عروسک از دیرباز کارکردی تمثیلی داشته که برای سرگرمی در اختیار کودک قرار میگرفته و با انتقال پیام خودش در غالب برانگیختن احساس او باعث شکلگیری تصویری از جهان پیرامون برای کودک میشده است. عروسکها علاوه بر جنبه بازی و سرگرمی برای کودکان حامل پیامهای اخلاقی و فرهنگی نیز میتوانند باشند و شاید برای این بوده که گذشتگان در ساخت عروسک برای کودکان خود از لباسها و زیورآلات و آرایههای فرهنگی بومی خود بهره میبردند تا کودکان از همان کودکی با این فرهنگ و آیینها آشنا شوند. در نقاط مختلف ایران عروسکهای مختلفی نسل به نسل در دست کودکان چرخیده است که هریک قصهای در سینهدارند. قصهای که راوی آن میتواند همان عروسک باشد و به نسلهای بعدی منتقل شود.
برخی از این عروسک ها شامل دوتوک، عروسک بازیچه خراسان جنوبی، روستای سربیشه، دُهتُولوک، این عروسکها در هرمزگان جزیره قشم لیلی یا لیلی بازبازک، سه استان خوزستان، چهارمحال و بختیاری و فارس، بیبی کُگ، عروسکهای آیینی – بازیچه زرتشتیان یزد، قورچوق، عروسک بازیچه قوم ترکمن، لال ِبهیگ یا لال عروس، عروسک لال، لال عاریس عروسک بازُفت چهارمحال و بختیاری، بوکه بارانه عروسک آیینی مربوط به مراسم باران خواهی کردستان، مینابازی عروسک نمایشی مربوط به استان فارس، تکه نام عروسکی است که در اردبیل عاروسو، عروسک بازیچه کرمان، شهر بابک، لوپک چَمکی یا ماهی ملک عروسک آیینی کرمان، عباسآباد قلعه گنج، روستای تم گران، تادونه عروسک آیینی اقوام گالش(چشم زخم) مازندران، عروسکهای قاشقی، مهارت ساخت و فرهنگ روایتگری، عاروسک جُلی عروسک بازیچه یزد، شهر ابرکوه» و «عروسک چشم زخم فارس» است.
لیلا کفاش زاده، درباره این عروسکهای بومی و آیینی در گفتوگو با خبرنگار میراثآریا گفت: «عروسکسازی به شکل بومی یک هنر و یک میراث ناملموس است که به نسلهای بعد منتقلشده و ممکن است به عمر بشر عروسکسازی وجود داشته باشد، کما اینکه پیکرکهایی که در موزهها هستند، نشان میدهند که این عروسکها از هزارههای پیشین وجود داشته است.»
او در ادامه افزود: «ما در جوامع روستایی که دنبال عروسک میگردیم معمولاً پیرزن 80 ساله میگوید که ساخت این عروسک را از مادرش یاد گرفته و مادرش هم از مادرش یاد گرفته است. بر این اساس اگر بخواهیم سندی مکتوب و مستند از این ماجرا داشته باشیم، میتوانیم پیشینهای 150 ساله برای آن متصور شویم.»
مسئول دفتر کودک و نوجوان پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری با اشاره بهجایگاه عروسک و عروسکگردانی در ادبیات ما ادامه داد: «در ادبیات ما در بسیاری از جاها به ساخت عروسک اشاره شده است، چه عروسکهای بومی و چه عروسکهای آیینی. در اشعار خیام به خیمهشببازی و عروسکگردانی اشارهشده و انسان را به عروسک و خدا را به عروسکگردان تشبیه کرده است. پس درمییابیم که از همان دوران خیام، لعبتبازی یا عروسک بازی وجود داشته است. ولی عروسک بازیچه که عروسکهای سنتی ما را بیشتر شامل میشوند و زنان روستایی تا همین 50 سال پیش برای کودکانشان میساختند، بهصورت مکتوب باز در برخی اشعارمیتوان آنها را یافت که بهعنوان مثال سنایی غزنوی در اشعارش اشاره میکند که عروسک بازی برای دختران مشق زندگی است که فعلاً با عروسک پارچهای بازی کنند تا وقتی خود مادر شدند بتوانند طفل واقعی را بزرگ کنند.»
