سرويسهاي اطلاعاتي بيگانه همواره تلاش ميکنند با انتشار و پرورش اخبار و اطلاعات جعلي در قالب سايتهاي خودي کشور هدف، نوعي يأس و نگراني را در اقشار اجتماعي تزريق کرده و اختلافات داخلي پديد آورند؛ چنان که در کودتاي انگليسي 28 مرداد، برخي روزنامههاي به ظاهر طرفدار دولت مصدق با دريافت پول و خط دهي سفارت انگليس، اقدام به پرورش و انتشار اخبار دروغ و شايعهسازي با نيت و اغراض خاص ميکردند.
روز گذشته «شايعه»اي به صورت «خبر» در برخي از سايتهاي خبري در فاصله زماني کوتاهي به صورت زنجيرهاي منتشر شد که در آن به «برگزاري جلسه فوق سري ميان مشايي و بقايي»، آن هم در کنار پارک نزديک رياست جمهوري جلوي چشمان مردم و عابران! اشاره شده بود. در اين شايعه تلاش شده بود اينگونه القا شود که ايشان وسط خيابان، در حال انجام گفتوگويي سري (بالاتر از محرمانه!) با يکديگر بودهاند.
سايتهاي ناشر خبر اگر صرفا به خبر «صحبت کردن بقايي و مشايي کنار خيابان» اشاره ميکردند، اصل خبر اهميتي نداشت؛ اما با پرورش اطلاعاتي خبر(به کار بردن الفاظي چون محرمانه يا سري)، عملا تبحر خود را در جهتدهي اخبار (که شايد حاصل گذراندن دورههاي آموزشي ويژه باشد) به نمايش گذاشتند. اين همان شگرد واحدهاي جنگ رواني سرويسهاي اطلاعاتي بيگانه است که لزوما ميبايست از طريق رسانههاي پوششي خودي کشور هدف منتشر شوند.
با بررسي و تحليل دقيق کمي و کيفي اخبار سايتهاي پوششي در ظرف زماني يک ماه گذشته، نتايج شگفتانگيز نوعي نفوذ و رخنه اطلاعاتي به صورت آگاهانه يا ناآگاهانه در آنها را به دست ميآوريم.
مدل عملياتي جنگ رواني سرويسهاي بيگانه در اين سايتها به صورت زير است:
1) اعلام خبري دروغ در کنار مطالب پرحجم و توضيحات مفصل بيمورد
2) بازپروري خبر دروغ به منظور افزايش ضريب غير واقعي صحت خبر نزد خواننده
3) نتيجهگيري مستقيم و غير مستقيم مورد نظر
4) نوشتن کامنتهاي هدفدار به منظور خط دهي به خوانندگان
اما نتيجه بسيار جالب بعدي که حاصل از بررسي حجم فعاليت سايتهاي پوششي است، هزينه سنگين اداره آنهاست؛ مطلبي که در ابتدا اصلا به ذهن خطور نميکند، اما با دقت و تأمل بيشتر درمييابيم ماهانه براي اداره سايتهاي پوششي حداقل 25 ميليون تومان بابت اجاره مکان (و جابهجاييهاي مکرر)، پشتيباني فني و کامپيوتري، پشتيباني اداري و ارتباطي، نگهداري و از همه مهمتر حقوق و دستمزد کارکنان و حواشي آنان بايد پرداخت شود؛ رقمي که سالانه حدود 300 ميليون تومان (300 هزار دلار) خواهد بود. همچنين تنها هزينه ماهانه سرويس مخابراتي يکي از اين سايتها، بالغ بر 6 ميليون تومان بوده است.
به راستي، منبع تغذيه مالي اين سايتها از کجاست و کدام انسان عاقلي اين هزينهها را از محل درآمد ماهانه خود، آن هم به بهانه اطلاعرساني ميپردازد؟!
نکته بعدي بسيار مهم نحوه اداره کردن سايتهاي مذکور و توليد و پرورش اخبار جهت اجراي طرح جنگ رواني است که نيازمند آموزشهاي ويژه مداوم بوده که خود نيز جاي بحث و بررسي بيشتر دارد.
اينها پرسشهاي مهمي است که بايد براي آنها پاسخ منطقي يافت. پيشنهاد صريح اين است که براي يافتن پاسخي منطقي و اطلاعات مربوط به پشت پرده سايتهاي پوششي، گروه حقيقتيابي متشکل از دستگاههاي اطلاعاتي، متوليان امر رسانه و ديگر نهادهاي ذيصلاح تشکيل شود و نتايج اين بررسي مهم و تعيين کننده را نيز به اقشار مختلف مردم شريف ايران اسلامي اعلام کند.
انتهای پیام/