ایران بهشت ژنتیک گونه‌های گیاهی و جانوری است

رئیس پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری با اشاره به این نکته که یکجانشینی بشر و ذخیره غذایی برای نخستین بار در ایران صورت گرفته است گفت: «به دلیل یک تحول زیست محیطی و وجودی برخی تفاوت‌ها در اقلیم جدید ،جهش های ژنتیکی اتفاق می افتاد و به همین دلیل ایران بهشت جهش ژنتیک گونه‌های گیاهی و جانوری است.»  

به‌گزارش میراث‌آریا به‌نقل از روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، سید محمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری این مطلب را در هشتمین نشست تخصصی \" ایران کجاست، ایرانی کیست\" (مطالعات طرح آمایش سرزمین) در محل سازمان برنامه و بودجه مطرح ساخت.

او با اشاره به این نکته که ما دچار انباشت لایه های بحرانی هستیم از ترافیک تهران مثال زد و گفت: «این ترافیک از یک سو منعکس کننده ویژگی ها و خصوصیات جامعه ایرانی و از سوی دیگر بیماری های این جامعه است هرچند در نگاه نخست بیماریهایی مثل قانون گریزی، حقه بازی، تعدی به حقوق دیگران و غیره را می توان مشاهده کرد.»

او افزود: «در کتاب های راهنمای گردشگران خارجی از ترافیک تهران و رانندگی در جاده های ایران به عنوان دو عامل بسیار خطرناک نام برده شده که نسبت به آنها هشدار داده شده است این در حالی است که هیچ کدام از ساکنان تهران روز خود را با نگرانی نسبت به خطرات جانی ترافیک این شهر آغاز نمی کنند و نگران نیستند که شب به خانه برنگردند.»

بهشتی با اشاره به کشته شدن 8نفر در روز به دلیل تصادف های رانندگی گفت:« احتمالا در نیوریوک و توکیو هم همین تعداد  کشته می شوند و فرق چندانی با هم ندارند در حالی که اگر ناگهان الگوی ترافیکی شهری مثل تورنتو را به تهران منتقل کنیم احتمالا شاهد افزایش بسیار زیاد کشته شده ها خواهیم بود چرا که ما عادت به چنین الگوی ترافیکی نداریم.»

او با مطرح ساختن این پرسش که «چرا با توجه به ترافیک تهران، کشته ها خیلی زیاد نیستند؟»، گفت: «دلیل آن ویژگی های فرهنگی است، در واقع هرچند این ویژگی ها در سایه قرار دارند اما نقش حفظ بقا را ایفا می کنند.»

دیدگاه سیاحان اروپایی نسبت به ایران

رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به این که بعد از دوره صفویه سیاحان زیادی به ایران آمده و سفرنامه نوشته اند ، گفت: «تقریبا همه آنها در یک موضوع با هم مشترک بوده اند و همگی تعجب کرده اند که چرا مردم ایران این سرزمین را برای زندگی خود انتخاب کرده اند.»

او افزود: «از نظر آنها سرزمین ایران قابل زیست نیست و به همین دلیل باعث شکفتگی آنها بوده است. در واقع این سیاحان اروپایی، ایران را با سرزمین خودشان مقایسه می کردند و بنا بر ویژگی های اروپا، ایران سرزمینی غیرقابل زیست شمرده می شود.»

او از دیگر  عواملی که باعث شگفتی سیاحان می شد گفت: «سیاحان وقتی در دوره صفویه به اصفهان رسیدند، از وجود درختان زیاد در این شهر تعجب کردند و در توصیف هایشان این شهر را به جنگل تشبیه کردند.»

بهشتی در توضیح دلیل این شگفتی گفت: «در آن دوران در شهرهای اروپایی درختی وجود نداشت، چون درخت در اروپا به نوعی دشمن زیستگاه های انسانی محسوب می شد اما برعکس در آن دوران در شهرهای ایران مثلا در اصفهان در خانه ای چندین درخت وجود داشت و در خیابان هایی مثل چهارباغ می شد درختان زیادی را دید.»

تلاقی کمربند بیابانی و کمربند کوهستانی در ایران

رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به قرارگیری ایران در کمربند بیابانی جهان گفت: «در سایر نقاط این کمربند مانند صحرای لیبی، بخش هایی از مصر و الجزایر  و صحرای تاکلاماکان آثار زیست و زندگی وجود ندارد.»

او افزود: «در مصر در حاشیه رود نیل می توان آثار زیست را مشاهده کرد یا در نقاط بسیار پراکنده ای که به دلایلی آب وجود دارد.»

او با اشاره به استفاده عربستان از آب های فسیلی اعماق عربستان گفت: «تا قبل از تکنولوژی جدید در بسیاری از این نقاط امکان زیست وجود نداشته است.»