عروسک در شاهنامه
او خاطرنشان کرد: «اما قدیمیترین سندی که پیدا کردیم، اندر باب ساخت کرک پارچهای که همان عروسک میتوان نامید در شعر فردوسی و شاهنامه بوده است. وقتیکه رستم به دنیا میآید، خبر به دنیا آمدن رستم را با ساختن پیکرکی از حریر که توی آن را پر از موی سمور میکنند برای پدربزرگش سام میفرستند و مستقیم بچه را برای او نمیفرستند. پدربزرگ از دیدن این عروسک خوشحال میشود که جانشینی برای او به دنیا آمده است. این نشان میدهد که ساخت عروسک پارچهای بخشی از فرهنگ آن زمان بوده که به تاریخ سرایش فردوسی در هزار سال پیش برمیگردد و میتواند قدمتی بیشتر از این هم داشته باشد.»
کفاش زاده افزود: «در گرشاسب نامه هم تولد گرشاسب به همین شکل با دوختن عروسک پرنیان خبر داده میشود و اثر دست کودک به دنیا آمده را در نامهای مرکب از گلاب ومشک و می و زعفران را در پارچهای میزنند و به همراه عروسک پرنیان به درگاه پدربزرگی میفرستند تا او بفهمد که جانشینی برای او به دنیا آمده است. این دو نمونه که خبر تولد کودک با کمک عروسک را نشان میدهد، نمایانگر این است که ساخت عروسک پارچهای بخشی از فرهنگ ما را تشکیل داده و ساخت عروسک پارچهای برای مراسم آیینی هم رایج بوده است.»
عروسکهای آیینیف میراث شفاهی
او بابیان اینکه عروسکهای آیینی نیز یکی دیگر از میراث شفاهی هستند که برای ما بهجا ماندهاند، تصریح کرد: «از عروسکهای باران خواهی تا آفتاب خواهی، بوته بارانه و ... در نواحی مختلف ایران میبینیم. در خراسان جنوبی، خراسان شمالی، کردستان، لرستان، گیلان، مازندران و... یکسری عروسک آیینی دارند، برای خواستهایی مثل بارش باران، باران خواهی، برکت و غیره که بخشهایی از عروسک آیینی هستند که خیلی در متون به آن اشاره نشده است، ولی چون در آیینها وجود دارند و مردم به آن عمل میکنند، میتوان گفت پیشینه آنها در ایران وجود داشته است.»
کفاش زاده درباره مراحل ثبت این عروسکها در فهرست آثار ناملموس میراثفرهنگی توضیح داد: «یکسری از افراد، موسسهها و فعالان حوزه فرهنگ شروع به جمعآوری اطلاعات و پژوهش درباره عروسکهای دستساز کردند که ما در پژوهشگاه میراثفرهنگی و سازمان میراثفرهنگی که اکنون وزارت میراثفرهنگی شده، به این نتیجه رسیدیم که این آثار این قابلیت رادارند که در آثار میراث ناملموس ما ثبت شوند، برای همین شروع کردیم به پژوهشهایی در این زمینه و جمعآوری سازندههای عروسکها و تأثیر آنها در جوامع و اینکه از چه جنسی ساختهشدهاند که منطبق با طبیعت آن قوم بوده و شروع به ثبت آنها در فهرست میراث ناملموس کردیم.»
