بهگزارش میراثآریا بهنقل از مرکز روابطعمومی و اطلاعرسانی سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری، کاظم شبنمزاده مدیر پایگاه بافت تاریخی بشرویه امروز شنبه 26 اسفند 96 با بیان این مطلب افزود: «بهطور مثال، تا چند سال پیش تلهموش در خانهها وجود داشته بهطوری که صاحبخانه پس از به دام انداختن موشها، آنها را در صحرا رها میکرده است.»
او گفت: «در بشرویه زمین و بند آبی بوده است به نام زمین و بند گربگی یا گربهای و هنوز هم وجود دارد. درآمد این زمین وقف گربهها بوده است. چنانچه اگر گربهای از خانهای گوشتی میدزدید، صاحب گوشت حق گرفتن گوشتها را نداشت. بلکه خسارت خود را از متولی زمین گربهای میگرفت. حتی حق شرب و قوتِ پرندگان نیز رعایت میشد. در مقابل هر یک از آبانبارها، سنگابی قرار داشت که برای آب خوردن پرندگان استفاده میشد و روی بادگیر ها نیز طشت آبی کار گذاشته میشد تا از آب باران پر شود و پرندگان از آن استفاده کنند.»
شبنمزاده معقتد است، کشاورزان در زمان خرمن کوبی گندمها، مقداری از آنها را برای پرندگان و جانوران روی زمین باقی میگذارند و اینها همه را در شعری که در زمان خرمن کوبی میخواندند، به یادگار گذاشتهاند. رسمی که نه به شکل گذشته اما همچنان با رعایت حقوق حیوانات تا همین امروز ادامه دارد.
بشرویه سرزمین مشاهیر
مدیر پایگاه بافت تاریخی بشرویه در رابطه با تاریخچه این شهر تاریخی نیز گفت: «وجود تپههای باستانی متعلق به دوران پیش از تاریخ و آثاری مانند قلعهدختر یا پلهای ترناو که بسیار درخور توجه هستند، نشان از قدمت بسیار بالای این منطقه باستانی دارد. آبادی رقه در اوایل دوره اسلامی یکی از اماکنی است که ناصرخسرو قبادیانی سیاح معروف از آنجا گذشته و مسجد جامع این شهر، احتمالاً همان مسجدی است که وی از آن نام برده است.»
او ادامه داد: «اما شهر بشرویه احتمالاً در اواخر دوره ایلخانی و با مهاجرت و به هم پیوستن مردم آبادیهای دور و نزدیک در ناحیهای که در آن زمان به گلهحوض مشهور بوده است، شکل گرفته و ساختار شهری خود را نیز در دوره تیموری سامان بخشیده است. چنانکه در کتاب منسوب به تیمور \"منم تیمور جهانگشا\" به صورت یک آرمانشهر، بر اساس اعتقاد و آرمان مردمان آن اداره میشود و حیات معنوی پرباری دارد. به نحوی که تیمور از آن با عنوان \"دار العلم و الامان\" نام میبرد.»
به گفته شبنم زاده، همین پشتوانههای محکم فرهنگی و ریزساختهای شهری موجب شده که در بشرویه بزرگان و دانشمندان گرانمایهای ظهور کنند که از بین آنها میتوان به ملاعبدالله تونی بشروی، حاج آقا سید حسن مجتهد، آقا شیخ علی احمدی خراسانی و دانشمند بزرگ معاصر استاد بدیعالزمان فروزانفر اشاره کرد.
شالوده و بنیاد شهر تاریخی
مدیر بافت تاریخی بشرویه اضافه کرد: «شهر بشرویه در دوران جانشینان تیمور، اوج شکوفایی خود را میگذراند و احتمالاً در همان دوره یا در اوایل دوره صفوی، بارویی بر پیرامون آن کشیده شده، برخی محلات آن مانند میانده نوسازی شده و خود را در هیأت مرکز محله فعال شهری باز مییابند.»
به گفته او، معابر بشرویه در مسیر قناتهایی که از سمت کوه های رقه در جریان است، شکل گرفته و مهمترین معبر قدیمی بافت، کوچه حسینیه رباطی و راسته بازار اصلی بشرویه بودهاست که پس از عبور از میدان اصلی شهر، در جهت غرب ادامه یافته و از شهر خارج می شود. هم اکنون بخش شرقی این محور به که معبر رباطی یا کاجی نامیده می شود که به صورت کامل باقی مانده است.»
