مدير مسؤول محترم روزنامه همشهري
با سلام
احتراماً، عطف به مطلب مندرج در آْن روزنامه در تاريخ 3 بهمن ماه 1389 با عنوان « ابراز نگراني کارشناسان از جابه جايي ناگهاني آثار تاريخي موزه ها»، جوابيه ذيل جهت تنوير افکار عمومي ارائه ميشود.
جا دارد به مدير مسؤول روزنامه همشهري تأکيد کنيم که سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري، با توجه به انتشار کامل مطلب مذکور در آن روزنامه، تغيير و حذف حتي اندکي از اين جوابيه را پذيرا نبوده و در صورت هر گونه جرح و تعديل در متن حاضر، تا زمان حصول نتيجه مطلوب از پيگيري موضوع از طرق قانوني منصرف نخواهد شد.
بنابراين مقتضي است وفق قانون، جوابيه ذيل به صورت کامل و بي کم و کاست در اسرع وقت در همان صفحه و ستون، در آن رسانه درج شود:
روزنامه همشهري به عنوان بولتن تبليغاتي و ارگان رسمي نهاد مديريت شهري تهران، بار ديگر در مطلبي يکسويه، غير حرفه اي، و حتي کاملا تخيلي!!، نسبت به موضوع مهم، تخصصي و کاملا واقعي انتقال دو موزه تهران به ارگ آزادي و نيز واگذاري موزه ها به بخش خصوصي، افاضاتي بي محتوا و حتي بي سروته نموده که پاسخي جدي را مي طلبد.
در ابتدا براي چندمين بار خطاب به اين ارگان رسمي نهاد مديريت شهري تهران گوشزد مي کنيم که مطلب منتشره در اين روزنامه، بي درنگ ما را به ياد اصحاب کهف مي اندازد که گويي سالهاست در خواب به سر برده و اکنون سرآسيمه از خواب برخاسته اند؛ در حالي که سازمان ميراث فرهنگي بارها پاسخ لازم را به موضوعات مذکور داده است. در اين خصوص اگرچه مي دانيم گردانندگان روزنامه همشهري کاري به واقعيت و تخصص ندارند، اما در ادامه و با توجه به فرصت ايجاد شده از سوي ايشان براي سازمان ميراث فرهنگي، توضيحات بيشتري ارايه خواهد شد. البته ذکر اين نکته را ضروري مي دانيم که در خصوص انتقال دو موزه تهران به ارگ آزادي و نيز واگذاري موزه ها به بخش خصوصي، توضيحات و اطلاعات دقيق و تخصصي ويژه اي موجود است که قطعا در رسانه هاي دلسوز و عاشق ميراث فرهنگي مطرح شده و خواهد شد؛ ولي در برابر نوع مواجهه اين رسانه مدعي، آن هم رسانه اي که عملا به بروشور تبليغاتي مناطق گردشگري خارجي تبديل شده، قطعا پاسخي نداريم!!:
1-\tدر مطلب موصوف، روزنامه مدعي همشهري، از تيتر « ابراز نگراني کارشناسان از جابه جايي ناگهاني آثار تاريخي موزه ها» بهره برده؛ در حالي که در متن، فقط نظر يک نفر منعکس شده که آن هم به طرز عجيبي، به کلي گويي هاي مبهم و مجعول يکي از مديران سابق سازمان – با پرونده باز مالي و اداري- اختصاص يافته است. حال پرسش بديهي اين جاست که آيا واقعا دست اندرکاران روزنامه، تفاوت رقم «يک» با ارقام ديگر يا تفاوت «فرد» با «جمع» را نمي دانند؟!! يا اين که تنها کارشناس مطرح در گزارش، جاي چند کارشناس صحبت کرده است؟!! البته کلي گويي هاي کارشناس مذکور حتي در حدي نيست که نظر يک کارشناس را پوشش دهد چه رسد به چند کارشناس!!
2-\tاز ديگر مصاديق رويکرد تخصصي و حرفه اي- اما عميقا تخيلي!- اين روزنامه، همين بس که در يک مطلب کوتاه و در چند پاراگراف، بارها و بارها از عبارات مجهول و بي ارزشي چون: «شنيده ها حاکي است که!»، «به گفته کارشناسان!»، «به موجب اخبار غير رسمي!»، «شنيده مي شود!»، «تخمين زده مي شود!»، و ... ديگر عبارات بي هويت، بي سر وته و مجهول بهره برده شده که اين ميزان حرفه اي گري، مي تواند به عنوان يک رکورد در ميان رسانه ها، به نام اين روزنامه سند زده شود!!