او درباره خصوصیت کمربند بیابانی  گفت: «در این مناطق به راحتی نمی شد تمدن ایجاد کرد چرا که برای به وجود امدن یک تمدن باید امکان زیست دایمی وجود داشته باشد وگرنه در این مناطق تنها به شکل کوچ روی می توان صورتی از زیست انسان را مشاهده کرد.»

به گفته بهشتی، اگر ایران فقط روی کمربند بیابانی واقع بود به سرنوشتی مشابه شمال آفریقا و صحرای تاکلاماکان دچار می شد این در حالی است که ایران در تقاطع کمربند کوهستانی نیز قرار دارد و همین امر وضعیت ایران را متفاوت از سایر نقاط کرده است.

او با اشاره به تلاقی کمربند بیابانی و کمربند کوهستانی در ایران گفت: وجود کوهستان به معنای وجود آب است، در واقع با وجود کوهستان فعل و انفعالاتی زیستی اتفاق می افتد که در سایر کمربند بیابانی وجود ندارد.

بهشتی افزود: «وجود کوهستان در کمربند بیابانی احتمال وقوع سیل، ارتقا کیفیت زمین و ایجاد سفره های زیرزمینی را به وجود می آورد و به همین دلیل وضعیت ایران نسبت به سایر نقاط کمربند بیابانی متفاوت می شود.»

او کوهستان را ناشی از فشار پوسته های زمین به هم دانست و گفت: «صفحه ایران از جوانب مختلف تحت فشار قرار دارد و اصلی ترین فشار از صفحه عربستان و سپس صفحه اروپا و هندوستان است.»

او افزود: «ایران تحت تاثیر این فشارها سالانه 23 میلیمتر و  در یکصد سال 2 متر و 30سانتیمتر فشرده می شود.»

او با تشبیه ایران به چینی فشرده؛ کویرمرکزی، کویر لوت و تا حدودی خوزستان را تنها نقاط سالم آن دانست.

او به وجود گسل های فراوان موجود در ایران اشاره کرد و گفت: «این گسل ها شبیه مثلثی هستند که زاگرس و البرز دو ضلع آن بوده و ضلع دیگر از حوالی بندرعباس تا مشهد امتداد دارد.»

به گفته او، ایران در اثر فعل و انفعالات زمین شناختی مانند زمین شخم خورده ای  است که هر چه در دل داشته را آشکار کرده است و به همین دلیل بسیاری از معادن مثل گل گوهر یا مس سرچشمه در سطح زمین قرار داشته و برداشت می شوند.

سرزمینی که داینامیک است

بهشتی با اشاره به داینامیک بودن سرزمین ایران گفت: «داینامیک بودن ایران تنها به زلزله و مباحث زمین شناختی محدود نیست بلکه در اثر پدید آمدن تقاطع کوهستان و بیابان تقریبا در همه زمینه ها اعم از سیل و خشکسالی و غیره می توان داینامیک بودن ایران را مشاهده کرد.»

او ایران را سرزمینی مستعد دانست و با اشاره به این که همه محیط ها را می توان با توجه به دوگانه منابع و موانع زیستی سنجید گفت: «ایران سرزمینی است که موانع و منابع بالقوه ای دارد.»

او با اشاره به وجود آب در عمق 700متری در عربستان گفت: «این آب بالقوه نیست و بدون تکنولوژی های جدید نمی توان به آن دست یافت اما در ایران منابع گویی پشت پرده نازکی هستند.»

او منابع در ایران را محجوب دانست و گفت: «استعداد های بالقوه در ایران قابل دستیابی هستند و همه منابع و موانع ما پشت حجاب هایی از زمین یا زمان پنهان شده اند.»

رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در ادامه به قیاس زندگی سرزمین های بالقوه با سرزمین های بالفعل پرداخت و گفت: «در سرزمین های بالفعل بشر در پدید آوردن منابع نقشی ندارد و هنر او در به چنگ آوردن است به طور مثال رودخانه نیل در مصر موجود است اما باید بتوانند آب را به بخش های حاشیه رودخانه آورده و کشاورزی کنند.»

او گفت: «در سرزمین های بالقوه، هنر از قوه به فعل در آوردن است که برای این هدف باید بتوان گوهری را که در پس پرده قرار گرفته به جا آور، راه کنار زدن پرده ها را یافت و گوهر را شناخته و ظاهر و قابل بهره برداری کرد.»

او با اشاره به ادبیات گفت: «تقریبا همه ادبیات ما اشاراتی به همین موضوعات و گوهر در پرده و راه های کنار زدن پرده ها است.»

او تاکید کرد: «ما فقط به شرط دستیابی به قدرت از قوه به فعل درآوردن، امکان بقا خواهیم داشت.»

