«مهمان پیری شدم در دیار بکر که مال فراوان داشت و فرزندی خوبروی. شبی حکایت کرد مرا به عمر خویش بهجز این فرزند نبوده است. درختی درین وادی زیارتگاه است که مردمان به حاجت خواستن آنجا روند. شبهای دراز در آن پای درخت بر حق نالیدهام تا مرا این فرزند بخشیده است.
(اما من) شنیدم که (آن) پسر با رفیقان آهسته همی گفت: چه بودی گر من آن درخت بدانستمی کجاست تا دعا کردمی و پدر بمردی.
خواجه شادیکنان که پسرم عاقل است و پسر طعنهزنان که پدرم فرتوت.»
پدری در قالب بازاری کهن و ارزشمند که دعاکنان بار هویت، فرهنگ، اقتصاد و در یک کلام، جانمایه شهر را به دوش کشیده و آنرا به فرزند ایام که همانا اکنون و امروز است سپرده تا پاسدار آن باشد و مروج ارکان، نعمات و بزرگی های آن اما فرزند دوران نه تنها قدردان آن نیست بلکه به طرق مختلف رسم ناسپاسی را به جا میآورد.
امروز مجموعه تاریخی بازار اراک ازسوی ادارهکل میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان مرکزی از چهار جبهه در حال مرمت است اما با توجه به وضعیت اضطراری بازار و فرا رسیدن فصل بارندگی، این میزان مرمت کافی نیست. اگر همین میزان اقدامات را به پنج برابر وضعیت موجود رسانیم قطع به یقین میتوان در مدت زمان کوتاهی، تمام بازار را مرمت، سراهای آن را احیا و کارکردهای فراموش شده آن را دوباره رونق بخشید. اما در وضعیت موجود،پنج برابر کردن این اقدامات تنها در یک صورت ممکن است و آن انجام وظیفه مفید پنج دستگاه و نهاد دخیل در وضعیت و آینده این مجموعه تاریخی است.
ادارهکل میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری مرکزی، ادارهکل اوقاف، شهرداری اراک، ادارهکل راه و شهرسازی و هیئت امنا و کسبه بازار، دستگاهها و نهادهایی هستند که هریک در این میان نقشی مشخص در حفظ و مرمت بازار دارند اما رصد اقدامات چند ساله گذشته پنج دستگاه و نهاد نامبرده حاکی از آن است که در این میان تنها ادارهکل میراثفرهنگی است که در چارچوب وظایف خود بهصورت مرتب عمل کرده و جالب آنکه همواره در مظان بیشترین انتقادها و گاها فشارها بوده است. البته انتقادها همواره از بن مایه دلسوزی و عِرق نسبت به این میراث اجدادی بوده و همواره هدایتگر عرصه مدیریتی اما در این میان لازم است دستگاهها و نهادهای دیگر نیز وظایف خود را انجام دهند.
ادارهکل اوقاف استان مرکزی بهعنوان مالک بخش عمدهای از بازار، شهرداری بهعنوان مدیریت شهری، ادارهکل راه و شهرسازی بهعنوان متولی بافتهای فرسوده و تاریخی و هیئت امنا بازار بهعنوان کسبهای که رزق و روزی خود را از بازار میبرند در کنار ادارهکل میراثفرهنگی بهعنوان متولی حفظ بناهای تاریخی، هر یک وظایفی ذاتی و مشخص دارند که میبایست برای این رگ هویتی و اقتصادی شهر انجام دهند.
در سال 92 طرحی تحت عنوان «طرح جامع مرمت بازار اراک» تهیه و تصویب شد که وظایف هریک از دستگاهها را مشخص میکرد و بنا بر آن بود تا طی مدت زمان معین و با صرف مبلغی قریب به 22میلیارد تومان کل این مجموعه مرمت و احیا شود تا مراحل ثبت جهانی آن طی شود که متأسفانه در مدت زمان گذشته این تنها ادارهکل میراثفرهنگی استان بود که به وظایف خود عمل کرد اما از آن جایی که این طرح به یک هم پوشانی اجرایی، اعتباری و مدیریتی نیاز داشت، همواره از چند جهت لنگ میزد و هیچگاه عاقبت خیری نداشت.
در سال 96 مبلغ 20میلیارد ریال ازسوی سازمان میراثفرهنگی برای مرمت بازار در نظر گرفته شد که اگر در این میان ارکان مذکور دیگر نیز هر کدام تنها همین میزان بودجه را بهصورت سالانه در نظر گرفته بودند، طی 2 سال مرمت کل بازار صورت میگرفت و مقدمات ثبت جهانی آن صورت میگرفت و از آن مهمتر آنکه امروز شاهد این وضعیت اسفناک بازار نبودیم.
با حسابی ساده میتوان دریافت که اگر برآورد اجرای آن طرح در سال 92 مبلغ 22میلیارد تومان بوده امروز بودجه بسیار بیشتری را باید برای این مهم صرف کرد چراکه وضعیت اقتصاد در این سالها تغییراتی را داشته و مهمتر آنکه در همین 4 سالِ غفلت، وضعیت بازار بغرنجتر شده است.
گرچه باید متذکر شد که در این سالها شهرداری اراک خرده اقداماتی را در خصوص حفظ وضعیت موجود انجام داده اما این درد را با درمانی کوتاهمدت دوا نیست و بیش از هر چیز امروز به انجام رسالت اجتماعی دستگاهها و نهادها دخیل نیاز داریم تا بتوانیم قدردان این پدر پیر شهر باشیم در غیر اینصورت به گفته سعدی همان فرزندی خواهیم بود که سپاسگزار این پیر فرتوت نبوده و ناشکری به جا آوردهایم.
آنطور که در گذشته نیز عنوان کردم درج این خطوط به قلم نگارنده صرفاً دغدغهای مدیریتی نبوده و نخواهد بود، بلکه وصف دلهرههای سازمانی است که با توجه به داشتههای اندکش نگرانیهای فراوانی را با خود بر دوش میکشد.
* مدیرکل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان مرکزی
انتهای پیام/