اولین ثبتها
او خاطرنشان کرد: «دوتوک، عروسک خراسان جنوبی و دُهتُولوک، عروسک قشم از اولین عروسکهای ثبتی ما بهعنوان عروسکهای بازیچه به شمار میروند. البته قبل از آن دو عروسک آیینی، بوکه بارانه برای باران خواهی و عروسک پیش بهارانه تکم که خبر آمدن نوروز را میدهد، در فهرست عروسکهای آیینی ثبتشده بودند. ولی در سال 95 عروسکهای بازیچه در این فهرست میآیند و جایگاه آنها در زندگی و فرهنگ مشخص میشود. بعدازآن عروسک دیگری از ترکمن به نام قورچوق به ثبت رسید که صورت ندارد. بسیاری از عروسکهای ما بدون صورت هستند، چون معتقد بودند اگر دست به آفرینش میزنند، نباید صورت داشته باشد تا تداعی بت نکند و دخالت در امر آفرینش و خداوند نباشد. به همین دلیل عروسک را همراه با یک نقص و بیچهره میساختند. عروسک قورچوق به ما نشان میدهد که وقتی این عروسک توسط بچهها بازی میشود، اولش حلقه ازدواج ندارد و بهمرور با عروسک پسربچه کودکان دیگر، ازدواج میکند و حلقه عروسی برای آن میگذارند و بهنوعی بچهها زندگی را با این عروسکها بازی میکنند. اینها گنجینههای فرهنگی ما هستند که در سینه مردمان و در زوایای پنهان خردهفرهنگهای ما پنهانشده که بهوسیله بازی و بهوسیله این عروسکها نمود خود را نشان میدهد. لالاییها آداب غذا دادن و نحوه حملونقل کودک توسط مادر که عروسک کوچکی را به پشت عروسک بزرگتر میبندد که اینگونه میشود که ما به آنها ذخایر فرهنگی میگوییم که بامطالعه و بررسی و پژوهش آنها در بازی کودکان میتوان به زوایای مردمنگارانه زندگی آنها پی برد.»
کفاش زاده بابیان اینکه تاکنون خوشبختانه 18 عنوان عروسک بومی در فهرست میراث ناملموس ثبتشده است، تصریح کرد: «چگونه شد که بهمرورزمان عروسکهای سنتی جای خود را به عروسکهای صنعتی دادند؟ عروسکسازی هم مثل خیلی از صنایع دیگر با انقلاب صنعتی و جایگزینی ماشین و پلاستیک و قالبسازی به جوامع آمد، جایگاه خود را از دست داد و اسباببازی دیگر بهصورت دستی تولید نشد و بهصورت صنعتی تولید شد. همانطور که ما در شهر اسبسواری و ساخت زین نمیبینیم، دیگر ساخت اسباببازی و عروسک دستی هم نمیبینیم.»
او ادامه داد: «یعنی این فقط مخصوص عروسک نبود و کلاً انقلاب صنعتی بسیاری از هنرهای دستی و آثاری که بهوسیله دست توسط انسان ساخته میشد، جای خودش را به قالبسازی و تولیدات انبوه از فلز و پلاستیک داد. کلاً با انقلاب صنعتی بسیاری از هنرهای سنتی و دستساز جای خودش را به قالبسازی و تولیدات انبوه از فلز و پلاستیک داد. اسباببازی در شکلهای زیاد و کلان در تمام کشورهای دنیا توسط ماشین ساخته و دیگر آن دوره تمام شد که هر کس برای خود بهصورت شخصی اسباببازی میساخت.»
کفاش زاده تأکید کرد: «ازآنجاییکه عروسکها گنجینه فرهنگی محسوب میشوند و اسباببازیها هنر مردمان پیشین را نشان میدهند، خوشبختانه چند سالی است که به این موضوع از سوی کانون پرورش فکری میراثفرهنگی توجه شدهاست که یکی از شاخههای آن اسباببازی و عروسک سنتی است وهمه آنها به این موضوع اقبال نشان میدهند که دوباره این هنر فراموششده در حال احیاء شدن است. در دورهای ما شاهد تولیدات دستی صنایعدستی نبودیم اما اکنون دوباره اقبال بهسوی وسایل دستساز زیاد شده و هنرمندان و صنعتگران تشویق میشوند که آنها را درست کنند. این داستان خیلی برای عروسک و اسباببازی جدید است و اگر همینطور پیش رود شاهد آنها در اسباببازیفروشیها خواهیم بود ولی این کار نیاز به جریان سازی و معرفی دارد، چون خانوادهها و مربیان معمولاً چیزهایی را برای کودکان خریداری میکنند که آنها را میشناسند. وظیفه سازمانی ما است که برنامههایی را برای شناسایی و اهمیت جایگاه آنها در فرهنگ به مردم ارائه دهیم.»