بهشتی گفت: «از آنجا که ما باید در پدید اوردن منبع نقش ایفا کنیم با صورت مساله منبعیت و مانعیت مواجه هستیم به عبارت دیگر حجاب باعث می شود منبع به مانع تبدیل شود و زمانی که حجاب را کنار می زنیم تبدیل به منبع می شود.»

او در ادامه به بادگیرهای شهر یزد اشاره کرد و گفت: «سابقه بادگیر در معماری ایرانی خیلی کهن نیست.»

رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به وجود خانه هایی از زمان سلجوقیان در یزد، یکی از موانع زیست در این سرزمین را وزش باد از روی کویردانست که با خود گردو غبار داشته و گرم بوده است. 

او گفت: «یزدی ها برای مواجه با این مانع خانه هایی ساختند که گویی در برابر باد گارد گرفته و پشت خود را به آن کرده اند به همین دلیل خانه های دوره سلجوقی حیاط های خیلی کوچک و بدنه بلند دارد تا باد بتواند داخل آنها بپیچد.»

او در ادامه به دوره ایلخانی اشاره کرد و گفت: «در این دوران یزدی ها متوجه شدند باد گرم نیست بلکه با تابش آفتاب آزار دهنده می شود و اگر بتوانند آن را به سایه بیاورند خیلی هم مطبوع خواهد شد.»

بهشتی افزود: «در این دوران یک جبهه از خانه که رو به باد بوده است ایوانی با قدی رفیع تر می سازند و سوراخی برای ایجاد کوران در نظر می گیرند و در پایین دری به سمت اتاقی باز می شود که در پشت آن باغچه ای قرار دارد و به این ترتیب کورانی مطبوع و در سایه ایجاد می شود.»

او از ساختن بادگیرهای یزد در دوران تیموری خبر داد و گفت: «در این دوران  بادگیرها، باد را نقاط مختلف خانه هدایت می کنند و جلوی غبارش را هم می گیرند.»

او افزود: «در دوران قاجار بادگیر ها نه تنها استفاده کاربردی داشتند بلکه به مثابه یک نشانه شهری نیز مورد توجه قرار گرفته و نشانه تشخص بوده است.»

کشف حجاب و تصرف جوهری

بهشتی با تاکید بر این که کار ما در محیط مستعد، کشف حجاب و تصرف جوهری است، از باغ ایرانی مثال زد و گفت: «باغ ایرانی محیط طبیعی کشف حجاب شده، ایران است.»

او در ادامه با طرح این پرسش که «در حیات بشر چه چیزهایی موکول از قوه به فعل درآوردن بوده است؟»، گفت: «بیشتر گونه های جانوری اهلی شده در همین محیط اهلی شده اند چون اهلی شدن حیوان یا گیاه به معنی از قوه به فعل درآوردن است و در واقع باید گونه اهلی را از دل گونه وحشی استخراج کرد.»

او با اشاره به این که خرما و برنج در منطقه مکران اهلی شده اند، گفت: «بسیاری از شیوه های کشت مثل پیوند زدن از ابداعات ایرانی ها است.»

او افزود: «کهن ترین معادن فلز جهان در منطقه مستعد ما اتفاق افتاده است به همین دلیل دوره آهن در ایران با این دوره در اروپا بیش از یکهزار سال فاصله دارد.»

بهشتی درباره تولید سفال گفت: «بشر در این دوران موفق شد با حرارت دادن آمیزه ای از آب و خاک، جسم سخت و نفوذ ناپذیری به نام سفال را به وجود آورد به عبارت دیگر انسان با اینکار شروع به دخل و تصرف در چیزهایی مورد نیازش کرد.»

نقش انسان در محیط مستعد

او با تاکید بر این که همه این ها فرایندهای آگاهانه و متناسب با محیط هستند، گفت: «محیط مستعد باعث شده است انسان متوجه شود برای زندگی در طبیعت باید خودش هم نقشی ایفا کند.»

او افزود: «انسان بعد از دستیابی به سفال و اهلی شدن حبوبات متوجه می شود فرایند طولانی پخت باعث به وجود آمدن ماده ای جدید شده که چیزی فراتر از جمع اجزا است و به همین دلیل قوت غالب انسان در این محیط آش است.»

رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: «سفال نیز به همین ترتیب ماده جدیدی است که در نتیجه فعل و انفعال شیمیایی به وجود امده و نمی تواند به حالت نخست برگردد.»

او در ادامه به نان اشاره کرد و به نقل از باستان شناس ها، دو فرایند تولید نان و سفال را مشابه دانست و گفت: «ممکن است یکی از آنها باعث دستیابی به دیگری شده باشد.»

او با بیان این که اصولا فرایند تخمیر نوعی تصرف جوهری است گفت: «هرچیزی که حاصل تخمیر است در محیط مستعد و اغلب در ایران پدید آمده است.»

