داريوش اکبرزاده؛ دليل ارائه چنين شجرهنامهاي را نشان دادن خون شاهي، مستحق بودن و نوعي مشروعيت سازي براي پادشاه دانست و افزود: به نظر ميرسد کوروش با بهرهگيري از اين تبارنامه قصد ايجاد نوعي مشروعيتسازي بوده است.
وي با اشاره به سنگ نوشتههاي داريوش بزرگ اظهار داشت: در تمامي اين سنگ نوشتههاي داريوش جز مواردي خاص، اين نوع شجرهنامه تکرار نميشود که البته دليلي هم وجود نداشته است.
اين مقام مسوول به خط چهارم ستون يک از کتيبه بيستون اشاره کرد و گفت: در آغاز اين کتيبه تبارنامه همراه با شرح به قدرت رسيدن شاه با هدف مشروعيت بخشيدن به قدرت داريوش آورده شده که البته در کتيبههاي ديگر داريوش جز در يک مورد ديگر که کتيبه کوچکي است نيامده است.
اکبرزاده به کتيبه کوچکي از داريوش و ارائه فهرستي از شورشيان در کنار آن کتيبه در بيستون اشاره کرد که در آن داريوش با برشمردن شجرهنامه خود مانند کوروش، بار ديگر، برتري و استحقاق خود را بيان ميکند و هر گونه مشروعي از شورشيان بر ميدارد.
اين دکتراي ايرانشناسي؛ ارائه پيشينه خانوادگي با هدف بيان اعتبار قانوني و موقعيتهاي درباري و اجتماعي را از ويژگيهاي مهم جامعه باستان برشمرد و افزود: در خط 80 تا 86 کتيبه بيستون داريوش ضمن احترام به فرماندهان خود به دليل همکاري آنها با وي به دقت نام پدران آنها را آورده است . داريوش همچنين از شجرهنامه برديا و کمبوجيه با دقت صحبت ميکند اما به نظر ميرسد که وي زيرکانه با حذف تبارنامه گئومات هر گونه مشروعيت او را سلب ميکند.
وي با اشاره به سنگ نوشتههاي متعدد مربوط به خشايارشاه بيان داشت: در اين دوران اعتبارنامهها کوتاهتر شده و کمتر شاهد تبارنامههاي طولاني زمان داريوش و کوروش هستيم.
مسوول کتيبههاي موزه ملي ايران؛ کوروش را ميراثدار آيين شهرياري عنوان کرد که بخشي از اين آيين شهرياري در دوره ساساني اين موضوع نيز قابل اثبات است، در نقش برجستهها و در زير تصاوير شاهان ساساني نيز چون؛ اردشير و شاپور تبارنامه کوتاهتر هستند.
اکبرزاده به سنگ نوشته بسيار مهم و سياسي پايکولي اشاره کرد که در آن نرسي به تقليد از شاهان هخامنشي در مقدمه سنگ نوشته بار ديگر با برشمردن اعتبار و شجره نامه با ناراست خواندن حريف، مشروعيتاش را براي به قدرت رسيدن نشان داده در حالي که در سنگ نوشته کرتير، موبدان موبد دوره ساساني و نيز در سنگ نوشته مهر نرسي فيروزآباد هيچ اثري از اين تبارنامه نميبينيم زيرا آنان به دودمان شاهي تعلق نداشتند، در اين سنگ نوشته ها بيشتر به پستهاي حکومتي آنان اشاره شده است.
وي با بيان اينکه هرچند سنت متون پهلوي متفاوت از سنگ نوشتههاي شاهان است يادآور شد: با اين وجود در بخش دوم کتاب بندهش؛ به شجرهنامه پادشاهان پرداخته شده و در بخش 21 شاهد نوعي سنجش و قياس هستيم که در آن موبدان هم براي خود نوعي تبارنامه ارائه کرده بودند.
اکبرزاده با بيان اينکه آيين شهرياري از راه منابع اسلامي هم قابل شناخت است منابعي چون کتاب طبري به ويژه شاهنامه فردوسي را مهمترين منبع تشخيص و مطالعه تبارنامههاي پادشاهان ساساني در آغاز قدرت دانست.
اين استاد دانشگاه؛ شاهنامه را گنجينه سترگي عنوان کرد که در بخش تاريخي يعني دوره ساساني آن به معرفي شاهان اشاره دارد، شاهان ساساني نيز در شاهنامه به معرفي تبار خود پرداختند از اين دست مي توان به تبار نامه اردشبر بابکان در کارنامه و شاهنامه اشاره کرد
به گفته عضو هيات علمي پژوهشگاه؛ به نظر ميرسد کوروش به عنوان سر سلسله هخامنشيان داراي شجرهنامه طولانيتري است که مشروعيت وي را بهتر نشان داده، چون به نظر ميرسد سرسلسلهها داراي مشکل مشروعيتسازي بودند به همين دليل در دوره خشايارشاه به نسبت کوروش شجرهنامه و تبارنامهها را کوتاهتر ميبينم .
وي همچنين به يکي از خطبههاي مربوط به آيين شهرياري از انوشيروان در تاريخ طبري ياد کرد که در آنجا انوشيروان تبارنامه خود را به صورت کامل برشمرده است.
اکبرزاده با اشاره به آشوب و فروپاشي ساسانيان در شاهنامه اشاره کرد که حتي پادشاهان اين دوره که چند روز يا چند ماه بر تخت نشستند داراي آيين خطابه و برشماري تبارنامه خود بودند.
مسوول کتيبههاي موزه ملي ايران؛ فرمان کوروش را کهنترين و مهمترين سند براي درک آيين شهرياري و بر تختنشيني با بيان تبارنامه از سوي شاه دانست که تا به روزگار ساسانيان ادامه داشته است.
وي اين آيين را يک آيين ايراني دانست که در روزگاران بسيار کهن ريشه داشته است./118
انتهای پیام/