هنرمنداني که خلاقانه و به طرز شگفت انگيزي از چندين هزار سال قبل تا کنون همواره خالقان آثار بي‌نظيري بوده‌اند که توانسته چشم جهانيان را خيره کند و باستان شناسان و گردشگران بسياري را روانه ايران کند.

بايد در نظر در داشت که صنايع دستي و هنر سنتي ايران تنها ظرفي سفالين و تکه‌اي گليم و جام قلمزني شده نيست بلکه معماري سنتي ايران نيز از هنرهاي سنتي کشور به شمار مي‌رود که به دست صنعتگران شايد هزاران سال قبل رقم زده شده است.


هنرمنداني که تمامي دل مشغولي‌ها، دغدغه‌ها، زيبايي‌ها، جنگ‌ها، فتوحات، مناجات با خدا و ... را در آثار خود متجلي ساخته‌اند.

اين هنرها نه تنها از منظر زيبايي مورد توجه هستند، از نظر زنده نگاه‌داشتن بسياري از سنت‌ها، آداب و رسوم و فرهنگ‌ها نيز در طول تاريخ موثر بوده‌اند.

قدمت، ملاک ارزشمندي بناهاي تاريخي نيست

يک کارشناس صنايع دستي مي‌گويد: معماري هنر شکل دادن به فضا بر اساس آرمان‌ها و نيازمندي‌هاي انسان است.

«سارا اکبري» تأکيد مي‌کند: معماري همواره در هر دوره و در هر منطقه ويژگي‌هاي خاص خود را به مثابه يک پديده فرهنگي بازتاب مي‌دهد و معماري هرگز از عوامل تاريخي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگ و رسوم جامعه در عصرهاي مختلف جدا نبوده است.


به اعتقاد وي معماري سنتي ايران قادر به پاسخگويي به نيازهاي زيستي، فردي و اجتماعي مردم متناسب با آداب و سنن زندگي و فرهنگ آنان بوده است.

وي مي‌گويد: هماهنگي با طبيعت و محيط و بهره‌گيري از امکان‌هاي ذاتي موجود در محل، ( تکيه بر مصالح بومي) سنن هر يک از ولايات، حفظ رابطه منطقي، وحدت ميان مصالح و طرح بنا از مهمترين خصوصيات معماري ايراني است.

اين کارشناس صنايع دستي با اشاره به باور غلط افراد در خصوص اين که ارزش آثار تاريخي بيشتر به قدمت آن‌ها مربوط مي‌شود، ادامه مي‌دهد: آثار معماري دوره‌هاي مختلف ايران، گوشه‌هايي از جزييات زندگي، اعتقادات، پايبندي به الگوي اخلاقي و زيستي، اسلوب‌هاي بومي و محلي و مهارت فني و هنري ايرانيان را بازگو مي‌کند.

وي تأکيد مي‌کند: همچنين گوهر معماري ايراني را منطق رياضي و عرفان تشکيل مي‌دهد به حدي که در متون کهن ايراني از معمار به عنوان «الحاسب» و «المهندس» نامبرده مي‌شود.


معماري ايراني در سه مقياس قابل تقسيم است که بافت‌هاي شهري و روستايي، مجموعه‌هاي معماري و تک‌بناها اين مقياس‌ها را تشکيل مي‌دهد.

تزئينات وابسته به معماري سنتي، بناهاي تاريخي ايران را پرآوازه کرد

يک کارشناس ارشد رشته معماري در اين خصوص مي‌گويد: از ميان شهرها و روستاهاي ايران، تعدادي از آن‌ها با داشتن بافت و ساختار ويژه، آثار و بناهاي ويژه ارزشمند و سابقه تاريخي صاحب نام و آوازه‌ هستند به طوري که مي‌توان به شهرهاي اصفهان و شيراز و روستاهاي ماسوله، ابيانه و کندوان در اين زمينه اشاره کرد.

به اعتقاد «سجاد هاشميان» مجموعه‌هاي معماري از تعدادي بناهاي گوناگون با عملکرد مناسب و مکمل يکديگر تشکيل شده که در کنار هم و در قالب يک ساختار بزرگ ساخته شده‌اند، و به دلايل مذهبي، فرهنگي، اقتصادي، نظامي و يا سياسي شکل گرفته‌اند.

وي تأکيد مي‌کند: از بين مجموعه‌هاي معماري «بازار» مهمترين بخش اجتماعي و کالبدي شکل‌دهنده در بافت‌هاي تاريخي است و در واقع محلي است که با داشتن مهمترين و اصلي‌ترين بناهاي شهر و فضاهاي توليد و تجارت؛ عمده‌ترين فعاليت‌هاي فردي و اجتماعي، امور اقتصادي، سياسي، توليدي، تجاري، تبادلات فرهنگي، آموزشي، فعاليت‌هاي هنري و صنعتي را در خود جاي داده است.

