در مرکز شهر میناب در زمینی به وسعت تقریبی هزار مترمربع در مجاورت بین میدان مرکزی شهر از یک سو و بازار اصلی و سرپوشیده و بازار روز میناب از سوی دیگر هر هفته در روزهای پنجشنبه، بازاری محلی برپا میشود.
مدخل اصلی ورود به این حوزه ضلع شمالی بازار است که نخستین بانک ملی میناب نیز در کنار همین ورودی به بازار بنا شده است. بازار اصلی در این بخش روباز و بدون سقف و حتی سایهبان است.
شکل بازار به صورت یک راهروی نسبتاً باریک و ورودی و یک راهروی خروجی است که درنهایت به کوچههای شهر ادامه پیدا میکند.
زمانی در این بازار سنتی، انواع صنایعدستی این شهر جنوبی عرضه میشد ولی حالا، به غیر از سبزیجات و میوههای بومی، کالاهای جدید در آن به فروش میرسد.
اصلیترین فروشنده این بازار، زنانی هستند که برقع بهصورت زدهاند، پوششی سنتی که از ورای آن فقط میتوان چشمهای درخشان زنان جنوبی را دید.
بعضی از این زنان میگویند از کودکی به همراه مادرشان به این بازار میآمدند، آنها مجبور بودند مسافت طولانی پیاده یا با شتر به این بازار بیایند و هماکنون که خود مادر و مادربزرگ شدهاند باز هم روزهای پنجشنبه به اینجا میآیند.
کار و کسب آنها هم متفاوت است. از انبههای پاکستانی و تنباکوهای برازجان تا لباسهای محلی.
اکثراً پسری از بستگان را در نزدیکی خود دارند که در مواقع لزوم مثل حملونقل اجناس، کمکشان میکند.
در بازار، از دختران فروشنده 10 ساله تا زنان 60 ساله را میتوان دید که اکثراً با لباسهای رنگارنگ محلی آمدهاند. اینجا همه، همدیگر را خوب میشناسند و جایشان در هر هفته، مشخص است. به این ترتیب نظمی در بازار به وجود میآید که به راسته مشهور است.
بخشی از بازار به فروش خواروبار اختصاص دارد و در قسمتهای نزدیکتر به رودخانه، لباس میفروشند، البته در برخی از این غرفهها، مردان راه ندارند، چون لباسهای مخصوص زنان در آنجا عرضه میشود.
بازار دام و طیور و ماهی دام و طیور در بخش دیگری از این بازار مکاره فروخته میشود. فروشندگان این بازار، مردهایی هستند که اکثراً میانسالی را پشت سر گذاشتهاند و حالا به نظر میرسد برای ایام سکون و آرامش خود، معامله مرغ و خروس و بزغاله را پیشه کردهاند.
خروسهای لاری بلندقامت، در بساط آنها خودنمایی میکند. کبوتربازها هم قفسههای فنسی خود را چیدهاند.
کمی آن طرف تر، بازار ماهی میناب است. بازاری در ساختمانی سرپوشیده که میشود گفت بازار دام و طیور و ماهی کاملاً از پنجشنبهبازار سنتی جداست، این کار را 35 سال پیش، شهرداری انجام داده تا از گسترش بیماریهای مشترک بین انسان و دام، جلوگیری کند.
بازارهای هفتگی زیادی در سراسر کشور وجود دارد ولی در پنجشنبهبازار میناب بیشتر کالاهایی که عرضه میشود بومی، سنتی و دست ساخته است (ازجمله صنایع نخیلاتی، پوشاک سنتی، صنایعدستی سفالی) و تنوع از لحاظ انواع محصولات در این بازار بسیار است.
از دیگر مزایای این بازار اشتغال زنان است بهطوری که شمار زیادی از تولیدکنندگان و فروشندگان را زنان در ردههای سنی مختلف تشکیل میدهند.
