یزد ، ثبت جهانی ، یونسکو ، شهر خشتی ، تاریخ و معماری ، تاریخی از معماری و ... ! اینها کلماتی است که که این ایام از سوی سه طیف متولیان امر، رسانههای دیداری و شنیداری، مکتوب و مردم به گوشمان میرسد لکن معنای نهفته در پسِ کلمه ثبت جهانی با شنیدن آن به سرعت نور به ذهن متبادر میشود که از پیِ آن تکالیف مستتر نمود مییابد چرا که بر این امر چند فرض مترتب است.
اولین موضوع که پس از شنیدن لفظ ثبت جهانی در ذهن تداعی میشود زحمت متولیان این حوزه در اثبات این امر است بر این منوال قطع به یقین تقدیر و ستایش از فعالان این حوزه - و بخصوص این مورد مصداقی – نماد ارجگذاری بر پایه آموزههای دینی و عرفی تعریف میشود که بیان این روند خود حدیث مفصلی است و مجال دیگری میطلبد لکن، نگارنده را این باور است که با ثبت جهانی این شهر نه تنها وظیفه متولیان آن پایان نمییابد بلکه کم هم نخواهد شد و صد البته صد چندان میشود، زمانی که حساسیت حریم شهر و حرمت معماری آن به ثبت جهان میرسد و نگاه عالَم و عالمیان را بدان معطوف میکند لذا تأمل این مهم ضروری است که بازبینی و بازنگری سیاست تقنینی در قانون جدید پس از ثبت جهانی باید متوجه کاهش هزینههای انسانی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تعریف شود.
برای اجرایی شدن و تحقق این سیاست باید تمامی حوزههای نهادها و سازمانهای متولی مشارکت فعال و موثر داشته باشند که بر این اساس پس از ریلگذاری مناسب برای حرکت به سمت اجرایی شدن و تحقق سیاستهای تعیینی باید با حمایتهای گسترده ، تصویب بودجه لازم، رفع موانع موجود و... تاثیرگذاری بیشتری صورت پذیرد و با مروری اجمالی بر سیاستهای گذشته باید توجه داشت که اجرای برخی سیاستها با شرایط کنونی سازگاری ندارند و نیز موجب بروز مشکلات دیگری خواهد شد لذا ضرورت دارد در قالب سیاستهای جدید مورد بررسی قرار گیرند.
از آنجایی که مسئولیت اجتماعی با ماهیت اخلاقی آن و پاسخگویی اجتماعی با نامشخص بودن حدود و ثغور خود نمیتوانند به عنوان عواملی موثر در راه حفظ مصالح جامعه در مقابل یک رویداد یا موضوع عمل کنند باید در این میان به نقش نظمآفرین متوسل شد، در عصر ما تقریباً در تمام کشورها باید مرجعی نظمدهنده برای تحقق مسئولیت اجتماعی سازمانها وارد عمل شود تا بتواند با ترسیم راهکار متناسب، راهنمای عمل شود، نظر به اینکه سازمانها تاثیر عمدهای بر سیستم اجتماعی دارند، باید طوری عمل کنند که در اثر آن به جامعه زیانی نرسد، لذا پس از ثبت جهانی شهر خشتهای تاریخیِ یزد تکالیف اجتماعیاداری جدیدی برای هر سازمان طبق وظایف آن ، تعریف میشود و سازمان باید یک خط کلی را در رابطه به مسائل و حریم این شهر ثبت جهانی شده تعیین کند، پاسخی که نیاز اجتماعی را تأمین کند.
سازمانهایی که سیاست درست را برگزینند در واقع به تعهدات قانونی خود عمل میکنند، و هم به تعهدات اخلاقی و همچنین اجابت قانون پایینترین حد مفروضی است که سازمانی میتواند در حوزه انجام رسالت خود داشته باشد قوانین حاکم بر جامعه بیانگر مقررات زندگی اجتماعی آن است، و از همین رهگذر است که یک درک عمومی از آنچه که جامعه از افراد، سازمانها و نهادهای اجتماعی انتظار دارد لذا متولی نظم هنده در سیالیت و روانی ارتباطات سازمانی جلوهگر خواهد شد .
وظیفه شهروندی مفهومی است که با مسئولیت و مسئولیت پذیری آحاد جامعه همراه است. در جامعه شهروندی دریافت شده است که بی مسئولیتی انسانهای پیرامونی، جامعه را در مسیر پرنَوَسانی قرار میدهد به زعم برخی، مفهوم شهروندی را میتوان در مجموع جزو مفاهیم جدیدی دانست که با زندگی برخاسته از تجدد فرهنگ انسان اجتماعی درهم آمیخته است بر این منوال در شهر ثبت جهانی شده دو نوع مراوده در تعامل بین شهروندان با شهرشان متصور خواهد بود: حقوق نشأت گرفته از این ثبت بر وضعیت زندگی شهروندان و تکالیف ناشی از این جهانی شدن .
ارتقای آگاهی شهروندان از مصادیق حقوق شهروندی در جامعه است و شهروندی محصول و محمل تعهد و مسئولیتپذیری عناصر مختلف است صرف نگاه طلبکارانه به شهروندان این شهر و یا فرم نگاه انحصارگرایانه شهروندان به شهر خود معضلی است بس مشکل آفرین در حوزه فرهنگ این مرز و بوم ، لذا بهرهگیری از امر آموزش در این وادی ضروری است تا بدین عنوان ارتقای سطح فرهنگ این شهر به همراه ارتقای جایگاه آن نمود یابد – که صدالبته انشاءالله چنین هست _ و تدوین برنامهریزی جامع برای آگاهیسازی در زمینههای مختلف حقوق، وظایف و شاًن شهروندی افراد جامعه به همراه شناسایی موانع، منابع، و اولویتبندی خواستههای گروههای مختلف جامعه و تأمین آن از مبادی ذیربط برای نهادینه کردن حقوق و وظایف شهروندی در عرصه عمومی و خصوصی میتواند این مهم را هم ؛ ثمر باشد.
حال با این نگاه زیبایی شنیدن کلمات ذیل نمایانتر میشود: یزد ، ثبت جهانی ، یونسکو ، شهر خشتی ، تاریخ و معماری ، تاریخی از معماری.
*رئیس اداره امور فرهنگی
انتهای پیام/