پژوهشگر بنياد فرهنگ ايران با اشاره به اينکه ساختن و برگرداندن رانده شدگان و بشارت از روزگاران بهتر در منشور کوروش آمده است افزود: اين نحوه انديشه براي آن روزگار و طبعاً امروز جاي تعجب بسيار است.
استاديار دانشکده ادبيات دانشگاه تهران، نوشتههاي مکتوب تاريخي را به مراتب بالاتر از نوشتههاي تاريخي دانست و افزود: سنگ نوشتههاي مکتوب به همان دوران رخدادها تعلق دارند و اگر اغراق و تحريف آن دوران در آنها وجود داشته باشد به مراتب کمتر از اغراقها و روايتهاي نادرست کتابهاي تاريخي است.
به گفته دانشيار دانشکده ادبيات دانشگاه تهران، در سرتاسر اين منشور کوروش، سايه باعظمت مردوک، مردوک قدرتمند و مافوق قدرتها در کسوت خداي خدايان ديده ميشود.
وي ادامه داد: البته اين مردوک با آن مردوک اسطورههاي ميان رودان و کتيبههاي کشف شده در بينالنهرين، نينوا و سلطان تپه تفاوتي بسيار دارد.
آموزگار با تاکيد بر تکرار نام سايه گستر مردوک در لوح منشور کوروش به سرودههاي انومائيش (به معناي زماني در بالا و زماني در آسمانها) به خط ميخي و زبان اکدي در هفت لوح گلي درباره اسطوره آفرينش و نيايشهاي مربوط به آيينهاي جشن سال نو و داستان خدايان سه گانه اشاره کرد.
وي با اشاره به ايشتر، محبوبترين خداي بينالنهرين و ايزدبانويي که دامنه ستايش آن تا بينالنهرين، فلسطين و مصر هم رفته بود بيان داشت: اين در حالي است که مردوک رقيب ايشتر در انديشه بزرگ بابل جايگاهي خاص داشته است.
دانشيار دانشکده ادبيات دانشگاه تهران به روايت اساطيري مربوط به مردوک برگرفته از کتابهاي بينالنهرين و سرودههاي اينومائيش اشاره و اهميت و عظمت مردوک را به دليل موقعيت سياسي بابل عنوان کرد.
وي به فرمانروايي و انتخاب سرزمين بابل توسط حمورابي در دو هزار سال پيش از ميلاد اشاره کرد و گفت: اين شهر در بين نواحي ميانرودان از عظمت ويژهاي برخوردار بود از سوي ديگر مردوک، خداي آن سرزمين، بزرگي و اقتدار خود را از اهميت بابل بدست آورده بود به طوريکه خدايان شاهان ديگر را تحتالشعاع خود قرار داد.
آموزگار با بيان اينکه مردوک در اين زمان، کم کم صاحب صفاتي برجسته شد يادآور شد:مردک پس از کنار زدن ايشتر، آرام آرام جاي خود را در رأس همه خدايان و باورهاي مردم بابل حفظ کرد.
به گفته اين پژوهشگر، اگرچه در لوح منشور کوروش، به جز مردوک، نام دو خداي ديگر نيز به چشم ميخورد اما کم کم به خداي واحد يا قدرت مافوق قدرتها تبديل شد به طوري که خدايي از او بالاتر نبود.تقريباً در بيشتر بندهاي منشور کوروش، به نوعي مردوک نه در چهرهاي اساطيري بلکه به عنوان خدايي واحد حضور دارد.
وي با اشاره به گواهي موجود در منشور مبني بر مشروعيت فتح بابل توسط مردوک اظهار داشت: بنابر مفاهيم موجود در اين لوح، مردوک همه سرزمينها را به اطاعت کوروش واداشت، کوروش را برانگيخت تا با کرداري دادگرانه راه بابل را پيشه گيرد و همه خدايان، کوروش را گرامي داشتند. حتي مردوک، کمبوجيه، فرزند کوروش را نيز مشمول الطاف خود قرار داد. کوروش در اين لوح، مشروعيت فرمانروايي و هر چه در بابل بدست آورده را تنها از الطاف خداوند بزرگ ميداند.
اين مدرس دانشگاه با اشاره به اهورامزدا، خداي بزرگ ياد شده در کتيبههاي هخامنشي بيان داشت: حضور همزمان اهورامزدا در مقام خداي برتر در ايران غربي از طريق کتيبههاي هخامنشي و در ايران شرقي از طريق سرودههاي اوستا ميتواند اين مدعا را اثبات کند که همه ايران از غرب تا شرق، اهورامزدا رابه عنوان خداي بزرگ و برتر گرامي ميداشتند.
آموزگار با اشاره به اولين کتيبهها تا آخرين کتيبه مربوط به اردشير سوم تاکيد کرد: هميشه نام اهورامزدا در اين الواح به گونهاي و با عبارتهاي مختلف به عنوان خداي برتر جلوهگر است براي نمونه ميتوان به کتيبه داريوش اول اشاره کرد که اهورامزدا نقشي بسيار برجسته دارد.
وي به شرح داريوش در زمان به سلطنت رسيدن خود در اين کتيبه اشاره کرد و گفت: در اين اثر، که بارها نام اهورامزدا تکرار شده داريوش، مشروعيت حکومت خود را از اهورامزدا ميداند، پيروزي خود را از الطاف او ميداند، حتي بنا شدن و پايان ساخت کاخها را نيز بنا به خواست اهورامزدا ميداند پس ميبينيم که اهورامزدا در تمامي اين کتيبهها حضوري فراگير دارد.
دانشيار دانشکده ادبيات دانشگاه تهران به نقش مهم اهورا مزدا در کتيبههاي هخامنشي اشاره کرد و گفت: اگرچه در کتيبه اردشير سوم، نام ايزد مهر و آناهيتا اشاره شده اما اهورامزدا همچنان مقام نخستين را دارد.
وي از اهورامزدا به عنوان نيرويي نيروبخش، فراسوي همه نيروها و سايه خدايان بزرگ ياد کرد و افزود:بنابر مفاهيم موجود در اين کتيبهها اهورامزدا راستي را در برابر دروغ قرار داده و سرزمين ايران را با مردمان خويش پاسداري کرده است./118
انتهای پیام/