این خانه‌ها هویت شهرند

«خطِ کیست؟» روی کاشی نام «احمدرضا احمدی» با رنگ فیروزه‌ای نقش شده «به خط استاد امیراحمد فلسفی». شاعر روی کاشی دست می‌کشد و با چشمان نیمه‌باز نگاه می‌کند: «عجب زیباست.»

به‌گزارش میراث‌آریا به‌نقل از روزنامه شهروند (پنجشنبه 26 مرداد 1396)، دوازدهمین «کاشی ماندگار» دست به دست می‌چرخد. صدای «دریل» گفت‌وگو را قطع می‌کند و روی دیوار جلوی خانه قاب می‌شود. بعد از این هر کس پا به اینجا بگذارد، می‌داند در هیاهوی این کوچه یکی از شاعران نامدار زندگی می‌کند و در خلوت این خانه شعر می‌نویسد.

در همین چند روز نزدیک به ١٠ خانه شهر تهران پلاک گرفته‌اند و ماندگار شده‌اند و دیروز نوبت پنج تای دیگر رسید، خانه‌هایی که «هویت شهر» به‌حساب می‌آیند. به‌جز شخصیت‌های شناخته‌شده فرهنگی تهران، در روزها و هفته‌های پیش رو چند خانه در استان‌های دیگر هم به «کاشی ماندگار» آذین خواهد شد.

سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری از اردیبهشت‌ماه این کار را آغاز کرده و از همه خواسته چهره‌های فرهنگی را معرفی کنند.

«حسنش در این است که وقتی فکر کردیم، دیدیم آن‌قدر شخصیت فرهنگی داریم که شاید هر کوچه این شهر بتواند یک پلاک داشته باشد و این پلاک‌ها به محله‌ها هویت بدهند.»

پوریا سوری، مدیرکل روابط‌عمومی و اطلاع‌رسانی سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری، که همراه گروهی از سازمان میراث‌فرهنگی پیگیر اجرای طرح «کاشی ماندگار» شده، این‌طور می‌گوید.

از وقتی نصب کاشی‌ها شروع شده، شانزده خانه پلاک گرفته‌اند. دیروز در مراسم ساده‌ای خانه‌های احمدرضا احمدی شاعر، ابراهیم حقیقی طراح گرافیک، قیصر امین‌پور شاعر معاصر، شهریار عدل باستان‌شناس و محمد محیط‌طباطبایی پژوهشگر و ادیب پلاک گرفتند. سازمان میراث‌فرهنگی بنا کرده تا آخر‌ سال شمار خانه‌هایی با «کاشی ماندگار» را به ٥٠ برساند.

خانه‌ای در بلوار گیتی

خانه از کتاب پر است، میز، طاقچه، کنسول، همه جا. احمدرضا احمدی و همسرش شهره حیدری از‌ سال ١٣٦٦ در این خانه در بلوار گیتی زندگی می‌کنند. «خانه پدرزنم این‌جا بود، خواستیم نزدیک او باشیم. من توی همین خانه سکته کردم. بچه‌ام همین جا مدرسه رفته. از ٥٠ روز پیش که پای شهره شکست، من هم افسرده شدم. اتفاقات بد و خوب زیادی در این خانه افتاده. » پیداست کسی دل و دماغ پاک کردن گردوخاک آینه را نداشته. در طبقه پنجم همین ساختمان کامران شیردل (کارگردان، مستندساز و مترجم) زندگی می‌کند.پیرمرد شاعر تازه باتری توی قلبش کار گذاشته. حوصله شعرخواندن هم ندارد. «خیلی غمگینم. همسرم که بیمار شد، تمام مدار خانه به هم ریخت. من همیشه عاشق زن و بچه‌ام بوده‌ام و شهره که این‌طور شد غمگین‌تر شدم. »

بعد می‌گوید: «خیلی‌ها به این خانه رفت و آمد داشته‌اند، نویسنده‌ها، شاعرها، مطبوعاتی‌ها. مسعود کیمیایی، محمود دولت‌آبادی، محمدعلی سپانلو، آیدین آغداشلو. . . » کاشی را نگاه می‌کند که «خوبی‌اش در این است که فقط تهران نیست و شهرستان‌ها هم در طرح آمده‌اند. » از میان چهره‌های سرآمد عرصه‌های فکری، هنری و فرهنگی که توانسته‌اند سنتی را ادامه بدهند و بدعتی بگذارند، فهرستی ٥٠ نفره انتخاب شده که نام هنرمندان بومی هم در آن آمده؛ مثل مهتاب نوروزی، مشهورترین سوزن‌دوز بلوچستان و شیرمحمد اسپندار، دونلی نواز اهل بمپور (سیستان‌وبلوچستان).

