او تمام زندگیاش را صرف اعتلای هنر و کارآفرینی کرده است، او از هیچ کمکی برای علاقهمندان و افرادی که کوچکترین کار هنری انجام میدهد دریغ ندارد، بیش از 50 سال در عرصه آموزش، ترویج و احیای هنر سوزندوزی تلاش کرده است، او خاشعانه و متواضعانه هنوز هم در کنار هنرجویان مینشیند.
او پسازآن که به دلیل شغل پدر از ساری به اندیمشک مهاجرت میکنند، در این شهر ساکن بوده است تا اینکه مشهد دومین مقصد زندگیاش میشود.
رها کردن پزشکی به دلیل علاقه به هنر
او میگوید: «بعدازاین که کنکور پزشکی قبول شدم، پدرم خود را برای ادامه تحصیلم به مشهد منتقل کرد، اما علاقهام به هنر بیشتر از پزشکی بود، اندکی بعد پزشکی را رها کردم و در سال 1347 ازدواج کردم.»
او به ماجرای مخالفت خانواده برای تغییر رشته و ورود به عرصه هنر اشاره میکند و ادامه میدهد: «باوجود مخالفتهای خانواده این رشته را رها کردم و به رشته هنر روی آوردم و سرانجام سال 1351 با رتبه اول در دانشسرا پذیرفته شدم و در رشته حرفهوفن شروع به تحصیل کردم.»
استاد محسنی درباره انتخاب رشته حرفهوفن میگوید: «هر فردی نیرویی در وجودش قرار دارد و همیشه به زیباییها توجه میکردم، و هنر را دوست داشتم و حرفهوفن را چون در آن هنر داشت انتخاب کردم، انگیزه و علاقه به هنر در درونم تقویت شد.»
اگرچه زمانی که به دانشگاه با رشته پزشکی راه یافت مسیر تحصیل وزندگیاش را تغییر داد اما او پیش از آن به هنر علاقهمند بود و به آن روی آورده بود.
خاطره اولین سوزندوزی
او اولین سوزندوزیاش را که قاب کرده و حدود 50 سال نگهداری کرده است، او میگوید: «از کودکی یکی از همکلاسیهایم یک دستهگل مینا داشت و با اینکه نمیدانستم سوزن چیست، طرح آن را دوباره کشیدم و بااینکه نمیدانستم سوزندوزی چیست اما سوزن به دست گرفتم و شروع به سوزندوزی کردم و همان را سوزندوزی کردم، بهقدری از این طرح خوشم آمد ، کار ازآنچه دیده بودم بهتر شد، اول دبیرستان بودم که دوختهایی را انجام دادم که هنوز هم به یادگار نگهداشتهام الآن که آن را نگاه میکنیم به نظرم برای آن زمان و فردی که آموزشی ندیده، سوزندوزی کرده است قابلقبول است.»
آغاز معلمی از چناران
او به آغاز معلمی و تدریس در نواحی آموزشوپرورش مشهد اشاره میکند و میگوید: «سال 1353 برای معلمی به چناران رفتم و 4-5 سال در این شهرستان مشغول تدریس بودم، پسازآن به مشهد منتقل شدم و در نواحی یک و چهار آموزشوپرورش مشهد و منطقه تبادکان تدریس میکردم.»
تأسیس کارگاه حرفهوفن دختران
استاد محسنی که همواره تلاش میکرد آموزش به دختران را توسعه دهد، ایجاد کارگاه حرفهوفن را برای دانش آموزان پیشنهاد کرد.
و میگوید: «در سال 67 برای اولین بار کارگاهی را با عنوان کارگاه مرکزی دختران تأسیس کردم و تمام دختران در ساعت کلاس حرفهوفن صنایعدستی آموزش ببینند.»
استاد محسنی انگیزهاش از راهاندازی این کارگاه را اینگونه توضیح میدهد: «من به دلیل اینکه معلم بودهام، شکوفا کردن استعدادها برایم مهم بوده است و خوشحالم که استعداد تعدادی از افراد را شناختم و برای شکوفایی استعدادشان کمک کردم تا اینکه در جامعه به افراد بزرگی تبدیل شدند، پسازآن نیز تأسیس فرهنگسرا و هنرکده فرخ را به عهده گرفتم و این هنرکده را برای کارهای هنری دانشآموزی و دانشجویی تأسیس کردم.»
اهمیت و فلسفه سوزی دوزی
او به اهمیت و فلسفه سوزندوزی در منطقه خراسان اشاره میکند و یادآور میشود: «خراسان همجوار با کویر است اما به دلیل اینکه مردم طبیعت را دوست دارند، همواره نقوشی از طبیعت را روی لباسها بهخصوص لباس خانمها و سوزندوزیها بسیار دیده میشود.»