ازدیگر خصوصیات این بازار مبادله کالا با کالا در آن است که هرچند امروزه کمتر از گذشته است. دیگر اینکه در این بازار با اینکه فروشندگان دارای غرفه نیستند اما بر اساس تفاهمی که باهم دارند هر پنجشنبه سرجای خود به فروش محصولات خود میپردازند و از همه جالبتر اینکه این بازار بر اساس تفاهم خود فروشندگان به قسمتهای مختلف تقسیم شده و جایگاه هر صنف مشخص است به این معنا که در هر قسمت که به آن راسته میگویند یکسری محصولات مشخص فروخته میشود مثلاً بازار زری فروشان که بافندگان زریهای خود را در آن میفروشند.
صنایعدستی در پنجشنبهبازار
پنجشنبهبازار میناب از گذشتههای دور تاکنون محل عرضه صنایعدستی، تولیدات سنتی و خانگی بوده است و انواع صنایعدستی حصیری، بافتنی، سفالی و ... به چشم میخورد.
از جمله صنایعدستی سفالی که درگذشته در پنجشنبهبازار میناب عرضه میشد میتوان به جهله (نوعی کوزه)، کوار، گراشی، اشترگلی (اشترکو)، گشتهسوز و ... اشاره کرد.
از محصولات حصیری میتوان به سبد، بادبزن، تک (نوعی زیرانداز)، درپوش کوزه، گلدان حصیری، ظرف میوه، ظرف نگهداری نان و قفس پرندگان نام برد.
برقع، گلابتوندوزی و زریدوزی لباسها و شلوارهای سنتی هم از صنایعدستی منحصر به فرد جنوب ایران است که در این بازار همواره عرضه میشد.
تاریخچه پنجشنبهبازار میناب
مردم شناسان میگویند صدها سال قبل در روستاهای شهرستان میناب نوعی بازار انحصاری به وجود آمده بود به این ترتیب که صنعتگران هر روستا موظف بودند فقط یک کالای انحصاری تهیه کنند و در روز پنجشنبه همه روستاییان محصولات خود را به شهر میآورند و در پنجشنبهبازار میناب بهصورت پایاپای و یا خریدوفروش عرضه میکردند.
مثلاً مردم روستای شهوار فقط صنایع سفالگری برای شهرستان، استان، جزایر خلیجفارس و کشورهای حاشیه خلیجفارس تهیه میکردند، روستای بهمنی به همان ترتیب فوق، سینی (سپ) تهیه میکردند، بادبزن کاری از روستای قاسم جلالی، صندوق لباس (کنتله) کاری از روستای چلو و ... بود. پس وجود همین بازارها، آنها را تشویق میکرد که از لحاظ خلق ابتکارات و مهارتها سرآمد دوران خود شوند.
برخی از تاریخ شناسان میگویند این بازار متمرکز از پنج قرن پیش تاکنون در این منطقه تشکیل میشده، و در سالهای اخیر، کارکرد آن تغییر کرده است. یعنی از بازاری برای عرضه صنایعدستی، به بازاری محلی و هفتهای تغییر ماهیت داده که در آن، برخی از کسبه محلی برای خود، منبع درآمدی ساختهاند. این بازار عموماً از صبح تا اندکی پس از ظهر، برقرار است.
مارکوپولو جهانگرد ونیزی در سال 1272 میلادی برای اولین بار به هرمز قدیم (میناب) رسید و از آبادی و رونق تجارت این شهر تعجب کرد و در سفرنامه خود نوشت اگر دنیا انگشتری باشد، هرمز (میناب) نگین آن است و میناب را بهعنوان شهری آباد و با بازارهای پررونق در شمال خلیجفارس یادکرد.
در سفرنامه مارکوپلو آمده است هرمز (میناب) بندری خوب دارد و همه بازرگانان از همه بخشهای هندوستان با کشتیهایشان به اینجا میآیند و ادویه و سایر کالاهای تجاری میآورند و آنها را در پنجشنبهبازار به مردانی میفروشند. هرمز (میناب) واقعاً شهری است متنوع وپرتجارت.
