد شد. کارشناسان و آگاهان سياسي نيز علت خريد و اجاره ده ها رسانه از سوي شهرداري تهران را، به ورود زودهنگام اين نهاد به تبليغات انتخاباتي براي يازدهمين دوره رياست جمهوري مربوط مي دانند؛ کما اين که درگيري روزنامه شهرداري تهران (همشهري) با سازمان صدا و سيماي ايران، يکي از شواهد اين امر به شمار رفته و مدتي بعد نيز مشخص شد که شهرداري قصد دارد با ايجاد فضاي فشار به اين سازمان، برنامه هاي بيشتري براي قرار گرفتن روي آنتن کليه شبکه هاي تلويزيوني به دست آْورد.

همانطور که ذکر شد، طي روزهاي گذشته، تخطئه موضوع انتقال برخي از بخش هاي سازمان ميراث فرهنگي به استان هاي اصفهان و فارس ، در دستور کار رسانه هاي شهرداري تهران يعني همشهري، خبرگزاري مهر و روزنامه تهران امروز قرار گرفت. با اين حال، به دليل اين که فهرست رسانه هاي تحت اجاره و وابسته به شهرداري، فهرستي بلند بالاست و به علت کثرت اين رسانه ها و منابع و محتواي کاملاً يکسان، يک پاسخ، به اين سه رسانه، کفايت موضوع مي کند؛ ضمن اين که علت يکسان بودن محتواي اين رسانه ها نيز به نويسندگان بسيار مشترک باز مي گردد که به درستي مشخص نيست خبرنگار کداميک از رسانه هاي شهرداري تهران هستند.

چندي پيش روزنامه شهرداري تهران (همشهري) به منظور اجراي دستور تخريب دولت که اين بار در قالب مخالفت با انتقال بخش هايي از سازمان ميراث فرهنگي به فارس انجام شد، اقدام به انتشار گزارشي با عنوان «يوسفي که به غلامي مي فروشند» کرد که در اين گزارش متاسفانه با توهين به مردم شريف فارس، انتقال به اين شهر را مصداق « فاجعه» دانسته بودند.

به اين ترتيب و به علت يکسان بودن نويسندگان و مرجع صدور دستور، اين بار نوبت خبرگزاري شهرداري بود که به مردم استان هاي اصفهان و فارس توهين کند؛ اما براي روشن شدن دروغ محض رسانه هاي وابسته به شهرداري تهران و متاسفانه توهين آشکار ايشان به مردم عزيز اين دو استان، مواردي در پي مي آيد:

آشکار شدن دروغ خبرگزاري شهرداري و سانسور دو خبر

آنچنان که از بخش اول گزارش خبرگزاري مهر ( وابسته به شهرداري تهران) پيداست، اين خبرگزاري – اگر دروغ و ساختگي نباشد - از قول چند تن از پرسنل سازمان ميراث فرهنگي که به استان هاي اصفهان و فارس منتقل شده اند، به تشريح برخي از مشکلات ايشان پرداخته اند. خبرگزاري شهرداري به قدري نگران اين وضعيت بوده که حتي جوياي ريز مسايل و مشکلات زندگي ايشان شده و ظاهراً به ابراز همدردي با ايشان نيز پرداخته است.

اما براي روشن شدن کذب، ساختگي و دروغين بودن دلسوزي خبرگزاري شهرداري و بهره برداري سياسي ايشان از موضوعات مختلف، از جمله سوژه حاضر، مي بايست با ذکر مثالي اذهان را به سال گذشته و دو رويداد باز گردانيم:

خبر اول:
مهرماه سال گذشته بود که نماينده کارگران سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران از تمديد نکردن قرارداد بيش از 600 نفر از کارگران اين بخش خبر داد و گفت: در حالي که قرارداد پيشين ما با سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران به صورت شش ماهه منعقد شده بود، پس از اتمام مهلت قرارداد، سازمان از ما خواسته است با دستمزدي حدود نصف دستمزد قبلي کار خود را ادامه دهيم.