کیمیاگری در ایران

بهشتی تصرف جوهری را همان کیمیاگری دانست، چیزی که شرق شناس ها آن را تحت عنوان افسانه تبدیل مس به طلا نقل کرده اند در حالیکه به طور دقیق کیمیاگری به معنی اعتلای هر چیز با استفاده از موجودیت آن موضوع است، به عبارت دیگر قوه ای در درون موضوعات پنهان است و اگر این قوه بالفعل شود ناخودآگاه موضوع تعالی پیدا می کند.

او بنا بر این تعریف، همه ایرانی ها را در همه وجوه زندگی دست اندرکار کیمیاگری دانست.

رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری از قوه به فعل در آوردن را دارای دو مرحله فراآوری و فراوری عنوان و در توضیح فراآوری به استخراج آهن از دل سنگ اشاره کرد و گفت: «اما اگر بتوانیم پرده های آهن بودن را هم کنار بزنیم فراوری اتفاق می افتد.»

او در ادامه از سفال مثال زد و گفت: «تهیه سفال یک مرحله است اما لعاب زدن و ساخت کاشی مرحله دیگری است که درواقع فراوری و کیمیاگری انجام می دهیم.»

او گفت: «تا دوره صفویه، خارج از سرزمین ایران مواد معطر، عطر و گلاب را می شناختند اما نمی دانستند چطور به دست می آیند به عبارت دیگر شناخت آنها محدود به موادی بود که خودشان معطر بودند اما نمی دانستند چطور می توان گلاب گرفت.»

او افزود: «سیاحانی که در آن دوران به ایران می آمدند تنها هدف گردشگری نداشتند بلکه به دنبال دستیابی به چیزهایی از جمله راه و روش استخراج عطر و گلاب بودند و به این ترتیب بعدها فرانسه مرکز تولید عطر می شود.»

او در ادامه به فولاد جوهری اشاره کرد و گفت: «فولاد یکی از مهمترین تولیدات اصفهان بود که جهان آن را می شناخت، این فولاد بسیار با دوام بود و تیغه های شمشیر را از آن می ساختند این در حالی است که امروز هم کارخانه فولاد مبارکه در اصفهان وجود دارد اما فولادی که امروز تولید می شود در قیاس با فولاد گذشته مانند خرمهره در مقابل الماس است.»

بهشتی تهیه فولاد در اصفهان را در گذشته نوعی کیمیاگری در عالم فولادسازی دانست و گفت: «همین کیمیاگری در بازار پارچه باف های اصفهان نیز وجود داشت.»

او افزود: «در دوره فتحعلی شاه که هندوستان و چین جز مستعمره های انگلیس هستند، میزان منسوجات ابریشمی موجود در انبارهای کاشان بیشتر از منسوجات ابریشمی در لندن بود.»

او در ادامه به کتابچه دخل و خرج دولت در سال 1304 اشاره کرد و گفت: «در آن دوران مالیاتی که شهر کاشان پرداخت می کند بیشتر از گیلان است که آن را از کیمیاگری می دهد، در واقع زربفت کاشان از ابریشم گیلان و کمی هم طلا تهیه شده است.»

او با بیان این نکته که قیمت ابریشم با پارچه زربفت قابل مقایسه نیست گفت: «به طور حتم قیمت این پارچه های زربفت از مس یا طلای هم وزن خود، بیشتر است بنابراین تولید پارچه زربفت کیمیاگری و همان چیزی است که امروز تحت عنوان تولید ارزش می شناسیم.»

رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با تاکید بر این نکته که در ایران تقریبا هیچ موضوعی وجود ندارد که مشمول کیمیاگری نشود، به حوزه کشاورزی اشاره کرد و گفت: «حتی در این حوزه هم محصولات اصلی کشاورزی گویی جواهرات هستند محصولاتی که به رقم حجم کم، قیمت بالایی دارند مثل زعفران.»

او با اشاره به تلاش مردم سرزمین مستعد برای به فعل درآوردن استعداد های بالقوه گفت: «در همین تلاش گاهی شاهد کارهای بسیار حیرت انگیزی هستیم.»

«غذا» و «پروردن»

بهشتی در ادامه به «غذا» و «پروردن» اشاره کرد و گفت: «معادل عربی «پروردن»، «تربیت» است که اساسا چیزی جوهری محسوب می شود به عبارت دیگر در تلقی قدما هر موجودی، گوهری در درون خود دارد و هرچیزی که گوهری دارد می تواند مشمول تربیت شود.»

او تربیت را فرایندی تعریف کرد که گوهر و قوه به فعل می رسد و گفت: «در ادبیات فارسی، وظیفه بشر روی زمین بالفعل کردن قوه ها دانسته شده است.»