او بابیان اینکه پرندههای لطیف و ظریف را در دوختها و لباسهای مردم این منطقه وجود دارد، ادامه میدهد: «باوجوداینکه به طبیعت دسترسی ندارند اما آن را به خانههای خود میآوردند و لب طاقچه خانهشان گل و گیاه و رنگ دارد، باوجوداین گل و گیاه در منزل فضا برای زندگی آنها خوشایند میشود و اگرچه در کنار کویر قرار دارند و فقط شن را باید بینند اما با نگاه کردن به سوزندوزیها باغچههایی از گل و گیاه را میبینند.»
سوزن را یک همکار میبینم
استاد محسنی به سوزن طوری دیگرمی نگرد و میگوید: «سوزن را یک همکار میبینم ، وقتی میخواهم یک طبیعت را روی پارچه بیاورم و با سوزن میتوانم طبیعت را نشان دهم.»
او از نیروی درونی صحبت به میان میآورد که انگیزهاش برای کمک به دیگران بوده است، او تصریح میکند: «اگر ایجاد انگیزه در دیگران نبود نمیتوانستم به دیگران کمک کنم احساس میکنم عشق به هنر سوزندوزی در درونم میجوشید برای اینکه به فرزندان سرزمین و وطنم کمک کنم».
این استاد سوزندوزی با دیگر نهادها وادارات نیز همکاری میکرد، او میگوید: «طی سال 1370 تا 1372 همکاری با اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی را آغاز کردم و مربیان حرفهوفن را برای آموزش صنایعدستی بهخصوص گلیم، فرش و سوزندوزیهای ایران گردهم آوردم.»
همکاری با آستان قدس برای ساماندهی منسوجات
او که به استادی چیرهدست و صاحبنام تبدیلشده بود، از سوی آستان قدس رضوی نیز به همکاری دعوت شد. او در این باره میگوید: «در سال 82 از طریق رئیس سازمان موزهها و اسناد آستان قدس رضوی برای آموزش، حفاظت و مرمت اشیای سوزندوزی شده این نهاد دعوت شدم و برای اولین بار منسوجات موزههای آستان قدس بهصورت علمی دارای شناسنامه شدند.»
استاد محسنی بابیان اینکه این منسوجات عکسبرداری، دستهبندی و معرفی شدند، ادامه میدهد: «دو هزار منسوج نفیس آستان قدس رضوی ساماندهی شد که هماکنون در گنجینه آستان قدس نگهداری میشود.»
حاصل تلاشهای استاد محسنی در آستان قدس کتابی نیز با عنوان «شاهکارهای هنری در آستان قدس رضوی ضریح پوشها و صندوق پوشها» بود که در قالب 4 فصل منتش شد.
دریافت لوح اصالت یونسکو
استاد محسنی پیشکسوت صنایعدستی با بیش از 50 سال تلاش درزمینهٔ آموزش و ترویج صنایعدستی هم چنان در این زمینه فعال است، او میگوید: در سال 1390 لوح اصالت یونسکو را به خاطر حفظ و احیای ابریشمدوزی کلات دریافت کردم.
سال 91 نیز موفق به دریافت عنوان هنرمند برتر صنایعدستی کشور شد، یک سال بعد نیز از سوی شورای ارزیابی هنرمندان، شاعران و نویسندگان کشور گواهینامه درجهیک معادل دکتری هنری در رشته رودوزیهای سنتی ایرانی به او اهدا شد و در سال 1398 نیز از سوی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی خراسان رضوی مراسم نکوداشتی برایش گرفته شد و کاشی ماندگار سردر منزل اش در مشهد نصب شد.
او اکنون نهتنها هم چنان آموزش میدهد بلکه بانویی کارآفرین است، او فعالیتهایش را در مرکز آفرینش هنرهای سنتی خانه ملک مشهد اینگونه توضیح میدهد: «درباره فعالیتهای آموزشی در خانه ملک به این نتیجه رسیدم که برای خانمهای سرپرست خانوار که مشکل درآمد دارند، شرایطی را فراهم کنیم که در کنار خانواده و همزمان با نگهداری فرزندان و رسیدگی به فرزندان فعالیتی درآمدزا داشته باشند که اکنون موفق شدیم.»
او میگوید: «معتقدم صنایعدستی ما تنها نشاندهنده هویت فرهنگی و تاریخی ما بوده و خیلی برایم اهمیت دارد که بازهم تا زمانی که فرصت دارم این راه را ادامه بدهم.»
انتهای پیام/