در آن مقطع قريب به صد نفر از کارکنان اين سازمان با سوابقي بين 8 تا 15 سال اقدام به تحصن در مقابل مجلس شوراي اسلامي کردند. در نهايت نيز صدها نفر از سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران اخراج شده و مشخص نشد بر سر باقي ايشان چه آمد.

لازم به ذکر است خبرگزاري مهر ( وابسته به شهرداري تهران) در آن مقطع نه تنها به ميان نان آوران و سرپرستان صدها خانواده نرفت که چه مشکلات معيشتي بعد از اخراج براي آنها رخ داد، بلکه به کل اقدام به سانسور خبر مذکور نيز کرد. به اين ترتيب پر واضح است که موضوع خبرگزاري مهر يعني انتقال - و نه اخراج- تعدادي از کارکنان سازمان ميراث فرهنگي، به هيچ وجه من الوجوه خود کارکنان و زندگي ايشان نيست، بلکه موضوع اصلي، استفاده ابزاري از هر شخص، نهاد و رويدادي چه واقعي و چه ساختگي براي به اصطلاح ضربه زدن به دولت است. از اين رو بايد از اين خبرگزاري مغرض پرسيد آيا خبري از سرنوشت خانواده صدها اخراجي سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران هم داريد؟

خبر دوم:
سال گذشته بود که مدير کل نظارت و بازرسي سازمان فرهنگي هنري شهرداري به علت بروز پاره اي از مشکلات و فشارهاي شهرداري به دو نهاد حراست و بازرسي اين سازمان، از سمت خود استعفا داد. موضوعي که علاقه مندان براي يافتن علت و پشت پرده آن خود مي توانند با اندکي وقت و جست و جويي کوچک به آن پي ببرند. اما خبرگزاري مهر در اين خصوص نيز دستور سانسور داشت، چرا که اصولا قرار نيست اين خبرگزاري به صاحب خود هجوم ببرد.

توهين نابخشودني به مردم استان هاي اصفهان و فار


اما خبرگزاري مهر به تبعيت از روزنامه شهرداري تهران (همشهري) در مخالفت کورکورانه و غير کارشناسي با طرح انتقال بخش هايي از سازمان ميراث فرهنگي به استان هاي اصفهان و فارس ، متاسفانه به بيراهه رفته و توهيني آشکار به مردم بزرگوار اين استان ها کرد.

براي روشن شدن موضوع به بخشي از گفت و گوي اين خبرگزاري با حکمت الها ملاصالحي- استاد دانشگاه تهران- اشاره مي شود تا همگان در جريان رويکرد موهن اين رسانه و اتهام هايي که بدون ارايه هر گونه مستند کارشناسي و علمي انجام شده قرار گيرند:

به گفته ايشان: «... بيرون راندن و تبعيد و تجزيه پژوهشکده باستان شناسي ... که هسته و کانون تصميم گيري ها و برنامه ريزي ها و هماهنگ کننده فعاليت هاي فرهنگي و علمي ... است اثرات و تبعات منفي بسيار خطرناک و مهلکي بر انسجام و اقتدار و اعتبار فرهنگي و اتفاق و اتحاد ملي ما خواهد گذاشت... اين فکر نامبارک راه را براي غارت موزه هاي کشور خصوصا موزه هاي پايتخت که بيش از موزه هاي شهرهاي ديگر در معرض خطر سرقت قرار دارند هموارتر خواهد کرد».!!

مخاطبان محترم خود قضاوت کنند که ايشان انتقال پژوهشکده باستان شناسي کشور را به فارس يعني شهر فرهنگ و تاريخ کشور را با الفاظي همچون تبعيد، تجزيه، خطرناک، مهلک و آسيب زننده به اقتدار فرهنگي کشور تلقي کرده اند!