ادریسی جغرافیدان عرب درباره بندر هرمز (میناب) میگوید: «خانهها از سنگ ساخته و گچ کاری شده بودند و بعضی خانهها هفتطبقه بودند و در بازار این شهر انواع میوه و سبزی پیدا میشد، حتی میوههایی که فصلشان نبود از کشورهای دیگر آورده بودند.»
اما این رونق و آبادانی در طول تاریخ دستخوش یورشها و جنگهای داخلی قرار گرفته و آنگونه که در تاریخ آمده در سال 1300 میلادی با به قدرت رسیدن امیربها الدین عیاض به علت دخالت مأموران کرمان و فارس در امور داخلی هرمز «میناب» که تقریباً مستقل بود و تحریک حاکمان هرمز به جنگ علیه یکدیگر و از طرفی حمله مکرر سواران تارتار و بیم از حمله تیمور به بندر هرمز «میناب» موجب شد تا با خرید جزیره جردن «هرمزجدید» از حاکم فارس، تمام امور اداری تجاری از هرمز «میناب» به این جزیره انتقال پیدا کند و نام هرمز بهجای جردن بهکار برده شود.
اما با وجود همه این تغییرات پنجشنبهبازار میناب با قدمتی چند صد ساله، خود هنوز یکی از بازارهای مهم محلی از دوران گذشته بهجا مانده است. این بازار در سالهای نه چندان دور نمایشگاهی بود از انواع کارهای دستی، هنری و فرهنگی شرق هرمزگان، کمتر جایی در ایران میتوانید پیدا کنید که در یک روز یکجا شاهد چنین تنوع کالاها که هنر دستان زنان و مردان بومی آن منطقه باشد.
اینک نیز پنجشنبهبازار یکی از فضاهای دیدنی و مهم شهر میناب است که با فعالیت اقتصادی مردم درآمیخته است فقط از نظر گونههای مختلف کالا محدودتر شده و جای خود را به کالاهای ماشینی و مصنوع و وارداتی داده است.
زندگی شهری و ارتباط مردم شهرنشین و روستائیان، ورود کالا و اجناس و در پی آن افکار و اندیشههای جدید تغییر و تحول و دگرگونی و در واقع در هم پاشی نظام ارزشی والگوهای تولید و مصرف در بروز و ظهور این پدیده بیتأثیر نبوده است.
کارکرد بعضی مشاغل اکنون کمرنگ شده است و بازار گذشته خود را از دست داده است و کسی تمایل چندانی به حفظ آنها ندارد. منسوجات و پارچههایی از قبیل لنگ و چادرشب که در گذشته بسیار طرفدار داشت از اینگونه اند.
همچنان که بنیانهای اقتصادی و اجتماعی جامعه تغییر یافته است و نظام ارزشها و الگوهای مصرف و نیازها متحول میشود تمایل به خرید از بازار سنتی کمتر میشود.
از سوی دیگر هزینههای زندگی چنان بالاست که میزان تولید و بهای نهایی کالا جوابگوی نیازهای تولید کننده و فروشنده نیست دیگر خرید بسیاری از کالاها نه برای کارایی و کاربرد در امور روزانه بلکه برای خرید و نگهداری آنها در منزل است.
با زیاد شدن مغازههای ثابت در سطح شهر و بهخصوص اطراف بازار امروزه از اهمیت این بازار کاسته شده است.
پنجشنبهبازار میناب از جمله موزههای فرهنگی و هنری بجای مانده از دوران کهن میناب است که تاریخ آن با تاریخ میناب درآمیخته است و میراثی گرانبها که روزگاری یکی از بزرگترین باراندازهای جهان بوده است.
این بازار اگرچه نسبت به گذشته رونق خود را از دست داده ولی هنوز یک مرکز اشتغال برای افراد منطقه است و محلی برای عرضه محصولات بومی و صنایعدستی است که خود به اقتصاد منطقه کمک میکند.
در سال 1394 شیوه سنتی برگزاری بازارهای هفتگی: پنجشنبهبازار میناب در فهرست معرف و در خطر ملی به ثبت رسیده است.
* گزارش از بهاره جوشعار کارشناس میراثفرهنگی
انتهای پیام/