صنایعدستی یکی از بومیترین حرفههای قابل توسعه در روستاها است که میتواند جامعه عظیمی از افراد روستاها را از چرخه تامین مواد اولیه تا تولید محصول نهایی در برگیرد و از طرفی رونق گردشگری و کسبوکار را در روستا در پی داشته باشد. متاسفانه تاکنون روند کامل تولید محصولات صنایعدستی با هدفگذاری تامین بومی مواد اولیه و شناسایی بازار هدف پایدار، بهصورت متمرکز شکلنگرفته است که برنامهریزی عملیاتی و دقیقتری را در این حوزه میطلبد.
امروزه تقویت و شناسایی صنایعدستی اصیل و بومی در روستاها از مهمترین برنامههای پژوهشی محسوب میشود و میبایست با شناسایی پیشکسوتان رشتههای بومی در هر منطقه و فراهمکردن شرایط و فضای آموزشی، تجربیات این پیشکسوتان به نسل جدید انتقال یابد تا از برخی رشتههای رو به فراموشی این هنرصنعت، بیش از پیش محافظت شود.
یکی از راههایی که میتواند در این انتقال تجربه به نسلهای جدید تاثیر گذار باشد و اهمیت ارگانهای موثر در تقویت آموزش روستاها را نمایانسازد، تامین مادی و معنوی پیشکسوتان است تا این سرمایههای حوزه صنایعدستی بتوانند بدون دغدغه معیشتی، تجربیات خود را به نسل جوان انتقال دهند.
عامل انسانی روستاهای حاشیه جنگلها یکی از عوامل آسیبرسان به طبیعت و حیات وحش این مناطق است که بهدلیل نداشتن شغل مناسب و اقتصاد ضعیف بسیاری از خانوادههای روستایی، ناگزیر به استفاده بیرویه از منابع جنگل، شکار حیوانات و گسترش دامداری بهجای دامپروری میشوند و از این طریق آسیب جدی و جبران ناپذیری به محیط زیست و منابع طبیعی وارد میشود.
یکی از راههای مناسب برای جلوگیری از این آسیبهای انسانی به طبیعت و حیات وحش، استفاده از ظرفیت بالقوه روستاهای حاشیه جنگلهاست که میتوانند عاملی موثر در جذب گردشگر و توریسم باشند. وجود گردشگر در منطقه بهطور مستقیم زمینه فعال شدن کارگاههای صنایعدستی و ایجاد بومگردیها و در نتیجه مهاجرت معکوس به روستاها را فراهم میسازد. رونق صنایعدستی در روستاها گذشته از حفظ اصالت بومی و محلی، میتواند گام موثری در ایجاد اشتغال پایدار بر پایه فرهنگ روستا، به حداقل رساندن آسیبهای انسانی به منابع طبیعی و حفظ زیستبوم باشد.
* کارشناس ارشد پژوهش هنر و کارشناس معاونت صنایعدستی و هنرهای سنتی استان گلستان
انتهای پیام/