بهگزارش میراثآریا بهنقل از روابطعمومی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری، سیدمهدی موسوی کوهپر، باستانشناس روز گذشته دوشنبه 23 بهمن 96 در پنجمین نشست علمی گروه میراث طبیعی با عنوان میراثطبیعی و باستانشناسی به بررسی نوع نگاه به طبیعت و میراث طبیعی در اقوام مختلف فرهنگی ایران باستان پرداخت.
او گفت: «هر عملی که از انسان سر میزند از یک ایدئولوژی و اندیشه نشأت گرفته است، در واقع عملکرد انسان تحت تاثیر بستر فرهنگی قرار دارد که در آن رشد کرده است، بنابراین اگر بتوانیم انسان عاقل و آگاهی را پرورش بدهیم بهطور حتم نوع پرورش، در عملکرد او تأثیرگذار خواهد بود. انسان ایرانی در طول تاریخ نوعی رابطه تعاملی بسیار دوستانه با طبیعت برقرار میکرد به عبارت دیگر او با طبیعت تعامل میکرد و نه تقابل.»
او با اشاره به سه مرحله موجود در رابطه انسان با طبیعت گفت: «نخست زمانی است که طبیعت حاکم بوده و انسان به دنبال راهی برای تعامل با طبیعت میگشت، دوم دوره همزیستی مسالمتآمیز که انسان با طبیعت به تعامل میرسد و مرحله سوم زمان استیلای انسان بر طبیعت است.»
موسوی کوهپر با بیان این نکته که در حال حاضر انسان بر طبیعت استیلا پیدا کرده است، آلودگی هوا، آسیب لایه ازن، گرم شدن زمین و به هم خوردن وضعیت جوی در جهان را ناشی از به هم خوردن نظم و تعادل ناشی از یک زیست منطقی دانست.
تأکید اسطورههای ایرانی بر تعامل با طبیعت
او در ادامه نحوه تعامل انسان ایرانی با طبیعت را توضیح داد و گفت: «مجموعه اسطورههای خلقشده در ایران پیش از اسلام دارای ماهیت طبیعتگرایانه بوده و به نوعی بهدنبال مهار و تعامل با طبیعت است.»
این باستانشناس با بیان این نکته که دین زرتشت احکام و آداب بسیار والایی در خصوص انسان با آب، طبیعت و عناصر چهارگانه دارد، به شکلگیری نوعی رابطه معقول و الهی با طبیعت در سایه این احکام اشاره کرد و افزود: «انسان ایرانی بهعنوان یک چرخه و با حس احترام با طبیعت رفتار میکرد اما متأسفانه امروز شاهد نگاه های سودجویانه هستیم و انسان به جای این که خود را بخشی از طبیعت بداند خود را مسلط بر عالم هستی میداند.»
او تأکید کرد: «انسان چهارپنجهزار سال پیش، بهرغم این که دانش امروزی را نداشت اما درک کرده بود که اگر طبیعت نباشد او هم نخواهد بود و عملکرد بسیار بهتر و مسالمتآمیزتری با طبیعت داشت، این آگاهی و عملکرد در نتیجه تربیتی بود که انسان در درون طبیعت به دست آورد.»
موسوی کوهپر با اشاره به فاجعه طبیعی که در کلاردشت رخ داده است، گفت: «جایی را که زمانی آن را بهعنوان یک بهشت گمشده میشناختیم امروز به جهنم تبدیل کردهایم چرا که تعریف تعامل انسان و طبیعت به هم خورده است.»
او تصریح کرد: «نگاه حاکم بر ایران قبل از اسلام به دوره اسلامی منتقل و با باورهای اعتقادی ما عجین شده و به همین دلیل در گذشته مردم معتقد بودند نباید آب را نجس کرد چرا که مهریه حضرت فاطمه زهرا(س) است.»
عناصر طبیعی بهعنوان نشانههای الهی
این باستانشناس تصریح کرد: «در قرآن نهتنها به بسیاری از عناصر طبیعی بهعنوان نشانههای الهی اشاره شده بلکه گاهی به آنها قسم خورده میشود.»
او با مطرح کردن این پرسش که چرا امروز بدین گونه عمل کرده و به این مصیبتها دچار شدهایم، گفت: «عامل مهم در این تغییر را باید در نوع تربیت و فرهنگ دانست، اگرچه امروز ادعای دینیتر و انسانیتر بودن داریم اما عمل ما چنین چیزی را نشان نمیدهد.»
موسوی کوهپر با تأکید بر لزوم بازنگری اساسی بین رفتارها و اعتقاداتمان گفت: «رفتار امروز ما از باورها و اعتقاداتمان نشات نگرفته بلکه ناشی از منافع ماست. امروز ما به طبیعت بهعنوان منبعی مینگریم که فقط باید از آن بستانیم نه این که از آن حفاظت کنیم و به آن چیزی بدهیم.»
او با انتقاد از این امر که طبیعت را بهعنوان یک سرمایه و ثروت به کودکان معرفی نکردهایم، گفت: «جشنهای ایرانی ازجمله مهرگان، اسفندگان و... همگی بهصورت هوشمندانهای با طبیعت و زمین در ارتباط هستند.»
باید در نوع نگاه و تربیت خود بازنگری داشته باشیم
این باستانشناس با ابراز تأسف از خشونتورزی به جای تعامل با طبیعت در عصر حاضر، بر لزوم بازنگری در نوع نگاه و تربیت در راستای برقراری رابطه انسانی و معقول بین انسان و طبیعت تأکید کرد.
او با اشاره به ضعفهای موجود در قوانین گفت: «قوانینی که بر حفاظت از محیطزیست و طبیعت تأکید میکنند نیز متأسفانه عملیاتی نمیشوند.»
موسوی کوهپر با انتقاد از این که بسیاری از مسئولان و دستاندرکاران از محیط زیست تحت عنوان محیط ایست نام میبرند، گفت: «اگر کارشناسان محیطزیست نسبت به سدسازی، از بین بردن کوهها و طبیعت و... واکنش نشان میدهند برای پیشگیری از بحرانهایی چون بحران دریاچه ارومیه، آلودگی دریای مازندران و... است.»
او در پایان ریشه بسیاری از دغدغهها و مشکلات حوزه باستانشناسی را در بیتوجهی به موضوع فرهنگ دانست و گفت: «اگر فقط فعالیتهای باستانشناسی صرف انجام دهیم و باستانشناسی را به شکل یک تکنیک و حرفه مورد توجه قرار دهیم و ارتباط آن را با فرهنگ نادیده بگیریم، مشکلساز خواهد بود.»
انتهای پیام/