دورههای شکلگیری، توسعه و تکامل شهر و محلات آن
شبنمزاده در خصوص دورههای شکل گیری بشرویه نیز گفت: «مهمترین سند کالبدی مدنیت بشرویه از دوران شکل گیری خود، وجود میدانی تقریباً مستطیل شکل در مرکز شهر و در مسیر راسته اصلی بازار قدیم بودهاست که با سند وقفی آن که هنوز موجود است در حکم یک کاروانسرا محسوب میشده است. اما با اجرای مراسم مذهبی اصلی شهر بهعنوان مرکز فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی شناخته میشده که با تخریبهای اساسی و احداث خیابان در دوره پهلوی و ایجاد میدانی جدید در وسط آن پس از انقلاب، به شکل یک میدان کاملاً متفاوت در آمده و تنها یکی از کنج های آن به زحمت قابل تشخیص است.»
به گفته او، در متون تاریخی و اسناد و مدارک مکتوب مطلب روشنی از دلایل شکل گیری بافت شهر بشرویه و سازندگان آن بیان نشده است. اما از روزگار شکوه و ابهت آن در دوره تیموری در قالب کتابی نادقیق (منم تیمور جهانگشا) سخن رفته است که علیرغم عدم استناد کامل، نشان دهنده اهمیت شهر در آن روزگار است.
در مطالعات قدیمی مانند طرح هادی و مستندسازی های اولیه، شهر بشرویه فاقد محلات مشخص و قابل تفکیک و تنها مرکز محله قابل شناسایی، میانده ذکر شده است که در برگیرنده مسجد، مدرسه، آب انبار و حسینیه میانده است، اما میتوان با استفاده از بررسیهای میدان و تطبیق گفتهها با آنچه که از شالودههای اصلی و فرعی شهر استنباط میشود، مراکز تجمع بسیاری در شهر پیدا میشود که شاید بتواند در مورد تکامل هستههای اجتماعی و کالبدی شهر، سرنخهایی به دست دهد.
سیمای کالبدی اخلاق در شهر تاریخی
مدیر بافت تاریخی بشرویه اما به قانونهای نانوشته شهر بشرویه اشاره و افزود: «در بشرویه قانون هایی نانوشته و ناگفته بر اساس وجدان دارد که با هیاهوی شهرنشینی شهرهای بزرگ به کلی متفاوت است. توصیفی که کتاب منم تیمور جهانگشا از این شهر کرده، به همین موضوعات شهادت می دهد که در بشرویه هرگز گزمه و زندان و قاضی وجود نداشته و مردم برای حل مسائل خود به امام جماعت شهر مراجعه و فتوای او را بی چون و چرا میپذیرند.»
او افزود: «بشرویه، دارای ارزشها و سننی است که شاید روزگاری در بسیاری از شهرهای ما وجود داشته است. دود کردن هر روزه اسپند در کنار ورودی خانهها، تعارف کردن گلاب و عطر در مراسم مذهبی و مجالس عزاداری، رفتارهایی است که نه منحصر به مردم ساکن در بافت تاریخی و نه منحصر به مردم بشرویه است. بلکه هنوز هم در لابلای حیات اجتماعی بسیاری از شهرهای ما قابل مشاهده است. اما در بشرویه و خیلی از شهرهای کوچک تاریخی به دلیل دوری از هیاهوی مدرنیزاسیون، نمونه های کاملتری از این سنن قابل مشاهده است. در بشرویه یکی از سنتیترین مراسم عزاداری برای سالار شهیدان در مسجد و حسینیه میانده برگزار میشود که توانسته اند کالبد سنتی خود را حفظ نموده و از رهگذر حفظ فضای کالبدی، فضای اجتماعی و آیینی را نیز حفظ کنند.»
او تاکید کرد: «این کلمات و این توصیفات و اشارات به اخلاقیات مردم بشرویه به هیچ وجه غلو و بزرگنمایی نبوده است. بهطوری که در بشرویه امنیت عمومی و انسجام اخلاقی به حدی بوده که پلههای ورودی پشت بامها (که به علت بافت متراکم و کوچک بودن حیاط های مرکزی اغلب برای استراحت شبانه خانواده مورد استفاده بودهاند) از بیرون خانه و از داخل معبر بوده است و این مورد، لااقل پیامی است که صورت کالبدی پیدا کرده است.»
انتهای پیام/