او با اشاره اینکه \"رُب\" از ریشه تربیت است گفت: «در تهیه رب، ماده فساد پذیری مثل گوجه یا انار را در فرایندی طولانی به ماده ای تبدیل می کنیم که عطر و طعم و مزه اش تقویت شده و در عوض وجوه فساد پذیرش را از دست داده است و به همین دلیل به آن رُب یا مربا گفته می شود.»

او گوهر درونی را امری فناناپذیر دانست و گفت: «این پرورده ها مانند رب، ترشی در سایر جاها وجود نداشته است و حتی ریشه مارمالاد هم در شرق بوده و آنها با تغییراتی به آن رسیده اند.»

او با بیان این نکته که غایت رسیدن به چیزی چون جواهر است، گفت: «به همین دلیل ایرانی ها می توانند خاک را به سفال زرین فام یا کاشی فیروزه فام تبدیل کنند.»

رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری افزود: «در کتاب های جواهر سازی به کاشیگری پرداخته شده و فصولی از این کتاب ها به آن اختصاص داده شده است.»

او با اشاره به این که در ادبیات ما مردم تشویق شده اند به دل هر موضوعی راه یابند گفت: «مدخل دل در لغت نامه دهخدا یکی از حجیم تریم مداخل است چون ترکیبات فراوانی با دل در ادبیات فارسی وجود دارد چرا که اصولا کیمیاگری با قلب کردن یا تصرف در دل یا قبل کردن است.»

بهشتی «قلب کردن» را «از این رو به آن رو کردن» تعریف کرد و برای مثال از لیموی شیرین نام برد و گفت: «لیمو ترش است اما در فرایند پیوند زدن تبدیل به لیموی شیرین می شود، در واقع ترش به شیرین تبدیل شده است.»

او در ادامه به استخراج هندوانه از دل بیابان اشاره کرد و به نقل از کرجی کتاب «انباط المیاء الخفیه» در سده چهارم گفت: خارشتر (خاربیابان) ریشه خود را در زمین فرومی برد تا به آب برسد.

او افزود: «در واقع خارشتر در بیابان نشانه وجود آب است بنابراین اگر بتوانیم دانه خربزه یا هندوانه را داخل آن قرار دهیم این دانه به تدریج رشد خواهد کرد و با این روش می توانستند در بیابان هنداونه بکارند.»

سرزمین مستعد و انسان پرستار
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری تاکید کرد: «انسان در محیط مستعد قادر به سعادتمندی نبوده جز این که از حجاب خشک ظاهر عبور کرده و به باطن لطیف و ارزشمند برسد.»

به گفته او چنین انسانی باید صبور و ثابت قدم بوده و همواره به گذشته ها و آینده های دور توجه می کرده است و در یک کلام باید انسانی پرستار بوده باشد چرا که غفلت او از محیط باعث می شود همه چیز از دست رفته و محیط به وضعیت نخست خود بازگردد. 

بهشتی در ادامه به روستاهای خالی از سکنه اشاره کرد و گفت: «اگر بعد از 10 سال به این روستاها برگردیم تبدیل به بیابان برهوت شده اند و همه چیز به حالت بالقوه خود باز گشته است، وضعیتی که برای به فعل درآوردنش نیاز به زحمت طولانی است مانند آتشی که اگر آن را رها کنیم خاموش می شود.»

او قنات را به آینه تمام قدی تشبیه کرد که خصوصیت پرستاری را نمایش می دهد.

او گفت: «فردی که در محیط مستعد زندگی می کند به شدت تابع سامانه (اکوسیستم) محیط می شود.»

او به اصطلاح «اشه» در ادبیات پیش از اسلام اشاره کرد و گفت: «این واژه به معنی راستی است اما در تعریف عمیق تر می توان گفت؛ «اشه»  نظم حاکم بر هستی است.
او با اشاره به وجود آشوزرتشت گفت: اشوزرتشت یعنی زرتشتی که تابع «اشه» است و توصیه می شود همه تابع «اشه» باشند این در حالی است که در مقابل «اشه» واژه دروغ را داریم.»

بهشتی با بیان نکته که دروغ فقط در گفتار نیست و هرچیزی که خلاف «اشه» باشد دروغ محسوب می شود، گفت: «به عبارت دیگر ما عضو این سامانه زیستی هستیم و نباید از آن عدول کنیم در حالی که در محیط مساعد، طبع شکارگر برای وسیع کردن ظرفیت های زیستی باید از اکوسیستم عدول کند وگرنه مجبور است با امکانات حداقلی مثل اسکیموها زندگی کند.»

او تاکیدکرد: «با این حال اگر ما در محیطی مانند ایران از اکوسیستم عدول کنیم دچار مشکل می شویم و به همین دلیل در 60 سال گذشته که این کار را انجام داده ایم، شاهد واکنش سریع اکوسیستم بوده ایم و تالاب ها از بین می روند و دریاچه ارومیه درحال خشک شدن است.»