3-\tدر واقع، در هيچ يک از جملات و عبارات اين روزنامه، نمي توان کوچک ترين اثر يا نشاني از تحليل، تخصص و شناخت يافت! بر اين مبنا، مي توان با خيالي آسوده، فاتحه اين روزنامه را خواند و به اين ميزان تخصص و شناخت غبطه خورد.. و واقعا اگر اقدامات نهاد مديريت شهري نيز تا اين ميزان تخصصي و کارشناسي است که اين گونه در ارگان رسمي نهاد مديريت شهري تهران انعکاس مي يابد، بايد فاتحه مقوله مديريت شهري را نيز خواند و چشم انتظار آتيه پربار و موفق اين حوزه در راستاي خدمتگذاري به مردم تهران نشست که با اين اوصاف به نظر مي رسد انتظاري بيهوده و عبث است!!
4-\tپيش از اين، بارها و بارها در پاسخ به اين روزنامه حرفه اي!! و متخصص!! ، پرسش هايي اساسي و بنيادين را در خصوص حوزه تحت توجه آن ها- يعني مقوله مديريت شهري و مشکلات شهر تهران- مطرح نموده ايم که صد البته پاسخي نيز دريافت نکرده ايم؛ اما بسيار علاقه منديم که ارگان رسمي نهاد مديريت شهري تهران، به جاي اختصاص دادن صفحه نخست روزنامه به اين موضوع تخصصي و مهم آن هم با رويکردي کاملا مجهول و تخيلي، به برخي از مشکلات واقعي و غير تخيلي مردم تهران مي پرداخت. در اين جا، داوطلبانه و دلسوزانه، فقط برخي از مشکلات و معضلات حاد و اساسي شهر تهران را دوباره و چندباره براي مديران اين روزنامه فهرست مي کنيم تا شايد چاره و درماني براي آن ها انديشيده شود:
آلودگي شديد هوا، از بين رفتن مشاغل متعدد و اعتراض شديد مردم شهر تهران، تبديل خيابان هاي تهران به محلي براي پرورش ماهي و قايقراني پس از هر بارندگي، تعويق اتمام 2190 پروژه کلان اين شهر به زعم شوراي شهر تهران، چشم پوشي مديران شهري بر تخلفات ساخت و سازها به زعم رييس شوراي شهر تهران، مشکلات شديد مردم ساکن نواب، عدم اجراي مصوبات شوراي شهر تهران، عدم ارايه خدمات اتوبوس راني در شان مردم تهران به زعم سخنگوي شوراي شهر، برگزاري يک همايش 2 ميليارد توماني بدون خروجي روشن در حوزه مديريت شهري، عدم ارايه گزارش نقدينگي نهاد مديريت شهر تهران به زعم رييس شوراي شهر ، وقوع فجايعي همچون فروريختن ساختمان ها بر سر مردم به علت سهل انگاري، سياسي کاري در توسعه متروي تهران ، وجود مشکلات زياد و ناتواني در مديريت برخي تاکسيراني هاي خصوصي ، صرف ميلياردها تومان براي سنگفرش کردن خيابان هاي تهران و بعد از آن کندن اين سنگفرش براي ارايه ساير خدمات به مردم، ناتواني در مهار افزايش بي رويه کرايه تاکسي ها و تاکسي مترهاي نمايشي ، رشد بي سابقه حاشيه نشيني در اطراف تهران به علت کاهش نظارت از سوي دستگاه مربوطه، حاشيه پردازي و سياسي کاري به جاي رسيدگي به کار مردم،بي توجهي به تذکرات دلسوزانه اعضاي شوراي شهر منتخب مردم از سوي متوليان امر، تخريب و نا هماهنگي در حفظ آثار تاريخي از سوي نهاد مديريت شهري ، اعتراض اعضاي شوراي شهر به انحراف در بودجه مديريت شهر تهران ، بدهي 7 هزار ميليارد توماني شهرداري به مردم تهران، تخلفات گسترده در شرکت هاي تابعه شهرداري تهران به زعم اعضاي شوراي شهر؛ و ...
5- در پايان، به روزنامه همشهري، توصيه مي کنيم که وجدان، انصاف، مشي حرفه اي و حتي اخلاق روزنامه نگاري را به بهاي هدف ظاهراً مهمي چون تخريب و تخطئه دولت خدمتگذار و سازمان ميراث فرهنگي کشور زير پا ننهد.
انتهای پیام/