بهگزارش میراثآریا بهنقل از روابطعمومی ادارهکل میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری گیلان، موضوع این نمایشِ میدانیِ شادیبخش دعوای «غول» و «پیربابو» بر سر «نازخانم» است که به کشتی بین این دو میانجامد. غول مظهر سیاهی و زمستان است و پیربابو نماد باغبانی و عرضه عروس گلها به طبیعت و مردم است.
در این کشتی، غول پیروز میشود و همراه نازخانم رقصکنان بازی را بهپایان میبرد. سایر اعضای این نمایش عبارتاند از فانوسدار، بارکش، نوازنده و کاسخانم.
برای اجرای نقش غول، چهره جوان تنومندی را با پودر زغال یا دوده سیاه میکنند و کلاه مقوایی، کلش یا کاغذ عجیبوغریبی سرش میگذارند. در برخی از آبادیها و روستاها نیز دو شاخ گاو بر سرش و ریش انبوه سیاهی بر چهرهاش میبندند. چند جارو بهعنوان دم بر پشت شلوارش و دستهای بزرگ ساقه خشکشده شالی (کولوش) بر پشت و شکم و سینه او و چند زنگ بزرگ آفتابهای و زنگوله بر کمر، پا و لباسش میآویزند و او را بههیئت وحشتناکی درمیآورند.
زمان برگزاری نمایش در روستاهای مختلف با هم متفاوت است و بهطور تقریبی بین یک هفته تا یک ماه طول میکشد و از حدود نیمه دوم اسفندماه شروع میشود. گروه نمایش پس از غروب آفتاب از خانهای به خانه دیگر میروند و در حیاط و فضای باز جلوی هر خانه برنامه خود را اجرا میکنند و در هر خانهای که این نمایش شادیبخش را اجرا کنند، کولبارچی از صاحبخانه (خانهخواه) هدایایی مثل برنج، تخممرغ، شیرینی و گاهی هم پول طلب میکنند.
عروسگوله را گروه نمایشی سیار بهصورت میدانی اجرا میکنند. امروزه این آیین باشکوه فقط در محدودی از نقاط روستایی، بهویژه نواحی کوهستانی گیلان، برپا میشود.
فرامرز طالبی در کتاب «تئاتر در گیلان» نوشته است: «قدمت عروس گوله به گذشتههای بسیار دور میرسد. این نمایش در هر منطقه از گیلان با حفظ چهارچوب اولیه نمایش از بداهههای بومی نیز برخوردار بوده است.»
انتهای پیام/