او با تاکید بر حساسیت و شکنندگی اکوسیستم در محیط هایی مانند ایران گفت: «در این اکوسیستم هیچ رفتاری بدتر از خلاف سامانه زیستی حرکت کردن یا دروغ نیست و انسان در این محیط باید تابع اکوسیستم بوده و باعث اعتلای آن شود.»

ایرانی های شاعر

بهشتی در ادامه گفت: «محیط دارای مراتبی از جمله طبیعت، اجتماعی، روایی و معنایی(زبان، قصه ها، هنرها، اسطوره ها) و مراتب بی صورت است.»

او  با بیان این نکته که کیمیاگری در بهترین صورت خود به معنی شاعری است ، گفت: «به همین دلیل ایران شاعران زیادی دارد.»

او افزود: «شعر فقط شعر حافظ و فردوسی نیست بلکه ایرانی ها در هر چیزی شاعری می کنند حتی سفره، فرش و ... ایرانی ها هم شعر است و به همین دلیل فرش برای ایرانی ها تنها کارکرد زیرانداز ندارد بلکه پر از نقش و نگار است و اسم سقف خود را آسمانه می گذاریم که تمثیلی از آسمان است.»

او افزود: «ایرانی ها تا زمانی که به قله شعر هر موضوعی راه پیدا نمی کردند آسوده خاطر نبودند به همین دلیل فقط برای سیری و سلامت غذا نمی خورند بلکه باید شعر غذا و سفره هم داشتند.»

او با اشاره به وجود پل برای کمک به عبور از یک مانع گفت: «این در حالی است که وقتی شعر پل در حوزه معماری سروده می شود پل خواجویی پدید می آید که یک مقصد است و دیگر فقط محل عبور نیست.»

رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به توانایی ایرانیها در سرودن شعر هر چیزی اعم از خانه و حمام و غیره گفت: «شعر گل نیز گلاب است چرا که حجاب های فاسد شدنی از آن برداشته شده و گلاب در نهایت لطافت قرار دارد.»

او با اشاره به شاعری ایرانی ها حتی در دستاوردهای معاصر، از صنعت چاپ نام برد و گفت: «در دوره صفوی چند نفر از ارامنه جلفا برای تکثیر ادعیه مذهبی خود از اروپا ماشین چاپ سربی را به ایران می آورند اما هرگز این دستگاه ها در کشور عمومیت پیدا نمی کند.»

او افزود: «در دوران محمد شاه نخستین دستگاه چاپ سنگی وارد ایران می شود این دستگاه به سرعت در کشور شیوع پیدا می کند تا جایی که جکسون پولاک نوشته است که ایرانی ها چاپ سربی را خیلی دوست ندارند اما هر ایرانی ممتازی حتما کتاب هایی به چاپ سنگی دارد و به ان افتخار می کند.»

او در توضیح دلیل این امر گفت: «در چاپ سنگی نقش هنرمند یا همان شاعر باقی می ماند و در این چاپ می توان هنرنمایی کرد در حالیکه در چاپ سربی امکان چنین هنرنمایی نیست و گویی فقط حروف بی جان را کنار هم قرار می دهد بدون این که حس شاعرانه ما را ارضا کند.»

بهشتی با بیان این نکته که ایرانی ها موفق شدند در چاپ سنگی آورده ای ممتاز و منحصر به فرد برای جهان داشته باشند، گفت: «امروزه بیشتر مجموعه داران کتب نسخ چاپ سنگی به داشتن نسخه ای از ایران افتخار می کنند.»

او در ادامه به سینمای ایران اشاره کرد و گفت: «امروز در دنیا، سینمای ایران به بیان شاعرانه اش شناخته می شود و به همین دلیل مورد استقبال قرار می گیرد این در حالی است که اگر در سینما تلاش می کردیم مانند هالیود فیلم بسازیم به طور حتم همواره عقب بودیم و هم اکنون چیزی  برای عرضه نداشتیم.»

او افزود: «به همین دلیل «جیم جارموش» کارگردان آمریکایی در جایی گفته است که سینمای ایران از نظر او سینمایی شاعرانه است.»

زیستگاه های نقطه ای در ایران

او در تشریح یکی دیگر از ویژگی هایی که ناشی از تقاطع کوهستان و بیان است گفت: «در ایران شاهد پراکندگی الگوهای زیستگاه هستیم و عمده زیستگاه های موجود در ایران به شکل نقطه ای هستند.»

بهشتی گفت: «این در حالی است که در برخی مناطق جهان مثل دلتای نیل یا گیلان و مازندارن در ایران، زیستگاه به صورت پهنه ای است و در واقع منطقه وسیعی قابل زیست است.»