وي در ارتباط با تک‌بناها مي‌گويد: طرح و شکل بناها اعم از بناهاي خصوصي نظير کاخ‌ها و بناهاي مسکوني، بناهاي عمومي ديني و غيرديني همچون مساجد، مدارس ديني، حسينيه‌ها، زيارتگاه، کاروانسراها، حمام، قهوه‌خانه‌ها، آب‌انبار، پل‌ها، قنات‌ها و ... جملگي پيرو سبک‌هاي رايج زمان خود و در ادامه و تکامل شيوه‌هاي مرسوم گذشته و متناسب ويژگي‌هاي فعلي، موقعيت‌ جغرافيايي و اجتماعي شکل گرفته‌اند.

تزئينات معماري تنها براي زيباسازي نيست

برخي از منتقدان ايراني در اين زمينه بر اين باورند که طرح زينت‌گري در معماري ايراني بر همه ملاحظات ديگر غلبه دارد اما رابطه‌ شکل و فرم بنا و تزئينات به گونه‌اي است که فن و اصول ساختمان قرباني تزئينات نشده است و تزئينات نيز صرفا براي زيباسازي نبوده است.

معماران ايراني به اصل پرهيز از بيهودگي سخت پايبند بوده‌اند و همواره با توجه به جنبه‌هاي زيبايي و تزئيني نماي بنا در ادوار مختلف تاريخ سعي کردند استحکام، پايداري و استواري بنا را القاء کنند و به تزيين صرفا به ديده‌ي يک پوشش الحاقي ننگرند.

در ايران در دوران آرامش و امنيت و قدرت؛ بناها با تفکر و تامل و در جريان نوسانات شديد، سريع و شتابزده ساخته مي‌شده است.

چون فرصتي براي بررسي و تنوع در اختيار معماران نبوده بر اين اساس با مصالح فراوان و قابل دسترس بناها شکل گرفته و تزئين‌هاي الحاقي را پس از ساختن بنا به وجود مي‌آورده به بنا مي‌افزودند.

آرايش معماري ايراني سه مضمون اساسي دارد که نمادهاي گياهي و ديگر پديده‌هاي طبيعي (که از روزگاران پيش از تاريخ نشانه باروري و فراواني بوده‌اند)، طرح‌هاي هندسي (شامل ساده‌ترين طرح‌ها تا پيچيده‌ترين طرح‌ها) و خطاطي (از دوران اسلامي به بعد) اين 3 مضمون را تشکيل مي‌دهند.

آجرکاري، کاشي‌کاري، گچبري، حجاري، شيشه و آئينه‌کاري، درودگري و هنرهاي چوبي، هنرهاي فلزي، نقاشي و پارچه اين کاربري‌ها را شامل مي‌شود.

رواج تزئينات معماري سنتي ايران در کشورهاي عربي

يک کارشناس ارشد صنايع دستي در خصوص شرايط کنوني تزئينات معماري در کشور مي‌گويد: تزئينات وابسته به معماري ايران امروزه در بسياري از کشورهاي عربي مورد استقبال قرار مي‌گيرد حال آن که کاربرد اين نوع تزئينات در معماري داخلي کمرنگ شده است.

محبوبه توکلي معتقد است که در حوزه استفاده از چوب در تزئينات معماري کاربري‌ها در مقايسه با گذشته بسيار کاهش يافته و بخشي از رشته‌هاي صنايع دستي مرتبط با چوب که در تزئينات معماري کاربرد دارد، رو به فراموشي مي‌رود.

وي با بيان اين که نسل جوان چندان تمايلي به يادگيري تزئينات وابسته به معماري سنتي ندارند، ادامه مي‌دهد: امروزه از اين هنرها تنها در مرمت آثار و بناهاي تاريخي و اماکن مذهبي استفاده مي‌شود.

اين کارشناس ارشد صنايع دستي بر کاربردهاي المان‌هاي صنايع دستي در طرح توسعه ساختمان‌ها، فضاهاي اداري و دانشگاه‌ها تأکيد مي‌کند و يادآور مي‌شود: تزئينات وابسته به معماري سنتي حتي مي‌تواند زينت بخش ايستگاه‌هاي مترو شود.

وي خاطرنشان مي‌کند: نبايد اجازه داد که معماري سنتي که بخشي از هويت اصيل و اسلامي ما را در دل خود جاي داده، منسوخ شود.

112/






انتهای پیام/

کد خبر 139103169