لذا با پوزش از مردم شريف فارس بايد از ايشان و خبرگزاري شهرداري تهران اين سوال را داشته باشيم که با کدام منطق، استان فارس، تبعيدگاه، خطرناک، مهلک و آسيب زننده به اقتدار فرهنگي کشور قلمداد شده است؟ مگر فارس و مردمانش، متعلق به يک کشور بيگانه، بي هويت و از لحاظ علمي و فرهنگي عقب مانده هستند که براي توصيف يک جابجايي به اين استان تاريخي، از اين الفاظ استفاده شده است؟

جالب آنکه خبرگزاري مهر بدون ارايه هيچ دليلي خبر از غارت شدن موزه هاي کشور داده اند!!! با کدام منطق اين جمع بندي انجام شده و مبناي علمي و عقلي چنين مدعايي چيست، ما از آن بي خبريم. مگر قرار است يگان حفاظت سازمان ميراث فرهنگي منحل شود؟ يا خداي ناکرده منظور آن است که در اين صورت در شهرستان ها اقدام به غارت ميراث فرهنگي خواهد شد؟

متاسفانه بيش از اين نمي توان به باز کردن موضوع اقدام کرد چرا که هر چه بيشتر در اين متن توهين آميز کنکاش مي شود، مفاهيم و منظوري بد و ناشايست بيشتري به مشام مي رسد. لذا توضيحاتي که در پي آمد کفايت کرده و بي ترديد اصلاحيه و پوزش آن رسانه خطاب به مردم استان هاي اصفهان و فارس را طلب مي کند. (البته اگر چيزي از اخلاقيات در آن رسانه باقي مانده باشد.)

سياسي کاري و وعده اي که محقق شد

اما خبرگزاري مهر در ادامه سياه نمايي ها و دلسوزي هاي سياسي خود، شتابزده با طرح اتهامي ديگر به قصد تشويش، مدعي عدم تحقق وعده دولت و به تبع آن سازمان ميراث فرهنگي شده است! جهت اطلاع ايشان و ساير رسانه هاي تخريب گر وابسته به شهرداري تهران، احکام جديد کارکنان انتقالي صادر و حقوق ايشان تا 30 درصد افزايش يافته و چندين مورد مزايا و تسهيلات ديگر نيز به ايشان تعلق يافته است.

از نظرات کارشناسي استقبال مي کنيم!!!


بخش انتهايي مطلب سراسر توهين و اتهام خبرگزاري مهر در نوع خود شاهکاري است! اين خبرگزاري پس از طرح انواع اتهام ها و توهين هاي واهي و بدون هر گونه پشتوانه علمي و کارشناسي آورده است : خبرگزاري مهر ضمن توصيه مجدد به اينکه مديران اين سازمان تعامل منطقي و سازنده با رسانه ها را انتخاب کنند، از هر گونه گفتگو يا انعکاس نظرات کارشناسي مديران آن سازمان در اين زمينه استقبال مي کند!!!

به اين ترتيب، معناي منطق و نظرات کارشناسي از سوي اين رسانه سياه نما و سياسي کار را نيز فهميديم!!

خاطرنشان مي شود سازمان ميراث فرهنگي به واسطه سياه نمايي، انتشار اخبار دروغ، تخريب و ... از يک سو و اصرار به تداوم رويه موجود از سوي ديگر، تمامي همکاري هاي خود با اين خبرگزاري را طي سال هاي اخير به حالت تعليق درآورده و بار ديگر اعلام مي کند اخبار خبرگزاري مهر به هيچ وجه از حيث صحت، کارشناسي و رسمي بودن مورد تاييد اين سازمان نيست.

به هر حال مشت نمونه خروار بوده و کاملا نيز مشخص است که تصميم سازمان ميراث فرهنگي در جدا نمودن حساب اين رسانه هتاک از ساير رسانه ها، تصميمي به جا و دور انديشانه بوده است.

انتهای پیام/