او افزود: «در برخی نقاط هم زیستگاه ها به شکل نواری هستند مثلا در حاشیه یک رودخانه بزرگ مثل نیل زیستگاه وجود دارد.»

او با اشاره به این که دامنه های شمالی البرز در ایران از حدود 600 سال پیش قابل زیست شده اند گفت: «قدمت شهرهای گیلان و مازندارن بیشتر از دوره تیموریان نیست و پیش از آن این مناطق اغلب باتلاق و غیرقابل زیست بودند به همین دلیل مردم گیلان و مازندران بیشتر مردم کوهستانی هستند و فرهنگشان پشت به دریا است.»

رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در توضیح زیستگاه های نقطه ای گفت: «در یک نقطه امکانات زیست وجود دارد اما کمی آن طرف تر استعداد زیستی وجود ندارد به همین دلیل سرمایه گذاری در این مناطق بسیار پرهزینه خواهد بود و این اشتباهی است که در دوران معاصر کردیم.»

او گفت: «در دوران معاصر در نقاطی شهرهای جدید را بنا کردیم که فاقد سابقه زیست بودند و استعدادی برای زیستگاه شدن موجود نبود به همین دلیل بسیار هزینه بر بودند.»

جلگه خوزستان، شوره زار می شود

بهشتی با بیان این که جلگه خوزستان بستر صخره ای با لایه ای کم عمق خاک است، گفت: «این لایه کم عمق، عمدتا خاک هایی است که در اثر طغیان رودخانه های دز، کارون و کرخه به شکل سیلاب ها از زاگرس شسته و در جلگه گسترده می شدند.»

او با اشاره مشکلات لایه کم عمق زمین گفت: «نمک این خاک نمی تواند جایی نفوذ کند بنابراین این خاک استعداد شوره زار شدن دارد بنابراین اگر هر سال سیلاب ها به جلگه سرازیر شده و خاک تازه با خود همراه بیاورند خاک حاصلخیز و قابل زراعت خواهد بود.»

او تاکید کرد: «در اینجا نعمت اصلی آب نیست بلکه خاکی است که در قالب طغیان ها رسوب گذاری می کند.»

او با بیان این نکته که به دلیل وجود این سیلاب ها در طول تاریخ شهر بزرگ در این منطقه وجود نداشته است گفت: «اهواز در واقع ناصریه است و در زمان ناصرالدین شاه ساخته شده است.»

او با اشاره به ساخت شهرهای مختلف از جمله ناصریه در جلگه خوزستان گفت: «با توجه به این که سیلاب ها تهدیدی برای این شهرها محسوب می شدند، در حدود سال 1335 با دستیابی به پول نفت سدهایی  ساخته شد.»

بهشتی افزود: «اگرچه بزرگترین دلیل و برهان برای ساخت این سدها، پیشگیری از سیل در منطقه بود اما توجه نکردیم که همین سیلاب ها همراه خود خاک مرغوب برای زراعت می آورند و سدها مانع رسیدن خاک مرغوب به منطقه شدند.»

او گفت: «برای جبران نبود خاک مرغوب ناشی از سیلاب ها، تلاش می کنیم با زه کشی خاک را شیرین کنیم اما آب تلخ و شور را به کارون می فرستیم و باعث آلودگی آب می شویم، کمی بعد هم این آب را به زمین های همجوار پمپاژ می کنیم و به ازای شیرین کردن چندهکتار از اراضی، چندین هکتار را زودتر به شوره زار تبدیل می کنیم. 
بهشتی گفت: زیستگاه های نقطه ای باید بتوانند به طور مستقل به حیات خود ادامه دهند و قائم به ذات داشته باشند.»

او با انتقاد از این باور که ایرانی ها کار گروهی بلد نیستند گفت: «اگر حال ایرانی ها خوب باشد کل سرزمینشان یک نفر شده و در مقیاس های مختلف می توانند به یک موجود واحد تبدیل شوند و بدین گونه قائمیت به ذات پیدا کنند.»

او با معرفی فیلم علف به عنوان نخستین فیلم مستند درباره ایران گفت: «یکی از بخش های فیلم به کوچ ایل بختیاری از خوزستان به ارتفاعات زاگرس مربوط است در این بخش ایلی بسیار بزرگ در حال عبور از مسیر بسیار طولانی و سختی است وقتی به منطقه ای بسیار برفگیر می رسند تعدادی جوان داوطلب با پای برهنه در بین برف راه را برای عبور جمعیت باز می کنند.»

او این صحنه را حماسه عظیمی تشبیه کرد و گفت: «این افراد بدون این که منتظر کسی باشند همگی به عنوان یک تن واحد هستند که همان  بحث قائمیت به ذات است.»