سوری می‌گوید: «بعد از این کسانی که در این برج رفت و آمد می‌کنند، حتی اگر شما را نشناسند، آرام آرام با این پلاک ارتباط می‌گیرند و اگر جایی اسم احمدرضا احمدی را ببینند می‌گویند او همسایه ماست. یا ممکن است دنبالش بروند و درباره‌اش بیشتر اطلاعات پیدا کنند. » او اینها را می‌گوید و بعد توضیح می‌دهد که «بعد از مدتی یک نقشه فرهنگی از شهر درست می‌شود و می‌توان یک تور فرهنگی گذاشت که هرکدام از شخصیت‌های تأثیرگذار هر محله کجا زندگی می‌کرده‌اند. سازمان میراث‌فرهنگی از هر استان درخواست کرده ٥ شخصیت را معرفی کنند. چند وقت دیگر بزرگان سینما مثل علی حاتمی و انتظامی هم به این فهرست اضافه می‌شوند.

خانه‌ای در خیابان شهیدی

خانه‌ای دیگر در خیابان شهیدی و نوبت کاشی سیزدهم. ابراهیم حقیقی، از چهره‌های شناخته شده گرافیک معاصر ایران از ‌سال ١٣٦٨ در این خانه زندگی کرده. محل کار گرافیکش در این سال‌ها بارها عوض شده اما تمام کارهای نقاشی و نمایشگاهی‌اش در همین خانه نگهداری می‌شود و به همین خاطر این خانه برایش ارزش دارد.

خانه برای او «وقتی معنا پیدا می‌کند که در آن یک زندگی جریان داشته باشد. » وگرنه هر چهار دیواری که خانه نیست: «خانه در مفهوم معماری ایرانی دارای منزلتی است. در زبان فارسی لغات زیادی پسوند خانه را به خود گرفته‌اند. خانه آنجاست که در آن احساس آرامش می‌کنی. آنجاست که خلوت آدم شکل می‌گیرد و فکر می‌کند که حالا چه اثری می‌خواهد تولید کند.»

کاشی را به دیوار می‌زنند و صدای دریل وسط حرف‌هایش می‌پیچد. حقیقی می‌گوید: «کسانی که در حوزه‌های مختلف فرهنگی کار کرده‌اند نباید از یاد بروند. از قدیم این‌طور بود. همیشه کوچه‌هایی هستند که هر چه نام جدید به آن می‌دهند بازهم مردم آن را نام قدیم و معروفش می‌شناسند، نام افرادی که خدمت خاصی کرده‌اند. این یک رفتار جمعی تفکر شده شهری است.»

او قصه خانه را تعریف می‌کند که آن زمان پسرش یک‌ساله بود و پول زیادی نداشتند و گشتند و گشتند تا یکی از واحدهای این خانه را پیدا کردند که حیاط و باغچه کوچکی دارد. «تمام تهران پر از آپارتمان شده و فضای باز ندارد. » خاطرات این خانه و رفت و آمد آدم‌های شناخته شده به آن کم نبوده. همین چند روز پیش کاشی ماندگاری بر سر در خانه عباس کیارستمی، کارگردان شناخته شده، که بیشتر از یک‌سال از مرگ او می‌گذرد، نصب شد.

کیارستمی آخرین کسی است که خاطره‌اش در این خانه در ذهن ابراهیم حقیقی مانده. «کاشی خانه او را که دیدم یادش افتادم و رفتم عکس‌هایی که داشتیم را نگاه کردم. » بعد می‌خندد و خاطره‌ای تعریف می‌کند از ‌سال ١٩٩٧ وقتی جایزه نخل طلای کن را برای فیلم «طعم گیلاس» گرفت: «شب خاطره‌انگیزی بود. وقتی عباس به ایران برگشت من و دوستان جمع شدیم و یک کار بامزه کردیم. مثل این پارچه‌نویسی‌هایی که درست می‌کنند و خوشامد می‌نویسند. روی پارچه نوشتیم: بازگشت شما را به وطن تبریک می‌گوییم و پارچه نوشته را بالای در زدیم. وقتی آمد برایش حیرت‌انگیز بود و خیلی خندید. نوشته را آوردیم پایین و رویش امضا کردیم بهرام دبیری، سیمین اکرامی و دکتر زرین کلک. آن پارچه توی صندوقی در خانه شان است. باید بگویم بهمن (پسرش) بیاوردش.»