مسئول دفتر کودک و نوجوان پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری درباره معرفی هرچه بیشتر این عروسکها به علاقهمندان گفت: «یکی از کارهای ما این است که چندتا از این 18 عنوان عروسک از سوی دفتر کودک و نوجوان میراثفرهنگی به ثبت رسیده و این خود کار بزرگی است که برای همیشه برای پژوهشگران و علاقهمندان این حوزه ثبت شد. از دیگر کارها این است که در کارگاههای هویت و جشنوارههای اسباببازی آنها را به مربیان و مروجان و تسهیلگران این حوزه معرفی میکنیم. اینها سفیرانی برای معرفی این عروسکها و اسباببازیها میشوند که چه گنجینههایی هستند و در کارگاههای بسیاری که برگزار کردیم، کاربردهای عروسک و افسانهها را در اشاعه فرهنگ به موزهداران و کلیه علاقهمندان این حوزه آموزش دادهایم.»
کفاش زاده درباره مراکزی که به معرفی عروسکهای بومی و دستساز میپردازند، گفت: «خوشبختانه طی چند سال اخیر چند مرکز در چند شهر ایران تأسیسشده که میتوان نمونههایی از این عروسکها را در آنجا دید. یکی موزه \"عروسک و فرهنگ\" است که در دروازه دولت تهران تأسیسشده است و این موزه، عروسکهای ایرانی و عروسکهای جهان را با فرهنگهای پیرامون آن به مردم نشان میدهد. یعنی وظیفه این موزه، معرفی این عروسکها و فرهنگهای پیرامون آن است که بازدید از آن بسیار میتواند در معرفی و شناخت این عروسکها آگاهیرسان باشد. از دیگر جاها، موزه فرهنگ کودکی است که امسال افتتاحشده و در بخشی از مرکز اسناد و کتابخانه ملی که شکل مجازی آن را میتوان در موزه مجازی ایرانک ببینیم.»
او افزود: «از دیگر جاهایی که علاوه برمعرفی میتوان این عروسکها را خریداری کرد، عروسکخانه ماه گنج در موزه سینمای تهران است. این عروسک خانه درست است که باهدف فروش تأسیس شد اما بیشترین نگاهش ارائه جایگاه فرهنگی این عروسکها بود و هیچ اسباببازی و عروسک دستساز نمیفروشد، بلکه مکانی است که تمام عروسکهای بومی ایران در آنجا جمع شده و مردم میتوانند هم آشنا بشوند با انواع و اسامی آنها و هم آنها را خریداری کنند.»
کفاش زاده ادامه داد: «از دیگر جاها، موزه عروسک و اسباببازی کاشان است که یکخانه قدیمی بوده که مدیرش آنجا را به موزه تبدیل کرده است. نمونههایی از عروسکهای نمایشی و بازیچه را کودکان میتوانند در آنجا ببینند. همچنین ژئوپارک قشم، عروسک دختلوک در آنجا احیا شد و موزه عروسک دائمی قشم در آنجا برپاشده است. خراسان جنوبی هم موزه عروسکهای بیرجند را تأسیس کرده است. روستایی هم در قزوین به نام الولک و اردبیلک وجود دارد که نمایشگاه و فروشگاه دائمی عروسک ساخته دستزنان روستا در آنجا دایر شده است.»
انتهای پیام/