او گفت: «با توجه به داینامیک بودن ایران، شاهد تنوع اقلیمی بسیار زیاد در این سرزمین هستیم به گونه ای که معادله زیستی هر نطقه قابل زیست ایران، معادله ای اختصاصی و منحصر به فرد است و با معادله موجود در سایر نقاط ایران متفاوت است.»

بهشتی افزود: «این تفاوت ها باعث می شود هر منطقه منحصر به فرد باشد و چون زیست در این مناطق موکول از قوه به فعل در اوردن است، نسبت ساکنان هر نقطه با زیستگاه خود، نسبتی بسیار پیچیده است به طوری که اهالی هر شهر و روستا جهان را به مرکزیت خودشان به جا می آورند.»

او در ادامه گفت: هر نقطه مرکز زیستی در ایران، خودش یک مرکز عالم است به عبارت دیگر عالم به مرکزیت آنجا به جا آورده می شود.
او گفت: «امروزه ما حواسمان به مرکزیت هر نقطه نیست و تنها پایتخت را به عنوان مرکز می شناسیم در حالیکه در گذشته می دانستند هر جا برای خودش مرکزی است و وجه کانونی دارد.»

ارتباط زیستگاه ها با هم در ایران

رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: «مجمع الجزایری بودن زیست در این سرزمین باعث شده زیستگاه ها برای ایجاد ظرفیت های بیشتر زیستی مجبور به ارتباط و تعامل با هم باشند.»

او با اشاره به این که دستیابی بیشتر به ظرفیت های زیستی وابسته به افزایش دامنه تعاملات است گفت: «در ایران هر زیستگاه عضو یک منظومه زیستی است و از یک پهنه و قلمرو زیستی و در یک سلسله مراتب قرار دارد به عنوان مثال روستایی در اطراف میبد خود را جزئ منظومه ای با مرکزیت این شهر می داند و میبد خود را عضو مجموعه ای با مرکزیت یزد و یزد خود را در گروه مجموعه غرب کویر می داند تا به کل کشور ارتقا پیدا کند.»

بهشتی از وجود یک شبکه زیستی خبر داد که هر کدام از ایستگاه ها برای رسیدن به ظرفیت حداکثری نیاز به افزایش دامنه تعاملات خود دارند و نیز هرکدام از شهرهای ایران دارای محصولات منحصر به فردی است که این محصولات در مقیاس ملی و حتی جهانی پژواک دارند. 

او از انواع فرش در مناطق مختلف ایران نام برد و گفت: هر منطقه تلاش کرده فرش اختصاصی خود را داشته و در جهان به آن شناخته شود. 

او افزود: «به همین دلیل انار ساوه، زعفران قائن، گلاب قمصر و غیره در مقیاس ملی و جهانی شناخته شده اند.»

بهشت جهش ژنتیک گونه های گیاهی و جانوری 

او با اشاره به تنوع اقلیمی ایران گفت: تنوع زیستی در ایران گاهی به اندازه یک قاره است و به همین دلیل تنوع زیستی در قاره آمریکا خیلی بیشتر از ایران نیست.

او با مطرح کردن فرض اتصال دریای مازندارن به خلیج فارس گفت: «در این صورت همه پوشش گیاهی و جانوری شرق و غرب جهان با همه متفاوت می شد همانطور که پوشش گیاهی و جانوری استرالیا با سایر نقاط دنیا متفاوت است.»

بهشتی با اشاره به این که ادامه حیات تنوع گیاهی و جانوری در ایران راحت بوده است گفت: «در صورتی که به دلیل یک تحول زیست محیطی یک گونه گیاهی یا جانوری قادر به بقا نبود با کمی جا به جایی در نقطه دیگری می توانست به حیات خود ادامه دهد.»

او گفت: «به دلیل وجود برخی تفاوت ها در اقلیم جدید، جهش های ژنتکی اتفاق می افتاد و به همین دلیل ایران بهشت جهش ژنتیک گونه های گیاهی و جانوری است.»

بهشتی همچنین با اشاره به مطالعات ژنتیک دکتر درویشی، زیست شناس  با موضوع موش خانگی گفت: «موش خانگی، موشی است که از وقتی انسان ذخیره غذایی پیدا کرده متکی به این ذخیره غذایی جهش ژنتیک یافته است و به همین دلیل اگر انسان جایی نباشد موش خانگی هم نیست.»

او در پایان به اهلی شدن گربه در ایران اشاره کرد و گفت: مطالعات نشان داده است، قدمت موش خانگی هرچقدر از ایران دور می شویم کمتر می شود این در حالی است که مطالعات باستان شناسی نیز حاکی است نخستین آثار یکجانشینی بشر و ذخیره غذایی در ایران به دست آمده است. 

انتهای پیام/

کد خبر 1397020218

برچسب‌ها