او طرح کاشی ماندگار را قدرشناسی از کسانی می‌داند که برای فرهنگ کاری کرده‌اند: «با این کار در شهر، این معنا در ذهن ما روشن می‌شود که شهر فقط در اختیار برج سازها و بساز بفروش‌ها نیست. بلای عجیب و غریبی بر سر تهران آمده و بازسازی‌ها دارد هویت آن را از بین می‌برد. اما این میان کارهایی شبیه پلاک زدن به خانه آدم‌هایی که مردم می‌شناسند، نشان می‌دهد که کالبد شهر زنده است و باید حفاظتش کرد. آدم‌های زنده هم میراث‌فرهنگی هر محله‌اند و باید حفاظت شوند.»

خانه‌ای رو به روی امامزاده جعفر

قیصر امین‌پور از‌ سال ٧٧ تا ٨٤ در این خانه زندگی کرد؛ رو به روی امامزاده جعفر و حمیده خاتون. آیه دخترش چیز زیادی از خانه خاطرش نیست. آن‌ها تا زمانی که قیصر در این خانه زنده بود، ماندند و بعد رفتند. برای مراسم نصب کاشی ماندگار این خانه، احمد مسجدجامعی عضو شورای شهر تهران هم آمده است. به جز این خانه، برای خانه‌ای در گتوند که محل تولد این شاعر بوده هم کاشی طراحی شده و سازمان میراث‌فرهنگی آن را به خوزستان فرستاده است. مسجدجامعی می‌گوید: «کاش زمان زنده بودن این افراد نشانی آن‌ها معلوم بود. تا قبل از اینکه قیصر امین‌پور فوت کند، کمتر کسی می‌دانست که خانه او این‌جا رو به روی امامزاده است.» او که قبل از این در جریان نصب کاشی‌های ماندگار بوده، نمونه‌های مشابه این کار را مثال می‌زند: «پیش از این برای میرزا رضای کلهر چنین کاری کرده بودند. اما فرقش این است که حالا بزرگانی که در قید حیات هستند، هم شناسایی می‌شوند و این نوآورانه است. ما معمولا بعد از مرگ پیشنهاد می‌کنیم.»

مسجدجامعی به نحوه نامگذاری شورای شهر اشاره می‌کند و می‌گوید: «زمانی ما چند صد بنا را در تهران شناسایی کردیم سازمان زیباسازی شهرسازی برایش تابلو زد. خیلی از این بناها به افراد مختلفی منتسب بودند اما بعضی تابلو‌ها آسیب دیدند. مدتی پیش از آن هم انجمن آثار و مفاخر چنین کاری کرد. در تهران سابقه دارد چنین کاری. فضای عمومی هم باید پشتیبانی کند یعنی حساس شود که این تابلو کنده نشود.»

مسجدجامعی می‌گوید این درست که هرکدام از شخصیت‌های فرهنگی که خانه شان پلاک خورده، تخصص خودشان را دارند اما «آن‌ها شخصیت‌هایی اجتماعی هستند چون آثارشان بروز اجتماعی داشته و دیگر دوره‌ای نیست که کسی در خلوت بماند.»

او تعریف می‌کندکه «در شورای شهر یک‌بار پیشنهاد دادیم که اسم کسی را روی کوچه‌ای بگذارند و همه اعتراض کردند و گفتند او هنوز زنده است و نمی‌شود.» تهران از نگاه مسجد جامعی شهر مهمی است که آدم‌های تأثیرگذار اهمیتش را بالاتر می‌برد. به گفته رئیس پیشین شورای شهر تهران، این شهر ٤‌هزار فرد شناخته شده و تأثیرگذار دارد؛ افرادی که هم فرهنگی بوده‌اند و هم از اصناف.

*. گزارش از مهتاب جودکی
**. شهروند، شماره 1200، پنجشنبه 26 مرداد 1396

انتهای پیام/

کد خبر 1396052829