زهرا عقلمند - 113 سال از زمانی که مظفرالدین شاه امتیاز انحصاری و دائمی حفاری و برداشت عتیقه را به دولت فرانسه واگذار کرد می‌گذرد، شاه قجری بر اساس این قرارداد بخش عظیمی از تاریخ تمدن ایران را در ازای گرفتن سکه های طلا و نقره به باد داد!  برای مردم آن دوران که نان شب از هر واجبی برایشان واجب تر بود به تاراج رفتن کوزه های شکسته و اشیای کهنه ارزش فکر کردن هم نداشت چه رسد به راهپیمایی و اعتراض مدنی!

مسئله مشخص است، فهم مردم در آن زمان نسبت به فرهنگ و تمدن چقدر بود؟ یک سوال کلی که ما هم فقط به یک جواب کلی بسنده می کنیم، بر اساس شنیده ها، دیده ها و عقل و منطق، مردم 100 سال پیش نسبت به تاریخ و فرهنگ و به ویژه میراث فرهنگی درک درست و قابل قبولی نداشتند، البته در این میان بودند جامعه‌ی روشنفکری که از سطح فکری بالاتری نسبت به مردم عامه برخوردار بودند اما تعداد این افراد آنقدر کم بود که صدای اعتراضشان به جایی نمی رسید.

رابطه میان قراردادی که مظفرالدین شاه با فرانسوی‌ها امضا کرد و درک مردم آن زمان از میراث فرهنگی، فرآیندی غیر قابل قبول اما منطقی است، مردمی که میراث فرهنگی را نمی شناختند و شاهی که میراث را می فروخت تا سکه‌های بیشتری بگیرد.
\n
 

 اما امروز ما در 113 سال بعد از آن اتفاقات زندگی می‌کنیم، می دانیم میراث فرهنگی چیست یا به تعبیری درست تر می دانیم میراث فرهنگی چیستی و کیستی ماست، می دانیم باید از هر چه  که بعد از سال‌ها به یغما رفتن و تخریب شدن باقی مانده حفاظت کنیم و بالاخره می دانیم که وقتی یک اثر تاریخی پس از چندین سال مشقت در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده، نباید به خاطر ساختن برج آن را در خطر خروج از این فهرست قرار دهیم؟!!!! این رابطه معکوس بین دورانی که در آن قرار داریم و درک میراث فرهنگی و تاریخی به طور حتم منطقی و قابل قبول نیست، در دنیایی که کشورها با جعل و گاهی دزدیدن میراث فرهنگی به دنبال ساختن پیشینه‌ی تاریخی غنی برای خود هستند جلوگیری از معرفی جهانی آثار تاریخی چه معنایی می تواند داشته باشد جز بی اهمیت دانستن هویت ملی؟

این زبان حال کاخ گلستان، میدان  نقش جهان و بسیاری دیگر از آثار تاریخی و فرهنگی کشوری است که مردم تمام دنیا در بزرگترین و معروف ترین موزه ها با غنای تمدنش آشنا می شوند، اما اینجا در مرکز ایران زمین وضعیتی متفاوت با آنچه باید باشد هست، دغدغه میراث فرهنگی به بهای ساختن مجتمع تجاری از بین می‌رود و تمام معادلات ارتباط بین درک، میراث فرهنگی، قرن 21، حفظ هویت و داشته های تاریخی دگرگون می‌شود.

جدال نابرابری که میان میراث فرهنگی و پول، این ابرقدرت بی رقیب، درگرفته مثل هیزمی است که آتش آن گریبان خودمان را می‌گیرد و بس، وضعیت سفید نیست حتی زرد هم نیست، نزدیک قرمز است و زنگ هشدار برای افرادی که پا بر روی داشته های تاریخی می گذارند تا 10 برجشان را به عدد 11 برسانند به صدا درآمده است.

کم نیستند کسانی که راه مظفرالدین شاه را در نادیده گرفتن تاریخ و تمدن ادامه می دهند، پول می دهند و میراث فرهنگی را می‌خرند، می‌فروشند، تخریب می‌کنند و یا از کشور خارج می‌کنند، اما از یاد نبریم که یک تفاوت عمیق میان مظفرالدین شاه امروز با آنکه 113 سال پیش زندگی می‌کرده وجود دارد و آن درک و فهمی است که این دارد و آن نداشت.

انتهای پیام/

کد خبر 139207262